اگرچه پدر کینو مدام به ستایش زندگی میپردازد؛ اما همواره تأکید میکند که بدون فهم مرگ نمیتوان به درک درستی از زندگی رسید. پدر در خلال گفتوگو، کینو را متقاعد میکند که مرگ، دروازه زندگی است.
یک اتفاق که مرکز ثقل تمامی رویدادهای داستان است، آن دو را با هم روبهرو میکند و همنشینی آنها داستان را شکل میدهد. جغرافیای محیط زندگی باعث شده تا در شخصیت هرکدام از آنها به فراخور شرایط زندگیشان، ویژگیهای متفاوتی رشد کند؛ اما این تفاوتها نهتنها سبب دوری و جدایی آنها از یکدیگر نمیشود، بلکه آنها را به هم نزدیک کرده، در نتیجه به دلیل همین همنشینی تکامل پیدا میکنند. چنین رویکرد جامعهشناختی باعث میشود که قهرمانان داستان، به تفاوتهای یکدیگر احترام بگذارند و به جای تلاش برای حذف این تفاوتها، در گفتمانی دموکراتیک، چنین تفاوتهایی را بپذیرند.
چیزهای زیادی در زندگی هست که میتواند درست به اندازه اقیانوس وحشتناک باشد: مانند کوه آتشفشان یا زمینلرزه. آیا باید تمام عمر از حوادث خطرناکی که ممکن است رخ بدهد یا برایمان ناشناخته است بترسیم یا بیاموزیم با وجود خطرها از زندگیمان لذت ببریم؟ چیزی نمیگذرد که موج بزرگ سر میرسد و زندگی ساکنین ساحل دریا از جمله خانواده جییا را به کام مرگ میکشاند. آیا جییا پس از چنین تجربه تلخی باز میتواند زندگی را دریابد؟
زندگی و مرگ در داستان «موج بزرگ» درهم تنیده میشود و به مصاف هم میرود و در نهایت زندگی، ارزشمندی خود را به رخ میکشد و قدرتنمایی میکند. چگونه زیستن، شناخت ترسها، چگونگی پذیرش مرگ و مواجهه با فرد سوگوار از دیگر مفاهیم مهم این کتاب مختصر و ارزشمند است.
«موج بزرگ؛ زندگی قویتر از مرگ است» برخلاف اغلب آثار ادبی که به نکوهش مرگ پرداخته و زندگی را در هر شرایطی ستودهاند، داستانی در ستایش مرگ و زندگی است تا مخاطب داستان به تعریفی درست از هر دو دست یابد و به پشتوانه همین تعریف، ارزش هر دو را در گستره وجود دریابد. خلاف آنچه در ادبیات داستانی با آن مواجه بودهایم، پرل باک، خالق «موج بزرگ؛ زندگی قویتر از مرگ است»، برای زیبا جلوه دادن زندگی، نهتنها به ارائه تصویری ترسناک و دهشتناک از مرگ نپرداخته، بلکه به دور از کلیشههای غالب، تصویری زیبا از مرگ و زندگی خلق کرده و پیش روی مخاطب خود گذاشته است. در جهانبینی او که در سراسر داستان موج میزند، وجود به ترازویی شباهت دارد که مرگ و زندگی کفههای آن هستند و تعادل فقط در حضور یکسان هر دوی آنها برقرار خواهد شد.
از زاویهای دیگر، «موج بزرگ؛ زندگی قویتر از مرگ است» روایت همنشینی کوه و دریاست. درهمآمیزی قدرت و مهربانی، هماوردی تعقل و عاطفه و دیدار ذهن و قلب است تا به کمک یکدیگر خوشبختی را بیافرینند. لذتبردن از زندگی از مفاهیم روانشناختی دیگری است که داستان همهجا به آن پرداخته است. «در هر زمان و هر مکان از زندگی لذت ببر»، اندیشه بنیادینی است که از زبان پدر کینو برای او بازگو میشود.
اوج داستان جایی است که جییا ناگهان در رخدادی غیرمنتظره، خانه و خانوادهاش را به یکباره از دست میدهد و ادامه داستان با نوع برخورد او و اطرافیانش با این اتفاق شکل میگیرد. موج بزرگی میآید و هستی خانوادهاش را به نیستی تبدیل میکند و جییا پس از این رخداد ناگوار، در مرز میان مرگ و زندگی، هستی و نیستی قرار میگیرد و جز انتخاب یکی از آنها، چاره دیگری در داستان برایش تعریف نشده است؛ زیرا در جهانبینی نویسنده، انسان تنها موجودی است که باید آزادانه انتخاب کند و مسئولیت انتخابش را پذیرا باشد. این جهانبینی بویژه در زمانی شکل واقعی به خود میگیرد که جییا باید میان ماندن و رفتن یکی را انتخاب کند.
آمادگی برای زندگی و توان مبارزه با دشواریها از مفاهیم دیگری است که داستان سعی میکند آن را به مخاطبش معرفی کند. گفتوگوی کوتاهی که میان کینو و پدرش رخ میدهد بر این انگاره تأکید میکند که انسان وجودش را از خدا به عاریت میگیرد؛ اما در نهایت این خود اوست که با تکیه بر آزادی، انتخاب و مسئولیت، ماهیت خود را خلق میکند. این انگاره سبب میشود تا هم شخصیتهای داستان و هم مخاطبان آن مدام از خود بپرسند که با وجود چنین شرایطی من میتوانم چگونه انسانی باشم؟
مرگ از کلیدیترین موتیفهای مقیدی است که در سراسر داستان موج میزند و با حذف آن از ساختار داستان، شیرازه آن از هم میپاشد. در حقیقت موضعی که شخصیتهای «موج بزرگ» در برابر آن انتخاب میکنند دیدگاه حقیقی آنها را درباره زندگی برملا میکند. اگرچه پدر کینو مدام به ستایش زندگی میپردازد؛ اما همواره تأکید میکند که بدون فهم مرگ نمیتوان به درک درستی از زندگی رسید. پدر در خلال گفتوگو، کینو را متقاعد میکند که مرگ، دروازه زندگی است. طی همین گفتوگو است که کینو به درک متفاوتی از مفهوم مرگ میرسد و تعریف دیگری از زندگی را خلق میکند و ادامه داستان... .
کتاب «موج بزرگ؛ زندگی قویتر از مرگ است» جوایز برجستهای را در سطح جهانی از آن خود کرده است؛ از جمله جایزه نوبل ادبیاتِ سال ۱۹۳۸ و جایزه Josette Frank Award سال ۱۹۴۸.
بخشی از متن کتاب:
«پدر گفت: نه، من چنین حرفی نزدم. اقیانوس و آتشفشان هر دو وجود دارند. این حقیقت دارد که هر آن ممکن است اقیانوس توفانی و آتشفشان شعلهور شود. ما باید این واقعیت را بپذیریم، اما بدون وحشت. باید به خود بگوییم: روزی خواهم مُرد. آیا مهم است که سبب مرگ من اقیانوس باشد یا آتشفشان یا ضعف پیری؟
کینو گفت: من دوست ندارم به این چیزها فکر کنم.
پدر گفت: پسرم، کار درستی میکنی که به این چیزها فکر نمیکنی، پس وحشت هم نداشته باش. وقتی که ترسیدی، همیشه به آن فکر خواهی کرد. از زندگی لذت ببر و از مرگ نترس.».
انتشارات تاک (انتشارات مؤسسه پژوهشی تاریخ ادبیات کودکان)، کتاب «موج بزرگ؛ زندگی از مرگ قویتر است» نوشته پرل س.باک با ترجمه زندهیاد ثریا قزلایاغ را در ۶۲ صفحه، شمارگان دو هزار نسخه و به بهای ۶۵ هزار تومان منتشر کرده است.
نظر شما