جمعه ۱۴ مهر ۱۴۰۲ - ۰۸:۱۹
سهراب عشق و عرفان را در طبیعت می‌دید/ و خدایی که در این نزدیکی است

سهراب سپهری عالم لاهوت را در طبیعت جست‌وجو می‌کرد و می‌گفت روح انسان به طبیعت نیازمند است.

سرویس ادبیات خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)، سهراب را به عنوان یکی از رمانتیک‌ترین شاعران معاصر می‌شناسیم، شاعری که اشعار او دارای تصویرسازی‌هایی بکر و خلاقانه است و «صدای پای آب»، «نشانی» و «مسافر» معروف‌ترین آثار وی هستند.

سپهری چون نیما گرایش به رمانتیک داشت و رمانتیسم طبیعت‌گرا را با توجه خاص وی به حیوانات در اشعارش می‌بینیم:
و نخواهیم مگس از سرانگشت طبیعت بپرد
و نخواهیم پلنگ از در خلقت برود بیرون
و بدانیم اگر کرم نبود لطمه‌ای می‌خورد
به قانون درخت

آری سهراب عالم لاهوت را در طبیعت جست‌وجو می‌کرد و می‌گفت روح انسان به طبیعت نیازمند است:
روی شن‌ها هم
نقش‌های سم اسبان سواران ظریفی ست که صبح
به سر تپه معراج شقایق رفتند

وی عشق و عرفان را در طبیعت می‌دید:
و خدایی که در این نزدیکی ست
لای این شب‌بوها
پای آن کاج بلند
روی آگاهی آب
روی قانون گیاه
در اشعار سهراب شاهدیم که مرز بین طبیعت و ماورای طبیعت گم‌ می‌شود.

از سوی دیگر یکی از ویژگی‌های شعر سهراب غم و اندوه مشهود از دیدن گذشت زمان است. وی بیشتر به رنج تمایل داشت تا شادی و اندوهش غم افراد جامعه بود و اندوهناک از دست رفتن گذشته‌های طلایی، ازدحام زشتی و از دست رفتن ایمان و عواطف اصیل و پاک و ارزش‌ها بود:
زانوی عروج خاکی شد
انگشت تکامل
در هندسه دقیق اندوه تنها می‌ماند

سهراب همچنین عاشق بود و اعتقاد داشت اگر اشکال و صور را با دیدی عاشقانه تعبیر کنیم زیبایی آنها قابل ادراک خواهد بود:
تا شب خیس محبت رفتم
من به دیدار کسی رفتم
در آن سر عشق رفتم رفتم تا زن
تا چراغ لذت
تا سکوت خواهش

سهراب عاشق سفر بود و غیر از سفرهای رویایی سفرهای واقعی به ژاپن، هند، پاکستان، افغانستان، مصر، آلمان، هلند، اسپانیا، ایتالیا، فرانسه، اتریش، یونان، آمریکا و برزیل داشت ولی بیشتر آرزومند یک شهر رویایی و اساطیری بود که سرانجام به سوی آن رهسپار جاده مرگ شد:
قایقی خواهم ساخت
خواهم انداخت به آب
دور خواهم شد از این خاک غریب
پشت دریاها شهری ست
که در آن وسعت خورشید
به اندازه چشمان سحرخیزان است
 
 
 

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها