به مناسبت روز جهانی سالمندان، در این مطلب مروری داریم بر کتاب کودک «بادکنک نقرهای» با موضوع آلزایمر سالمندان.
جیمز پسربچهای است که یک عالمه بادکنک دارد: خیلی بیشتر از برادر کوچکترش. درون هر کدام از این بادکنکها خاطراتی شیرین از زندگی جیمز وجود دارد. پدر و مادر جیمز خیلی بیشتر از او بادکنک دارند؛ اما کسی که بیشتر از همه بادکنک دارد پدربزرگ است. او کلی بادکنک دارد که هر کدام یک رنگ هستند. بادکنک زردی که پُر است از شاهتوت و یک گاو. بادکنکی آبی که بابابزرگ و سگش است. پدربزرگ داستانهای زیبای داخل هر کدام از این بادکنکها را برای جیمز تعریف میکند؛ اما روزی فرا میرسد که پدربزرگ فراموش میکند بادکنکها را جمعوجور کند و یکییکی از دستش رها میشوند... .
جسی اولیوروس در داستان لطیف و سرشار از احساس «بادکنک نقرهای» با بیانی کودکانه و ساده به مسائل مهمی چون قدردانی از تمام لحظات زندگی، بیماری آلزایمر و مرگ اشاره میکند. در این کتاب بادکنکها نماد سالهای زندگی و خاطرات گوناگون هستند و هنگامی که این بادکنکها از دست پدربزرگ رها میشوند یعنی خاطرات از یاد پدربزرگ میروند و این موضوع کودکان را با بیماری فراموشی یا آلزایمر سالمندان آشنا میکند. در اواخر داستان جایی که دیگر بادکنکی در دست پدربزرگ باقی نمانده یعنی او از دنیا رفته است؛ اما جیمز تمام بادکنکها را که درواقع قصههای پدربزرگ هستند با خود دارد.
داستان «بادکنک نقرهای» به کودکان میآموزد که با از دنیا رفتن عزیزانشان میتوانند خاطرات خوب آنها را برای همیشه همراه خود داشته باشند. این داستان جالب برای کودکان سنین ۳ تا ۷ سال آموزنده و سرگرمکننده خواهد بود.
در بخشی از این کتاب میخوانیم:
ولی تازگی بابابزرگ با بادکنکهایش مشکلاتی پیدا کرده. مثلا یکی از بادکنکهایش گیر میکند توی شاخوبرگ درخت و او بارها و بارها یک قصه را برایم تعریف میکند. «بگذار برایت خاطرهی آن کریسمسی را تعریف کنم که رفتیم مزرعهی خاله نلی...» اما بابابزرگ همین حالا این خاطره را برایم تعریف کرده است.
انتشارات پرتقال کتاب «بادکنک نقرهای» نوشته جسی اولیوروس را با ترجمه پریسا هاشمیطاهری در ۴۲ صفحه منتشر کرده است.
نظر شما