دوشنبه ۳ مهر ۱۴۰۲ - ۰۹:۱۲
دفاع مقدس به روایت بانوان استان مرکزی/ رشادت‌هایی که کتاب شدند

مرکزی- هفته دفاع مقدس فرصتی ارزشمند برای پرداختن به مفاهیم و سوژه‌های ناب دفاع مقدس است. در طول سال‌های دفاع مقدس، شیر زنان این سرزمین، تصاویر ماندگاری از رشادت، ایستادگی و ایثار خلق کردند که سلحشوری زنان استان مرکزی در کتاب‌های مختلفی روایت شده است.

سرویس استان‌های خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا): پیروزی انقلاب اسلامی و دوران هشت ساله جنگ عراق علیه ایران را می‌توان مهمترین بخش از تاریخ معاصر کشورمان نامید. بی‌شک تجربه‌های تاریخ بشر نشان داده است که زنان، همواره در پیروزی‌های بزرگ، تقویت روحیه مردان جنگی، تربیت قهرمانان و حراست از ارزش‌ها و دستاوردهای هر نهضتی، نقش بسیار مهم تری از مردان بر عهده داشته‌اند.

در هر گوشه از تاریخ نهضت انقلاب اسلامی و دفاع مقدس، حضور پررنگ بانوانی که به شیوه اهل بیت(ع) تأسی کرده‌اند، بسیار چشمگیر و غیرقابل انکار است.

هفته دفاع مقدس فرصتی ارزشمند برای پرداختن به مفاهیم و سوژه‌های ناب دفاع مقدس است و اگر بتوانیم از این فرصت به خوبی استفاده کنیم، قطعا در گام دوم برای به بهره‌گیری از مفاهیم دفاع مقدس موفق‌تر خواهیم بود.




«هورس» روایت زندگی بانوی سلحشور «حمیده دریابیگی»

این کتاب روایت زندگی حمیده دریابیگی مادر شهید علیرضا شاملو است که پسرش در کردستان به دست گروهک کومله  اسیر و شهید می‌شود و این مادر بعد از چندین ماه بی‌خبری از فرزندش وارد منطقه کردستان شده و بعد از چندین روز آوارگی به دنبال پسرش می‌گردد و شجاعانه پیکر فرزند شهیدش را از آنها تحویل می‌گیرد.

نویسنده در مقدمه کتاب می نویسد: محوریت کتاب بیان قهرمانی مادر شهید است و نام آن الهام گرفته از وقایع و مقاومت هایی است که در کوهستان‌های کردستان بر او گذشته است. هورَس نام گونه‌ای سرو بسیار با ارزش و دیر زیست است که در مناطق کوهستانی و بیشتر در ارتفاعات بیش از 2500 متر می‌روید.

در بخشی از کتاب می‌خوانیم: چشم را از این طرف و آن طرف می‌چرخاندم اما چیزی نمی‌دیدم می‌دانستم دارند نگاه می کنند با آن همه که تلاش می‌کردم خود را قوی جلوه دهم، چند بار نزدیک بود تعادلم را از دست بدهم و زمین بخورم. اختیار پاهایم دست خودم نبود. زانوهایم سست شده بود. محکم نگه داشتن خود در آن شرایط، جلوی آن همه چشم که منتظر بودند خم شدن و شکستنم را ببینند از پیدا کردن علی مهم‌تر بود، میدانستم علی همین را از من می‌خواهد.




«همسران آزاده»

کتاب «همسران آزاده» به قلم سمیرا سادات امامی، شامل داستان‌هایی از زبان همسران اسرای هشت سال جنگ تحمیلی عراق علیه ایران است. این کتاب 11 خاطره از همسران آزاده شامل شوهر من اسیر است، مرا نمی خواست؟، دانه های خیس ژاکت سهمِ من، تو خوب موندی!، من اینجا اسیرم، بی خبری، دیگه شرمنده نیستی؟، خدا بزرگه، قالی انتظار، بابای غریبه، گردآوری شده است.

نویسنده در مقدمه کتاب می نویسد: یک نمونه ازصبر مثال زدنی همسران آزاده‌ها، بانوانی که مشوق اصلی مردانشان برای شرکت در جهاد بودند و بعد از شنیدن خبر اسارت شوهرانشان، سا‌ل‌ها چشم انتظاری و اضطراب را به جان خریدند. در واقع مصائب همسران آزاده‌ها با پایان جنگ و بازگشت اسرا، تمام نشد، بلکه از آن به بعد، رسالت عظیم پرستاری از  مردی که اثرات سال‌ها درد و شکنجه و سختی را با خود به سوغات آورده بود، بر عهده این بانوان قرار گرفت.

در بخشی از کتاب آمده است: در حالی که نمی‌دانستیم این جنگ چند سال دیگر ادامه خواهد داشت. گرچه خانواده هایمان خیلی هوای من و بچه‌هایم را داشتند و اجازه نمی‌دادند، کارهای سنگینی مثل خرید نفت را خودم انجام بدهم، اما نگرانی برای اسرا، حس مشترک همه ما بود. سال 67 که جنگ تمام شد، فکر می‌کردیم اسرا به زودی برمی‌گردند، اما یک سال طول کشید و این یک سال، چقدر برای خانواده‌ها سخت بود.

بالاخره سید جعفر هم آمد؛ درحالیکه نسبت به روزی که می‌رفت، شکسته و لاغر شده بود، اما همینکه او را دوباره می دیدیم، برای ما غنیمت بود.

دخترم سمانه را که دید، نشناخت و متوجه نشد که دخترش است. چند روزی گذشت تا سمانه توانست پدرش را قبول کند. روزهای اول به من می گفت: «مامان چرا جلو این آقاهه روسری سرت نمیکنی؟».

همان طور که ما از سختی های نبودش برایش ننوشته بودیم، او هم سختی‌ها و شکنجه‌های زیادی را در دوران اسارتش تحمل کرده بود و برایمان چیزی ننوشته بود. وقتی برگشت، مشکلات جسمی زیادی داشت؛ زود خسته می شد، داروها و قرص‌های زیادی استفاده می‌کرد.

مشکلات روحی زیادی هم بر اثر شکنجه‌ها برایش پیش آمده بود. من و بچه‌ها، باید خیلی مراعاتش را کنیم تا اذیت نشود. هر طور که هست، سعی می‌کنم با درمان‌های سنتی و گیاهی حالش را بهتر کنم و در کنار هم حالمان خوب باشد.





پاسداران حریم عفاف

کتاب پاسداران حریم عفاف به قلم اشرف جواهری بوده که در چندین نوبت به چاپ مجدد رسیده است. این کتاب به مطالعه و بررسی نقش و تاثیر زنان در عرصه دفاع مقدس پرداخته است.

نگارنده در ابتدا به نقش بانوان ایثارگر در حماسه هشت سال دفاع مقدس اشاره کرده و گفته است: این زنان در تحقق ارزش‎های دینی و پاسداری از اخلاق و معنویت، سخت کوشیدند و موجب امیدواری و دلگرمی رزمندگان در جبهه‏‌ها بودند.

نویسنده بعد از مقدمه، خاطرات تلخ و شیرینی از مادران و زنان فداکار نقل کرده که آنان علاوه بر حضور فرزندانشان در جبهه‌ها، در کارهای تدارکاتی دیگر از جمله تولید پوشاک و غذا و دیگر ملزومات رزمندگان، بسیار کوشا و فعال بوده‌‏اند. برخی دیگر از آنها در فعالیت‎های خیرخواهانه دیگری چون مددکاری اجتماعی، تأمین وام قرض ‏الحسنه برای خانواده‌های کم ‏بضاعت، کمک به بچه‌‏های بسیجی، حضور در مساجد و حسینه‏‌ها جهت امور خدماتی دیگری چون تأمین نیازهای مادی و معنوی خانواده‌های بی‏‌سرپرست، تهیه جهیزیه و ... شرکت فعالی داشته‌‏اند و از هیچ اقدام خیرخواهانه‏‌ای دریغ نمی‏‌ورزیدند.

بانوانی که نامشان در این کتاب آمده، تقریباً همه آنها همسر و مادر شهید هستند.





«از شاهدخت تا آزادگان»

کتاب «از شاهدخت تا آزادگان» به قلم انوشه سادات میر مرعشی، مستند داستانی بانوی مقاومت «مهناز امین» است.

نویسنده در مقدمه کتاب می‌نویسد: بعد از سال‌ها فعالیت در عرصه ثبت و بیان تاریخ دفاع مقدس، شنیدن خاطرات زنان و مردان حماسه آفرین این صحنه بی‌بدیل همچنان وجدی وصف ناشدنی در وجودم ایجاد می کند. اعتقاد دارم که خاطرات این حماسه آفرینان تابلوی زیبایی از تاریخ انقلاب اسامی و نظام اسامی ایران مان را رسم می‌کند؛ تابلویی که در آن صحنه‌های زیبایی از ایثارگری زنان و مردان سرزمینمان در سه دهه 50، 60 و 70شمسی به تصویر کشیده می‌شود. تصویری که باید برای نسل امروز و نسل‌های فردا باقی بماند تا نقشه راه و عبرتی برای ادامه راه تا ظهور حضرت حجت (عج) باشد.

بر همین اساس خاطرات مهناز امین تصویرکننده تابلوی بسیار زیبایی از نقش ایثارگرانه او و جمعی از بانوان استان مرکزی و به ویژه بانوان انقلابی شهر اراک است. تابلویی که در آن سیر تحول و رسیدن به حقیقت، ایثار و تلاشگری و ایستادگی برای حفظ نظام جمهوری اسامی و بردباری و زندگی نجیبانه یک همسر شهید به تصویر کشیده شده است.


در بخشی از کتاب آمده است: زمانی که برگشتم خانه تصورم این بود که با آن طرز صحبت‌هایم حتماً در گزینش رد می شوم. اما بعد از آن عذرا دنبالم آمد و گفت بیا، استخدام شدی. آقای قریشی گفته اولین کسی که کاملاً صادقانه حرف‌هایش را زد خانم امین بود. ما به یک چنین نیرویی در این جا احتیاج داریم. این طوری فعالیتم را دوباره در سپاه از سر گرفتم. از همان اول هم مرا فرستادند درمانگاه ثارالله...





جواهر نامه

کتاب جواهرنامه روایت زندگی بانوی مبارز و انقلابی اشرف جواهری است این کتاب با خاطره نگاری شیما تقی زاده گردآوری شده است.

در بخشی از کتاب چنین آمده است: با شروع بمباران‌ها با مشکلات بیشتری دست و پنجه نرم می‌کردم. هیچ وقت مرکز تربیت معلم بر اثر بمباران آسیبی ندید، اما به خاطر تهدیدات دشمن مجبور بودیم تعطیل کنیم.

با توجه به دستور وزیر مبنی بر برپایی مراکز تربیت معلم حتی در زمان بمباران‌ها، تصمیم گرفتیم که کلاس‌ها را به مناطق امن انتقال دهیم. بسیاری از استادان و کارمندان به همراه خانواده از شهر به مناطق امن رفته بودند، فقط یک نفر از مدرسین همراه ما شد و با تعدادی از کادر خدماتی و اجرایی که غالبا خانم بودند. کلاس‌های 500 دانشجو را در چادرهایی در اطراف نیشابور و قوچان برگزار کردیم در حالی که علی خط مقدم جبهه بود، و دختر سه ساله‌ام همراه من بود.





«معلم ثانی»

کتاب «معلم ثانی» به قلم فریبا انیسی و کیمیا هاشمی در دو جلد منتشر شده است
 
جلد اول شامل هفت فصل (1-آشنایی با استان مرکزی ، 2-سابقه مبارزاتی بانوان در تاریخ ایران و صدر اسلام، 3-شیوه زندگی بانوان در دوران قبل از پیروزی انقلاب اسلامی، 4- نقش سیاسی بانوان استان مرکزی در تحقق انقلاب اسلامی، 5-نقش بانوان استان مرکزی در تداوم انقلاب اسلامی، 6- نقش آفرینی بانوان استان مرکزی در عرصه های مختلف دوران دفاع مقدس . 7-بانوان سرافراز استان مرکزی) و جلد دوم شامل هشت فصل (1-آشنایی با استان مرکزی، 2-سابقه تاریخی بانوان در تارخ ایران و صدر اسلام، 3- شیوه زندگی بانوان در دوران قبل از پیروزی انقلاب اسلامی، 4-نقش سیاسی بانوان استان مرکزی در تحقق انقلاب اسلامی، 5- نقش بانوان استان مرکزی در تداوم انقلاب اسلامی، 6- نقش آفرینی بانوان استان مرکزی در عرصه های مختلف دفاع مقدس، 7-بانوان سرافراز استان مرکزی و 8- تصاویر جلسات مصاحبه با بانوان راوی استان مرکزی) می باشد.




نفخ صور

کتاب نفخ صور ،زندگی نامه داستانی بانوان شهید و خاطرات زنان ایثارگر استان مرکزی به نگارش مهری رکاب طلائی است
 
در بخشی از کتاب می‌خوانیم: در غروب یکی از روزهای خوب خدا ، خرمشهر به التهابی داغ گرفتار می‌آید. اتفاقات ناگواری بر مردم خونگرم و دوست داشتنی خرمشهر سایه می‌اندازد. اما خرمشهر می‌ماند و ورود کاروان‌هایش. یادگاران آن دوران سخت و پر آتش و خون در این خطه تاریخی و گوهر خیز جنوب، مسجد خرمشهر چون نگینی همچنان پابرجا، حکایت دوران تاریخی خود را دارد...

استان مرکزی در دوران دفاع مقدس و انقلاب اسلامی6200 شهید تقدیم انقلاب کرده است که 95 نفر از آنان زنان شهید بوده‌‌اند.
 

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها