در این شماره از پرونده «زبان در کتاب کودک» نظر مجید راستی را درباره اهمیت زبان در کتاب کودک و ویژگیهای یک ویراستار تخصصی جویا شدهایم که در ادامه، این مطلب را میخوانید:
- زبان کتاب کودک چقدر و چرا مهم است؟
زبان کتاب کودک خیلی مهم است؛ چون زبان، ابزار اندیشیدن است. بچهها از کودکی باید با زبان درست، سالم، شفاف و گیرا آشنا شوند تا به همان نسبت، بتوانند در سالهای بعد و در زندگی به همان سلامت، شیوایی و روانیِ زبان فکر کنند. ما انسانها به کمک زبانی که بلدیم، فکر میکنیم. به عنوان مثال آیا تا به حال شده که به زبان چینی فکر کنید؟ خیر. چون زبان چینی بلد نیستیم؛ بنابراین زبان سرشار از زیباییها و گیراییهاست و از اهمیت زیادی برخوردار است؛ چرا که وقتی کودک از سن پایین درست زبان را یاد بگیرد، میتواند با دنیای اطراف خودش، با آدمها و حتی با خودش، رابطه سالم، منطقی و درستی برقرار کند. بنابراین زبان درست خیلی مهم است و کودک باید به کمک ادبیات کودک، بخشی از آموزشش را تکمیل کند.
- اگر نویسنده یا مترجم به عمد یا غیرعمد زبان ویراستاری را رعایت نکند؛ آیا ویراستار حق دستبردن در متن را دارد؟
ما زبان ویراستاری نداریم. زبان، زبان ادبیات و فارسی است. ویراستار اگر درست و با توانایی کامل در جایگاه خودش قرار بگیرد، ممکن است ضعفهای کوچکی در متن نویسنده ببیند و وظیفه او این است که اگر مورد اشکالی هست، آنها را مشخص و حتی به نویسنده پیشنهاد دهد که آن را رفع کند. علیرغم اینکه ویراستاری از سوی ناشران جدی گرفته شده و این جدیت در سالهای اخیر بیشتر هم شده است؛ اما امیدوارم روزی به آن نقطهای برسیم که ویراستار هم با شناخت کامل از ادبیات کودک، مخاطب، زبان و لحن نویسنده، در کنار نویسنده به او مشورت دهد تا کار کاملا پخته و شستهورفتهای دست مخاطب و ناشر برساند.
امروزه یکی از نیازهای ما همین است؛ بنابراین یک ویراستار خوب، همه آن ویژگیهای مثبت را دارد و حتی میتواند مشورت جدیتری هم در جایی که لازم بود، به نویسنده ارائه دهد. در هر صورت ویراستار، پیشنهاد خودش را میدهد؛ نویسنده میبیند که اگر آن پیشنهاد بجا، درست و مثبت است، حتما استفاده میکند و تغییر را اِعمال میکند. ما شنیدهایم که حتی نویسندههای معروف دنیا با ویراستارهای ویژهای کار میکردند که گاهیوقتها ویراستار پیشنهاد داده که یک فصل از کتاب را جابهجا کند یا اصلا آن را حذف کند. نویسنده اگر احساس کند که ویراستار مشاور خوبی است و شناخت کاملتری دارد و ضعفهای کار او را که از دست خارج شده، تشخیص داده است، قطعا استقبال میکند و در اینجا ویراستار نقش خودش را بازی میکند؛ ولی اگر ویراستار با ادبیات کودک آشنا نباشد، اصلا نمیتواند ادبیات کودک را ویرایش کند: اصول ویراستاری یک سمت و شناخت از مخاطب و نیازهایش، زبان نویسنده و کار برای کودکان یک سمت دیگر.
- ممکن است بچهها لحن متن ویراستاریشده و کتابی را دوست نداشته باشند؛ آیا باید با خواسته آنها جلو برویم یا نه؟
یک نویسنده خوب، توانا و آشنا به کارش، خیلی از مسائل را رعایت میکند. اینطوری نیست که نویسنده کار را با هر کیفیتی تحویل ویراستار دهد و ویراستار حتما آن کار را درست کند؛ بنابراین نویسنده وظیفه خودش میداند که با تمام توانش، قصهای را که مینویسد از نظر زبان، بیان، گیرایی و لحن برای مخاطبش جذاب کند. به هرحال وقتی میگوییم ادبیات کودک منظورمان بیشتر قصه، شعر و داستان است؛ بنابراین هر کسی در هر یک از این حوزهها کار میکند، سعی میکند کارش را با توجه به مخاطب انتخاب کند.
مخاطبشناسی لازمه کار نویسنده است. آشنایی با زبان، فهم، درک و ذوق کودک به نویسنده کمک میکند که قصه بنویسد. یک نویسنده حتی با توجه به دایره واژگان کودک، قصه مینویسد. به همین خاطر میبینیم قصههایی که برای کودکان نوشته میشوند، تعداد کلمههای کمتر و واژههای به کار رفته محدودی دارند؛ چون کودک دارد به مرور با زبان آشنا میشود. بنابراین قصه باید خیلی ساده، گویا، شفاف، روان و جذاب باشد. ادبیات نوعی اختیار به بچهها میدهد؛ به این دلیل کودکان حق دارند قصهای را که خوششان آمد، بارها و بارها بخوانند و بشنوند و از قصهای که خوششان نیامد، فاصله بگیرند.
- آیا به ویراستار تخصصی کتاب کودک نیاز داریم؟ چرا؟
قطعا ما به ویراستار تخصصی کتاب کودک نیاز داریم. ویراستار ادبیات کودک، باید تمام آن ویژگیها و تواناییهایی را که پیشتر درباره آن صحبت کردم، داشته باشد و در جایگاه درست خودش قرار بگیرد. من اعتقاد دارم که اگر نویسندهای قصهای نوشت و نمره او ۱۹ شد، ویراستار خوب آن را به ۲۰ میرساند.
گاهیوقتها بعضی از ناشرها و بعضی از ویراستارهای تازهکار فکر میکنند ویرایش اثر یعنی همان نشانهگذاریها و سرخط آوردن؛ البته اینها هم لازم است؛ ولی ویراستاری کودک یعنی کودک باید با ادبیاتِ درست روبهرو شود. به عنوان مثال در بعضی از آثار دیدهام که اگر نویسنده داستانش را با زبان محاوره نوشته، ویراستار هم آن را به همان شکل باقی گذاشته است؛ در حالیکه در اینجا ویراستار میتواند به نویسنده توصیه کند و حتی اگر لازم باشد نظرش را هم بگوید که در ادبیات کودک حتما باید از زبان معیار استفاده شود یا تا میتوانیم باید از افعال ترکیبی برای خردسالان استفاده نکنیم؛ چون هنوز زبان را کامل یاد نگرفتهاند. بنابراین همهچیز باید ساده و درست باشد. ویراستار خوب میتواند نمره اثر را به حد اعلی برساند.
- آیا یکی از دلایل اینکه اثری ضعیف است میتواند این باشد که ویراستار خوب نداشته است؟
اشکالی که ممکن است به یک اثر وارد شود، از جهات مختلف است؛ اگر اثری ضعیف نوشته شده، این ضعف ممکن است از شخصیتپردازی یا ساختار داستان یا حتی استفاده از جملههای بیش از حد بلند باشد؛ بنابراین ضعف در اثر تنها در یک بخش یا یک مورد نیست. نمیتوانیم بگوییم اثری که ویراستار ندارد، کار خوبی نیست. نه! چون نویسندههای توانا، خودشان ویراستارهای خوبی هستند و کارهایشان را ویرایش میکنند. آنها وقتی کارشان را به ناشر میدهند، ناشر میبیند که دیگر احتیاجی به ویراستار ندارد؛ اما من میخواهم بگویم که حتی چنین کاری هم نیاز به بازنگری یک کارشناس خوب و همهجانبهبین دارد که کار را بخواند. ناشرهای خوب سیستمشان را کامل تعریف کردهاند؛ یعنی یک ناشر خوب حتما ویراستار خوب هم دارد و کار را به دست هرکسی نمیدهد که ویرایش کند؛ ولی باید این را قبول کنیم که ما ویراستار خیلی خوب و درجه یک، کم داریم و چون داشتن ویراستار خوب، هزینهبر میشود، یکسری از ناشرها به خاطر صرفهجویی، از خِیر ویرایش کار میگذرند که این کار، اشتباه بزرگی است؛ یعنی خودشان را در حد یک ناشر معمولی نگه میدارند.
- در مدت تجربه شما، آیا روند ویراستاری متون کتاب کودک بهبود داشته است؟ یعنی متنها به سمت اصولیشدن پیش میروند یا نه؟
بله؛ چون تجربه نویسندهها به مرور بیشتر شده است و آن دقتها و ظرافتها را که از ابتدا قطعا نمیدانستند، بهدست آوردهاند. ناشرها هم به همین نسبت متوجه شدهاند که برای اینکه کارشان کیفیت بهتری پیدا کند، لازم است در تشکیلاتشان بخشی به نام ویراستاری داشته باشند. ما هنوز در خیلی از نشرها سرویراستار نداریم؛ درحالیکه نقش آن هم با ویراستار متفاوت است.
در سالهای اخیر شاهد این بودهام که تعدادی از ناشرها به نشرهای خوب تبدیل شدهاند؛ دلیلش این بوده که بخش ویرایش را شکل داده و اضافه کردهاند؛ چرا که این ویراستارها توانستند مقداری به ادبیات کودک کمک کنند. ولی شکل خوب این است که ویراستارهای خوب زیاد شوند و ویراستارهای خاص، آثار خاص را ویرایش کنند. به عنوان مثال یک ویراستار ادبیات داستانی، خیلی نمیتواند کتاب علمی را ویرایش کند؛ چون کارشناس آن بخش نیست؛ بنابراین ویراستارها هم باید تخصصیتر وارد میدان شوند که البته این کار زمانبر است. مطمئنم که وقتی اهمیت ویراستاری جا افتاد و جدی گرفته شد، کمکم به جایی میرسیم که مثلا یک ویراستار فقط کار تنها چند نویسنده را ویرایش کند؛ چون به قدری کار تخصصی شده و همچنین نویسنده با ویراستار کارشان همخوان شده است که عملا مثل هم فکر میکنند.
- خواسته شما در عرصه و فضای ادبیات کودک چیست؟
امیدوارم که در آینده، ادبیات کودک در کنار ادبیات بزرگسال، جایگاه واقعی خودش را پیدا کند، فرهنگ کتابخوانی در کشور ما به عادت تبدیل و فراگیر شود؛ چرا که آدمهایی که صاحب فکرند، معمولا کسانی هستند که اهل مطالعه هستند. جامعه وقتی که به ادبیات کودک هم بهای جدی دهد و اگر مسئولینی که وظیفه دارند حمایتهای درست و اثرگذار از ادبیات کودک انجام دهند، کارشان را کامل و درست انجام دهند، جامعه بهتری خواهیم داشت. امیدوارم که همه بچهها در همه جای ایران به کتاب دسترسی داشته باشند. گاهیوقتها تلاشهایی انجام میشود؛ ولی متأسفانه به دلیل تغییر و تحولات در سیستم اداری دولتی، آن تلاشها ناتمام باقی میماند و هزینه کارها هم بالا میرود. امیدوارم ادبیاتِ کامل، جذاب و خواندنی در دسترس بچهها قرار بگیرد و ما نویسندگان هم به سهم خودمان تلاشمان را میکنیم که کارهای بهتر و جذابتری برایشان تولید کنیم.
نظر شما