به مناسبت هفته ملی کودک، محمدمهدی سیدناصری، نویسنده و پژوهشگر حقوق بینالملل کودکان در یادداشتی به ضرورت توجه دولتها و سازمانهای مردمنهاد به رعایت حقوق کودکان بویژه رشد و تحصیل آنها در فضایی دور از اضطراب و تنش، پرداخته است.
هشتم اکتبر در تقویم جهانی برای ارج نهادن به این فرشتگان روز جهانی کودک نامگذاری شده است. روز کودک روزی است که در آن باید درباره اهمیت کودکان و حقوق و آزادیهای آنها بیشتر بدانیم و به کودکان کمک کنیم تا شاد و سالم رشد کنند. روز کودک در دومین یکشنبه ژوئن سال ۱۸۵۷ میلادی توسط دکتر شریف چارلز لئونارد، کشیش کلیسا، در ماساچوست آغاز شد. روز کودکان برای اولینبار در سال ۱۹۲۰ میلادی با تعیین تاریخ ۲۳ آوریل توسط جمهوری ترکیه بهطور رسمی تعطیل ملی اعلام شد. ایده برگزاری روز جهانی کودک، به «کنفرانس جهانی برای رفاه کودکان» باز میگردد که در ماه آگوست سال ۱۹۲۵ میلادی در ژنو برگزار شد. در این کنفرانس، نمایندگان ۵۴ کشور گرد آمده بودند تا منشوری در دفاع از حقوق کودکان تصویب کنند؛ اما تاریخچه روز جهانی کودک، بهطور رسمی به سالهای پس از جنگ دهشتبار جهانی دوم باز میگردد.
با شعلهور شدن آتش جنگ جهانی دوم، میلیونها کودک در سرتاسر جهان گرفتار رنجهای بیپایان شدند. هزاران کودک در اردوگاههای مرگ جان سپردند، صدها هزار کودک در بمبارانهای شهرها و مراکز غیرنظامی دفن شدند و صدها هزار کودک معلول و بیسرپرست و بیخانمان از آتش ویرانگر جنگ برجای ماندند. سازمانی آمریکایی برای رفاه کودکان، در سال ۱۹۵۲ میلادی سازمان ملل متحد به عنوان یکی از بزرگترین و مهمترین سازمانهای بینالمللی را فراخواند تا روزی را به عنوان روز جهانی کودک برگزار کند. بر اساس مصوبه جهانی سازمان ملل متحد، کشورهای مختلف یک روز را به نام کودک انتخاب کرده و همهساله آن روز را با هدف توجه دادن جامعه به مسائل کودک جشن میگیرند.
روز جهانی کودک اولینبار توسط انگلستان در سال ۱۹۵۴میلادی، به منظور تشویق همه کشورها برای ارتقای تبادل و تفاهم متقابل درباره مشکلات، حقوق کودکان و اقدام عملی برای رفاه کودکان جهان اعلام شد. در بیستم نوامبر ۱۹۵۹میلای، سازمان ملل متحد بیانیه حقوق کودک را تصویب کرد و سازمان ملل متحد کنوانسیون حقوق کودک را در ۲۰ نوامبر ۱۹۸۹ (۱۳۶۸ هجری شمسی) به عنوان یکی از مقبولترین اسناد حقوق بشری تاریخ به تصویب رساند. روز جهانی کودکان تنها برای جشنگرفتن و شادی کودکان نیست؛ بلکه هدف از نامگذاری و برنامههای آن، آگاهیبخشی به کسانی است که در سراسر جهان خشونت را در قالب سوءاستفاده، استثمار و تبعیض تجربه کرده یا آن را به وجود آوردهاند. در برخی کشوها کودکان به عنوان کارگر مورد استفاده قرار میگیرند یا مشغول درگیریهای مسلحانه و زندگی در خیابانها هستند. در حال حاضر، بیش از ۱۵۵ میلیون کودک بین ۵ تا ۱۴ سال وجود دارند که مجبور به کار کردن هستند. صندوق یونیسف اعلام کرد که تنها با اختصاص پنج دلار برای هر کودک میتوان جان ۹۰ درصد از کودکانی را که سالانه میمیرند، نجات داد و برای بهبود چشمگیر زندگی کودکان جهان سوم، کافی است که فقط مبلغ ۶ هفته بودجه تسلیحاتی جهان هزینه شود. در این میان وظیفه صندوق کمک به کودکان (یونیسف) مراقبت از کودکان و برآوردن نیازهای اولیه آنان در سالهای آغازین زندگی و ترغیب و تشویق والدین به آموزش فرزندان است. همچنین تلاش این صندوق برای کاهش بیماری، مرگ و میر در کودکان و حمایت از آنان در هنگام جنگ و حوادث طبیعی و… است. در مقدمه کنوانسیون حقوق کودک آمده است: «کودک میبایست در فضایی سرشار از خوشبختی، محبت و تفاهم بزرگ شود».
طبق ماده ۱ کنوانسیون حقوق کودک: کودک به هر انسانی که به ۱۸ سال نرسیده باشد گفته میشود، مگر آنکه طبق قانون دولت متبوع سن بلوغ کودک زودتر به وی اعطا شود». سن بلوغ در این ماده که ۱۸سالگی است یک سن مطلق نیست؛ بلکه بر حسب قانون ملی کودک متغیر است.
کودکان آسیبپذیرترین گروه در هر جامعهای هستند؛ بنابراین نباید از نیازهای آنها به سادگی عبور کرد. همانطور که رهبر معظم انقلاب، کودک را ذخیره ارزشمند جامعه معرفی میکنند و درخصوص اهمیت وظیفه مسئولان رسانههای گروهی در تربیت کودک میفرماید: «رادیو، تلویزیون، رسانههای گروهی و غیره، بایستی بدانند و بفهمند که چه کاری با مغز، دل و احساس لطیف کودک انجام می گیرد. وقتی کودک برنامههای تلویزیونی را میبیند، اثر آن امروز و فردا مشخص نخواهد شد، بلکه اثرش در جذبها، دفعها، احساسات، خداجوییها، خداخواهیها یا خدانخواهیها نشان داده خواهد شد.» اما آنچه نباید فراموش کنیم، این است که کودکان سرمایههای آینده هر جامعهای محسوب میشوند که دارای دنیای خاصی بوده و باید با زبان و رفتار خاصی با آنها صحبت و برخورد شود و دولتها باید زمینه رشد و تربیت و تحصیل کودکان را فراهم کنند؛ به همین دلیل پس از جنگ جهانی دوم، بهمنظور حمایت از کودکان، یونیسف شکل گرفت.
وظیفه صندوق کمک به کودکان یعنی یونیسف، مراقبت از کودکان و برآوردن نیازهای اولیه آنان در سالهای آغازین زندگی و ترغیب و تشویق والدین به تعلیم فرزندان است. همچنین در مقدمه کنوانسیون حقوق کودک آمده است که کودک میبایست در فضایی سرشار از خوشبختی، محبت و تفاهم بزرگ شود. در قوانین کشور ما نیز گاهی به حقوق کودکان اشاره شده است؛ برای مثال قانون کار، قانون مجازات اسلامی و قانون حمایت از کودکان نیز که در سال ۱۳۸۱ تصویب شده است. کودکان باید در فضایی شاد با امکانات کافی رشد و تحصیل کنند تا بتوانند در آینده برای جامعه مؤثر باشند که این مهم هم برعهده دولت و هم بر عهده سازمانهای مردمنهاد است؛ اما از آنجایی که سازمانها و نهادهای دولتی مانند بهزیستی، شهرداری و … بودجه کافی در این زمینه در اختیار ندارند، شاهدیم که گاهی درباره کودکانی که به کار گمارده میشوند، اقدام خاصی صورت نگرفته است و همچنان شاهدیم که کودکان در چهارراهها به تکدیگردی و دستفروشی مشغولاند. پس در این زمینه تشکلها و سازمانهای مردمنهاد میتوانند نقشی پررنگ را ایفا کنند؛ اما از آنجایی که در کشور ما نهادهای مدنی و تشکلهای کمی در زمینه حقوق کودک فعالیت میکنند- که البته آنهایی هم که فعال هستند از امکانات مالی خوبی بهرهمند نیستند- پس نمیتوانند نیاز کودکان بیسرپرست یا کودکانی را که مشکل دارند، برطرف کنند. به همین دلیل شاهد مشکلات گوناگون درباره کودکان در سطح جامعه هستیم. در حالی که کودک باید در آغوش خانواده تربیت شود و به تحصیل بپردازد، نابسامانی و مشکلات در خانواده روح این کودکان بیپناه را آزرده کرده و در آینده آنها نیز تأثیرگذار خواهد بود. بنابراین مطابق قانون اساسی و کنوانسیونهای بینالمللی، دولت موظف است امکانات لازم در جهت رشد و ارتقا و پرورش کودکان را فراهم کند. ضمن اینکه لازم است تشکیلاتی یا سازمانی با امکانات و بودجه لازم عهدهدار رسیدگی به امور مربوط به کودکان شود و کارشناسان و مشاوران زبده در آن بتوانند مشکلات کودکان را بررسی و راهکارهای مناسبی ارائه دهند و در تمام زمینهها تلاش کنند تا آنطور که شایسته است، حقوق کودکان رعایت شود و این سرمایههای آینده کشور به دور از اضطراب تشویش و استرسی که در جامعه وجود دارد رشد کنند.
کودكان خالق زیباترین احساسها و عشقها، بركت زندگی و سرمایههای آینده جامعه به شمار میروند. آنها برای رشد و بالندگی خود بهخصوص در عصر هوش مصنوعی و عصر انقلاب تکنولوژی، نیازمند حقوقی هستند كه میبایست همگان در نظر بگیرند. کودک کار به نوعی شهروند است و قشری جدا از شهروند نیست. کودک به عنوان یک انسان، دارای حقوق اساسی و مشترک با سایر انسانها است. حقوقی که از آنها به عنوان حقوق بشر یاد میشود، حقوقی همچون؛ حق بر آموزش، حق بر شنیده شدن، حق بر داشتن غذا، حق بر زیستن، حق بر آشامیدن آب سالم، حق بر بازی و تفریح، حق آزادی بیان، حق برخورداری از صلح و ... .
نظر شما