محمدرضا سنگری در بررسی و رونمایی کتاب «انوار بازنوشته» بیان کرد؛
حذفهای ابهامآفرین در متون تاریخی کربلا غرضورزانه است/ چرا مسیحیان به حضرت ابوالفضل(ع) گرایش دارند؟
محمدرضا سنگری، منتقد در رونمایی و بررسی «انوار بازنوشته» گفت: ما در متون تاریخی حذفهایی داریم که این حذفها ابهامآفرین در روایت هستند و گاهی اوقات افزودههایی داریم که این افزودهها روشنگرانه شده است. ضمن اینکه برخی اوقات این افزودنها و حذفها غرضورزانه بوده است به سبب تقابل با تفکر و اندیشه شیعی و علوی از این اتفاقات رخ داده است.
او افزود: اما عجیب آنجاست که روایت کربلا و حادثه عاشورا هر چه که از آن گذشته، تاریخنگاران بیشتر به آن پرداختند و هر چه زمان جلوتر میرود استقلال بیشتری پیدا میکند؛ یعنی در گذشته در ضمن کتابهای تاریخ میآمد، بعدها کتابهای کاملا مستقلی به آن اختصاص داده شد و حتی امروز به اجزای آن شاید بپردازند.
این منتقد و پژوهشگر عنوان کرد: امروز برای مثال دهها کتاب مستقل برای حضرت ابوالفضل(ع) نوشته شده که این رویکرد اصلا در گذشته تاریخی ما سابقه نداشته است و بیتردید هر چه جلوتر برویم بر حجم آثار مربوط به حادثه کربلا افزوده میشود. ضمن اینکه حجت بالغه این موضوع اربعین است؛ چنانکه ما برای هیچ بزرگی در تاریخ اسلام اربعین نداریم حتی برای پیغمبر و امام علی(ع) که شهید شمشیر است هم اربعین نداریم و اربعین اختصاصا برای امام حسین(ع) است.
محمدرضا سنگری گفت: هر چه جلوتر میآیم رخداد اربعین پررنگتر، درخشانتر و جذابتر برگزار میشود و طیفهای گوناگون را با خودش همراه میکند که حتی رمزهای دینی فرو میریزد، به شکلی که در اربعین حسین بودایی، برهمایی، مسیحی و یهودی و حتی مارکسیست (بی دین) هم حضور دارد. به قول آن شعر معروف؛ این حسین کیست که دلها همه دیوانه اوست/ این چه شمعی است که دلها همه پروانه اوست
او ادامه داد: یک نکته مهم دیگر درباره واقعه کربلا و نهضت اباعبدالله باید اشاره کرد، از بین رفتن متونی است که نزدیک به این حادثه به نگارش درآمدند و امروز در دسترس ما نیست. هر چند به قول یک محقق عرب تاریخ شیعه در تفرجگاهها نوشته نشده، بلکه تاریخ شیعه در تبعیدگاهها، کنار زندانها و قتلگاهها به نگارش درآمده است. افرادی که به تاریخ شیعه تسلط دارند میدانند که قرن سوم و چهارم که یک فرصت تنفس کوتا برای شیعه در بغداد روی داد مشاهده میکنیم که مراسم عاشورا در عصر آلبویه برگزار میشود.
این پژوهشگر بیان کرد: در عصر سلطان محمود غزنوی در یک روز بیست هزار نفر فقط به این جرم که نام حسین(ع) را بردند، به دار میکشند. یکی از کسانی که سلطان محمود را به کشتن شیعه تشویق میکرد؛ فرخی سیستانی، شاعر نام آشناست که همه شما در کتابهای درسی اشعارش را خواندید. در واقع با دشمنی با شیعه که در منابع تاریخی از آن به قرمطی یاد شده باعث شد که بسیاری از منابع شیعه از بین برود و به دست ما نرسد.
محمدرضا سنگری در ادامه صحبتهایش گفت: عاشورا این استثناء را دارد که پیش از وقوع به آن پرداختند. معمولا هر حادثهای وقتی اتفاق افتاد از آن صحبت میکنیم و درباره هیچ رویدادی پیش از وقع سخن نمیگویند مگر اینکه اطلاعاتی درباره آن باشد، برای مثال درباره ظهور و قیامت صحبت میکنیم؛ چون اطلاعاتی در این زمینه داریم، برای امام حسین(ع) پیش از عاشورا برنامه برگزار شده است و حضرت علی(ع) در کوفه مجلس برایش برگزار کرد و شعری درباره کربلا خواند در حالی که خود امام حسین(ع) در مجلس روضه نشسته بود.
او افزود: به این شکل میخواهم طرح کنم که انواع نوشته درباره کربلا بسیار زیاد است که گزارش آنها به ما نرسیده است. ما نمیدانیم در کوفه پیش از شهادت امام حسین(ع) در کوفه چه مجالسی برگزار شده است که در یک کتاب ارزنده اشاراتی در این زمینه دارد به نام «خصائص الحسین» به قلم شیخ جعفر شوشتری است که اگر بخواهید بدانید چه پیامبرانی قبل از وقوع کربلا به آنجا رفتند، چه اتفاقاتی برایشان افتاده است؟
این پژوهشگر عنوان کرد: من کتابی به نام «حواریون حسین» نوشتم که در آن به شهدای مسیحی کربلا پرداختم. شاید اگر به بعضی اتفاقات اشاره کنم برای شما شگفتآور است که اصلا ولادت عیسی مسیح در کربلا اتفاق افتاده است و در قسمتی که به کربلا میروید و مزار حضرت ابوالفضل را زیارت میکنید اصلا قبرستان مسیحی بوده است. بارها گفتم اگر حضرت ابوالفضل را مسیحیها و ارامنه دوست دارند، یک دلیل آن خفتنش در آغوش مسیحیان است که آن قسمت از کربلا معروف به نواویس است و خود امام حسین(ع) در حرکتش به سمت کربلا اشاره کرد که من در منطقهای به نام نواویس کشته خواهم شد.
محمدرضا سنگری با اشاره به نکاتی درباره «انوار بازنوشته» گفت: به نظرم خیلی مناسب بود که پیشفرضهای این اتفاق و رخداد بیشتر مطرح میشد. یک پیشفرض شما این است که ما متنهایی درایم که این متنها را از یکدیگر اخذ کردند. به عبارتی این متنها یک نوع پیوستگی تاریخی دارند. پیشفرض دیگر؛ در این متنها؛ کاستیها، حذفهایی و افزودنیها وجود دارد که اگر قرار باشد درباره آن جزئیتر صحبت کنم در «تاریخ طبری» مثلا یک عبارت حذف شده و این حذف باعث شده که یک گمگوشهای در نهضت اباعبدالله باشد.
او ادامه داد: بنابراین ما در متون تاریخی حذفهایی داریم که این حذفها ابهامآفرین در روایت هستند و گاهی اوقات افزودههایی داریم که این افزودهها روشنگرانه شده است. ضمن اینکه برخی اوقات این افزودنها و حذفها غرضورزانه بوده است به سبب تقابل با تفکر و اندیشه شیعی و علوی از این اتفاقات رخ داده است. ما در جریان کربلا تقابلی داریم که این تقابل خیلی روشن است؛ تقابل عثمانی و علوی. لذا این سخنی که شخصیت بزرگی مانند علی شریعتی هم مطرح کرده است که امام حسین را شیعیانش کشتند! کاملا نکته غلط و نادرستی است. چون در کربلا تقابل بین علی و عثمان است. اگر این را تحلیل کنیم آن وقت میتوانیم دریابیم منش عثمانی و منش علوی چیست؟
این منتقد بیان کرد: امیدوارم در جلدهای بعدی کتاب آمار مربوط به کتابهای چاپ شده درباره کربلا در قرون دوم و سوم افزوده شود که نام بعضی از آنها در «انوار بازنوشته» نیامده است؛ برای مثال درست «مقتل ابومخنف» از بین رفته اما اخیرا حجتاالله جودکی 113 روایت در تاریخ طبری که از قول ابومخنف است آنها را استخراج و به عنوان مقتل ابومخنف مطرح کرده است. به نظرم حتما لازم است که این کتاب در مطالعات شما مرکز توجه قرار بگیرد که این توجه باعث میشود به بعضی از شبهات و انحرافات پاسخ داد.
نظر شما