مروری بر کتاب «تحلیل مبانی فلسفی ظهور بحران محیط زیست»؛
تحول در حوزه فلسفه، علم و تکنولوژی بیارتباط با یکدیگر نیستند
کتاب «تحلیل مبانی فلسفی ظهور بحران محیط زیست» بر این نکته تاکید میکند که تغییر و تحول در حوزه فلسفه، علم و تکنولوژی بیارتباط با یکدیگر نیستند و در همین راستا نیز کتاب به دنبال چند راه حل علمی و کاربردی برای بحران جدی محیط زیست است.
آنطور که حسینی در ساختار تحلیل مسئله آورده است، این تحقیق به بررسی ارتباط و نسبت بحران زیستمحیطی جهان معاصر با مبانی و نگاههای فلسفی میپردازد تا راهی به سوی طرح دیدگاههای دینی در مسئله بگشاید. بر همین اساس نیز میتوان بحران جهانی موجود را با ریشهها و علل عمیقی پیوند زد و آن، تحلیل مسئله از زاویه مبانی و رویکردهای فلسفی است.
در کتاب به این موضوع اشاره میشود که تغییر و تحول در حوزه فلسفه، علم و تکنولوژی بیارتباط با یکدیگر نیستند. در همین راستا نیز کتاب علاوه بر تاکید بر جدی بودن بحران محیط زیست، به دنبال چند راه حل علمی و کاربردی است. حسینی این فرآیند را اینطور تشریح میکند: «هدف نهایی پژوهش طرح راه حلی برای بحران محیط زیست جهان معاصر با ضرورت تحول در حوزه علوم انسانی و ضرورت تولید علم دینی نوین است. چنین راهحلی به فرار از بحرانهای ساخته و پرداخته مبانی فلسفی مادیگرایی تمدن امروز مدد خواهد کرد.»
مسئله دیگری که در کتاب به آن اشاره میشود وابستگی علم و تکنولوژی به یکدیگر است. در کتاب دین و تکنولوژی در قرن بیست و یکم به نقل از کارل میچام چنین میخوانیم: «امروز ما در قلمروهای بههم پیوسته و درهمتنیدهای زندگی میکنیم که به طور فزاینده اذعان میدارند که علم وابسته به تکنولوژی است، همانطور که مشهود شده که تکنولوژی وابسته به علم است. علم اقتصاد گرفتار علم سیاست است و بالعکس؛ علم سیاست درگیر دین است و بالعکس؛ حتی هنر آغشته علم اقتصاد است و بالعکس.»
همچنین به این موضوع نیز پرداخته میشود که هایدگر از تقدم تکنولوژی بر علم صحبت کرده است. به این مقوله نیز اشاره میشود که منظور هایدگر از تکنولوژی، تکنولوژی در معنای فناوری مرسوم یا تکنولوژی در معنای مدرن دنیای متجدد نیست؛ بلکه ومی تکنولوژی را در معنایی بس کلیتر و گستردهتر در نظر گرفته است.
دیگر فصل مهم کتاب، مربوط به تحلیل نظاممند بحران محیط زیست است که سعی دارد ویژگیهای روششناختی نگاه سیستمی را بیان کند. در این بخش آمده است: «میتوان به این ضرورت دست یافت که نگاه ما به محصولات قرن باید جامع و نظاممند باشد، یعنی علاوه بر آنکه در زاویه دید و نگاه خود به مسئله هیچ عنصری را به فراموشی نسپاریم، همه عناصر و مولفههای لازم را نیز در ربط با یکدیگر و به صورت سیستمی نظاره کنیم. بنابراین میتوانیم آنچه را در جهان معاصر به مثابه دستاوردهای امروزین به حساب میآوریم در ارتباط و همسنگ با مثلث تکنولوژی-علوم معاصر-مبانی و مکاتب فلسفی امروز بدانیم.»
در فصل پنجم کتاب، به نظرات رنه گنون پرداخته میشود. گنون یا همان شیخ عبدالواحد یحیی، محقق و متفکر تأثیر گذار در زمینه متافیزیک است که نوشتههای او در زمینههای علم مقدس، و مطالعات سنتی بر نمادشناسی و بیعت است. گنون در زاویه بحث آزمایشگرایی و در پاسخ به اینکه چرا علوم تجربی در تمدن جدید به گسترشی دست پیدا کردند که در هیچ تمدن دیگریر نداشتند؛ اینطور میگوید: «دلیل این است که اینها علوم دنیای محسوس، علوم ماده و همچنین علومی هستند که به مستقیمترین نحو برای کاربردهای عملی مناسباند بنابراین گسترش آنها در توافق کامل با تمایلات خصوصا جدید است.»
در پشت جلد کتاب آمده است: «دانش، تکنولوژی، فرهنگ، سیاست، اقتصاد، جامعه و هرآینه تمدن، دستیازیده انسان است. از سوی دیگر اما نمیتوان این مهم را فروگذاشت که انسان معاصر در چارچوب چنین بسترهای اجتماعی پرافسونی، به سان مومی به بازی درآمده و به دست خود، موجود/موجوداتی خلق نموده که اینک مربوب این رب/ارباب متفرق شده است.»
کتاب «تحلیل مبانی فلسفی ظهور بحران محیط زیست» نوشته سیدحسین حسینی بوده و انتشارات دفتر نشر فرهنگ اسلامی آن را در 160 صفحه منتشر کرده است.
نظر شما