نگاهی به سه کتاب در زمینه اربعیننویسی؛
اربعیننگاری سابقهای کهن در تمدن اسلامی/ نمونههای کهن از اربعیننگاشتهها
اربعیننگاشتههای فراوانی، اغلب حول یک موضوع برای بیان اهمیت و جایگاه آن اندیشه، پدید آمده؛ بدان امید که مخاطبان از خواندن و عمل کردن به آن احادیث و مولف از پاداشِ اخروی حاصل از نگارش و ترویج آنها، بهرهمند شوند.
از نمونههای کهن این اربعیننگاشتهها، رساله اربعین العلایی فی کلام العلی است که یوسف بن آیبیک، از دانشوران حنفیمذهب آسیای صغیر در سدۀ هشتم هجری، به نام علاءالدین بک، حکمران آل قرامان، نگاشته است. مولف، چهل سخن منسوب به حضرت علی را با تکیه بر نهجالبلاغه برگزیده و به ترجمه و شرح آنها پرداخته است. با آن که احادیث برگزیده اغلب بیانگر مفاهیم اخلاقیاند، امّا مولف درضمن شرح آنها، با توجه به جایگاه مهدیالیه، به بعضی مسائل مرتبط با حکمرانی هم میپردازد. علاوه براین بعضی احادیث و اشارات عرفانی هم، با توجه به گرایش مؤلف و شاید حکمران، مورد توجه قرار گرفتهاند.
مؤلف پس از ترجمه تحتاللفظی، با بهره بردن از آیات و احادیث و اشعار، به توضیح احادیث میپردازد. او از مثنوی و دیوان شمس سرودههایی به مناسبت ذکر کرده و بنابر ارادتش به مولانا از او با القاب ستایشگرانه یاد میکند که این همه بیانگر ارادت علاءالدین بک به مولانا نیز تواند بود؛ زیرا قونیه و لارنده (مرکز ولایت قرمان)، که از مراکز سنّتی مولویان بودهاند، در قلمرو آل قرامان قرار داشتهاند. این بیان مفاهیم احادیث با توجه به سرودههای مولانا، از وجوه اهمیت اربعین العلایی است.
از وجوه ادبی اربعین العلایی آن است که مولف سرودههای فراوانی را در ضمن شرح احادیث نقل میکند، گاه میکوشد به شیوهء ادیبان، مسجّع (آهنگین) بنویسد و حتی از رساله نزههالکتاب و تحفهالاحباب، تألیف حسامالدین خویی، که از منابع منشیان و ادیبان بوده، نیز شواهدی نقل میکند.
یگانه نسخه دستیاب از اربعین العلایی، کتابت مؤلف و به تاریخ ۷۸۳ هجری است که به شماره ۲۶۵۳ در کتابخانه فاتح در استانبول محفوظ است.
کتاب أربعین الحقایق
«أربعین الحقایق» مجموعهای از بایدها و نبایدهای اخلاقی و آداب زندگی یک فرد مسلمان است؛ مجموعهای که آدمی را به سوی روز داوری سوق میدهد و یادآور میشود که زندگی، آن جهانی است و باید برای دیدار با خداوند آماده شد.
ایران سرزمینی است که در طول تاریخ پرفراز و نشیب خود، فرهیختگان و مشاهیر بسیاری را در دامن پرورانده است. بزرگمردانی و زنانی که نام بیشتر آنان را نیمه دوم قرن چهارم تا اوایل قرن پنجم هجری که روزگاری نزدیک به صدوپنجاه سال است در خود جای داده است. محمد غزالی یکی از همین شخصیتهای برجسته عصر سلجوقی و مردان برخاسته از توس است. حجتالاسلام امام زینالدین ابوحامد محمد بن محمد بن محمد غزالی توسی در سال ۴۵۰ قمری ـ اواخر غهد طغرل سلجوقی ـ در خانوادهای از مردم تابران توس زاده شد و بعدها در پیوند به زادگاهش ـ توس ـ به توسی و از آنجا که بزرگترین فقیه شافعی قرن پنجم هجری و حیاتبخش این مذهب بود، به فقیه شافعی شناخته شد.
روزگار غزالی دارای چند ویژگی مهم بود؛ نخست کثرت عالمان و دانشمندان و وفور تألیف و تصنیف کتاب، به ویژه کتابهای مذهبی و معارف اسلامی مانند فقه و کلام و حدیث. دوم رواج بحث و جدل بین پیروان و مدافعان فرقههای مذهبی و سوم مرسوم شدن تبلیغات مذهبی و محادلات فرقهای و غلبه و شدت یافتن احساسات دینی در مظاهر زندگی مردم و تیزترشدن شعله آن توسط عالمان دین.
غزالی یکی از دانشمندان پرکار روزگارش بود و تألیفات بسیاری به فارسی و عربی از خود بر جای گذاشت. از اینرو عالمان اسلام او را سیدالمصنفین لقب دادهاند. تعداد تألیفات او را هفتاد، دویست و گاهی چهارصد کتاب نوشتهاند. البته هیچ یک تألیفات او به تفصیل احیاء علوم الدین و کیمیای سعادت او نیست و بسیاری از آنها رساله یا مقالهای کوچک است. یکی از این آثار کتاب «أربعین الحقایق» است.
اربعین در لغت به معنای چهل و صورت مخفف آن به زان عامیانه «چل» است. در مجموعه آثار غزالی متونی شبیه به این کتاب وجود دارد. کتابهایی با تقسیمبندیهای چهارگانه که هر یک ده زیرمجموعه دارد و بهترین و کاملترین نمونه آن احیاء علوم الدین به عربی و کیمیای سعادت به فارسی است. این کتاب کتابی است در چهار اصل که هر اصل دربردارنده ده فصل است.
اصل اول در عبادت: فصل اول در علم، فصل دوم در اعتقاد، فصل سوم در طهارت، فصل چهارم در نماز، فصل پنجم در زکات، فصل ششم در روزه، فصل هفتم در حج، فصل هشتم در خواندن قرآن، فصل نهم در ذکر و دعا و فصل دهم در بیان اوراد و اوقاف.
اصل دوم در عادات در ده فصل به این ترتیب: آداب طعام و شراب، در کسب، در بیان حلال و حرام، در آداب نکاح، در آداب صحبت، در عزلت، در شرایط سفر کردن، در بیان سماع و وجد، در امر به معروف و نهی از منکر و در اخلاق نبوت.
اصل سوم در مهلکات در ده فصل بدین قرار: در عجایب دل، در بیان ریاضت، در آفت شهوت بطن و فرج، در آفت زبان، در آفت غضب و حقد و حسد، در ذم دنیا و حب او، در ذم مال و جاه، در ذم بخل و ریا، در ذم کبر و عُجب و در غرور.
اصل چهارم در منجیات که این اصل نیز در ده فصل به این ترتیب آورده شده است: توبه، صبر و شکر، خوف و رجا، فقر و زهد، توحید و توکل، محبت و رضا، نیت و اخلاص، محاسبت و مراقبت، ذکر تفکر و ذکر مرگ.
کتاب طبیبالقلوب
کتاب «طبیبالقلوب» کهنترین اربعین حدیثی شناخته شده در زبان فارسی است که تاکنون چاپ و منتشر نشده و با وجود عمری قریب به ۹۵۰ سال، جز در یکیدو منبع کهن نامی از آن نرفته است. تصحیح و چاپ این اثر یعنی شناساندن بخشی از میراث سترگ اسلامی. این کتاب پس از مقدمه به اربعیننویسی و گزینشگری، طبیب القلوب، طبیب القلوب و تذکرة الاولیاء، نسخهشناسی، شیوه تصحیح، تصاویری از دستنویسها، ناهمسانی تحریرها، نمایهها و کتابنامه آمده است.
سنت نگارش چهل حدیث از پیامبر اکرم (ص) سابقهای کهن در تمدن اسلامی دارد. بسیاری از صوفیان، فقیهان، محدثان و مفسران مسلمان در این زمینه قلم زده و آثار ارزشمندی پدید آوردهاند. به نظر میرسد شکلگیری سنت اربعیننویسی در تمدن اسلامی دستکم دو علت مشخص اجتماعی داشته است؛ نخست بومیسازی عناصر اسلامی و دوم واکنش به فضای کلی مذهب در روزگار مؤلف. بومیسازی عناصر اسلامی به چه معناست؟ یک جامعه با هر کمیت و کیفیتی دربردارندۀ مجموعهای از سنتها و آداب و رسوم است که مشترکات فرهنگی آن جامعه دانسته میشود.
این آداب و رسوم در فرایند زیست اجتماعی بهتدریج پالایش و گزینش میشود و به مرحله تثبیت میرسد. هنگامی که دو جامعه با مجموعهای از آداب و رسوم برخورد میکنند، فرآیند تعامل و تبادل فرهنگی شکل میگیرد. اگر در این تعامل، یک جامعه غالب باشد و دیگری مغلوب، جامعۀ مغلوب میکوشد پارهای از دلبستگیهای فرهنگی خود را همچنان حفظ کند. بدین منظور جامعه مغلوب، جامهای از اشتراکات فرهنگی خود و جامعه غالب بر تن دلبستگیهای خویش میپوشاند و خواستههای خود را از زبان فرهنگ غالب بیان میکند.
یکی دیگر از عوامل پیدایش اربعینها، واکنش به فضای کلی مذهب در روزگار مؤلف است. تاریخ تمدن اسلامی نشان میدهد که متاسفانه بخش عمدهای از باورهای مذهبی در دورههای گوناگون تحت تأثیر جریانسازیهای حکومتی و نظامهای اقتصادی و اجتماعی غالب بوده است. بیش از آنکه نظامهای سیاسی و اجتماعی پیرو مذهب باشند؛ مذه پیرو آنها بوده است. به همین سبب متناسب با خواست نظامهای غالب، مذهب نیز دچار دگرگونیهایی شده است. در چنین شرایطی فرزانگان دیندار می پوشیدند با گزینشهای هوشمندانه به فضای کلی مذهب در روزگار خود واکنش نشان دهند.
مؤلف در مقدمه این کتاب خود را «محمد بن محمد بن علی الخزیمی الفراوی معرفی کرده است. منابع تاریخی نیز نام و نسب او را به همین شکل ضبط کردهاند. در برخی از منابع کنیه او را ابوالفتح نوشتهاند و لقب واعظ را که به مناسبت شغل وعظ بدان معروف بوده، در پایان نام وی افزودهاند. خزیمی منسوب است به ابوبکر محمد بن اسحاق بن خزیمة بن مغیرة بن صالح بن بکر نیشابوری خزیمی که امام الائمه نیشابور در عصر خویش بوده و منسوبان وی را خزیمی میخوانند.
در باب تاریخ تولد فراوی تمام منابع موجود خاموشند؛ اما تاریخ وفاتش به تصریح عموم منابع در محرم سال ۵۱۴ قمری بوده است. متاسفانه در این کتاب اشارتی نیامده که بتوان از طریق آن عمر مؤلف را هنگام تألیف کتاب یعنی سال ۵۰۰ هجری برآورد کرد یا سال تولد او را دانست. در باب مدفن یک نظر مشهور و یک نظر شاذ وجود دارد؛ صفدی مدفن وی را قبرستان الوردیه در بغداد دانسته است؛ اما دیگر منابع همگی وفات وی را در ری دانسته و مدفن او را در همان شهر نوشتهاند.
نظر شما