سه‌شنبه ۲۷ اسفند ۱۳۸۷ - ۰۹:۱۰
يادي از ميراث‌بان فرهنگ و تاريخ ايران

«عبدالحسين زرين‌كوب» تاريخ‌دان و دانشمند نامدار ايراني، 27 اسفندماه 1301 خورشيدي در شهر بروجرد زاده شد. وي را مي‌توان ميراث‌بان فرهنگ و تاريخ ايران ناميد. «فرمانروايي ايرانيان در يمن»، «نهضت‌هاي ملي ايران»، «نقد و بررسي در باب مآخذ تاريخ ايران بعد از اسلام»، «اسلام در ايران»، «گذشته باستاني ايران» از جمله كتاب‌هاي ارزشمند وي است.

به گزارش خبرگزاري كتاب ايران(ايبنا)، هشتاد و شش سال پيش در روز 27 اسفند 1301خورشيدي «عبدالحسين زرين‌كوب» تاريخ‌دان و دانشمند نامدار ايراني، در شهر بروجرد ديده به جهان گشود. سال‌هاي نخستين بالندگي او در همان شهر گذشت و در همان زمان كمتر كتاب ادبي و تاريخي بود كه از نگاه زرين‌كوب دور بماند. دلبستگي او به تاريخ و ادبيات، سرانجام زرين‌كوب را بر آن داشت تا يك‌سره به ادبيات بپردازد و ديپلم ادبي را، با به‌دست آوردن رتبه دوم در سراسر، كشور كسب كند. در اين زمان او در تهران به‌سر مي‌برد بسته شدن كلاس ششم متوسطه تنها دبيرستان بروجرد، زرين‌كوب را واداشته بود كه زادگاه خود را ترك كند.

در آذرماه 1320خورشيدي زرين‌كوب جوان رتبه نخست آزمون ورودي دانشكده حقوق را به‌دست آورد اما بر اثر پافشاري پدر ناگزير شد كه درس حقوق را كنار بگذارد و راهي زادگاهش شود. «علي‌اكبر دهخدا» كه در آن زمان رييس دانشكده حقوق بود و پي به دانش و استعداد نمونه‌وار زرين‌كوب برده بود، نتوانست افسوس خود را از اين‌كه چنان دانشجوي سرآمدي را از دست مي‌داد، پنهان كند. چندي بعد زرين‌كوب به ناگزير در خرم‌آباد به كار آموزگاري سرگرم شد. 3 سال پس از آن نيز نخستين كتاب او به نام «فلسفه شعر» منتشر شد و نامش را بر سر زبان‌ها انداخت، در اين زمان او جواني 22 ساله بود. زرين‌كوب در سال 1324 خورشيدي وارد دانشكده ادبيات دانشگاه تهران شد و از دانش استادان نامدار آن دانشكده به ويژه «بديع‌الزمان فروزانفر» بهره‌ها گرفت و بر آموخته‌هاي خود افزود. 

زرين‌كوب دانشنامه ليسانسش را نيز در سال 1327 ارايه داد. از اين زمان تا پنج سال بعد همكار و سردبير روزنامه «مهرگان» بود. مهرگان به صاحب امتيازي «محمد درخشش» چاپ و پخش مي‌شد. همكاري زرين‌كوب با مطبوعات و گاهنامه‌هاي ادواري در ساليان بعد نيز ادامه يافت و جستارها و نوشته‌هاي فراواني از او در مجله‌هاي ارزنده‌اي همانند راهنماي كتاب، سخن، فرهنگ ايران زمين و يغما منتشر شد اما در همان زمان نيز كه او نويسنده و پژوهنده‌اي كم و بيش شناخته شده بود، از آموختن دست نكشيد و نزد «ابوالحسن شعراني» حكمت و فلسفه كهن را فرا گرفت و در نزد استادان و روشنفكران جوان هم روزگارش به آموختن فلسفه‌هاي معاصر غرب پرداخت. دلبستگي او به بحث‌هاي عرفاني و تاريخ تصوف نيز در همين سال‌ها شكل گرفت. از سوي ديگرگرايش او به هنر نمايش او را بر آن داشت تا آثار مولير، شكسپير، ولتر و شيلر را با كنجكاوي بسيار بخواند. 

در سال 1330خورشيدي انديشه برگردان «دانشنامه اسلام به زبان فارسي»، او را در كنار دانشمندان ناموري همچون «عباس اقبال»، «سعيد نفيسي»، «محمد معين»، «عباس زرياب خويي» و ديگران قرار داد. ازدواج او با دكتر «قمر آريان» نيز دو سال پس از اين بود. دكتر آريان درباره آشنايي و ازدواجش با دكتر زرين‌كوب مي‌نويسد: «در بيشتر درس‌ها ما با هم همكلاس بوديم. حتي در دوره دكترا. زماني ديدم كه خيلي به او احتياج دارم. براي اينكه هزار مساله بود كه من مي‌خواستم بدانم و تنها او مي‌دانست. وقتي از من خواستگاري كرد پذيرفتم و همراه با هم به مشهد پيش پدر و مادرم رفتيم. وقتي به پدرم گفتم: آقاي زرين‌كوب كه اهل مطالعه و علم است از من چنين خواهشي كرده است پدرم گفت: من نوشته‌هاي ايشان را خوانده‌ام. ايشان بايد پيرمرد باشد. گفتم: ايشان تنها 30 سالشان است. پدرم گفت: نويسنده اين مقاله‌ها پخته‌تر از آن است كه نشان مي‌دهد. به هر حال با ازدواج ما موافقت كرد.» 

دكتر آريان ساليان بعد نيز درباره ويژگي شخصيتي زرين‌كوب نوشت: «از همان آغاز آشنايي او را يك دانشجوي واقعي يافتم. باريك‌بين، پر كار و در همان هنگام سربه‌زير و فروتن بود. هنوز هم مانند سال‌هاي آغاز عمر آرام، مهربان و بي سر و صداست. وقتي هم به جوش مي‌آيد و دچار خشم و خروش مي‌شود به زودي به آرامش هميشگي بر مي‌گردد و در اندك زمان خشم و خروش خود را فراموش مي‌كند.»
به هر روي 2 سال بعد (1334) زرين‌كوب از پايان‌نامه دكتراي خود با نام «نقد شعر، تاريخ و اصول آن» دفاع كرد. استاد راهنماي او «فروزانفر» بود. به خواست و دلگرمي همين استاد بود كه در دانشگاه تهران به تدريس سرگرم شد و چندي نيز در دانشسراي عالي تهران و دانشكده هنرهاي دراماتيك به آموزش دانشجويان پرداخت. او اكنون پژوهشگر و دانشمندي نامدار بود كه با انتشار كتاب‌هايي مانند «تاريخ ايران بعد از اسلام» و «نقد ادبي» ارج علمي بسياري بدست آورده بود و نويسنده‌اي چيره دست به‌شمار مي‌رفت. 

زرين‌كوب در سال 1339خورشيدي دانشيار دانشكده علوم معقول و منقول شد. جستارهايي كه او در اين سال‌ها درس مي‌گفت تاريخ اديان، تاريخ تصوف و گفت‌وگوي فرقه‌ها بود. يكسال بعد راهي آمريكا شد تا به بازديد از موسسه‌هاي لغت‌نويسي آنجا بپردازد و با كار سازمان‌هاي واژه‌نويسي آمريكا و اروپا، همانند لاروس، كيه و بروكهاوس، آشنا شود. همراه «مجتبي مينوي» نيز به اروپا سفر كرد و با «جمالزاده» و ديگر نويسندگان ايراني از نزديك آشنا شد. او كه زبان‌هاي فرانسوي، انگليسي و عربي را مي‌دانست، به آموختن زبان اسپانيايي نيز پرداخت. نكته در خور توجه آن‌كه سالياني پيش از اين زرين‌كوب از افسران ايتاليايي و آلماني كه در زمان جنگ جهاني دوم در تهران بودند، آن دو زبان را فراگرفته بود. 

پس از بازگشت به ايران در كنار مينوي به كار در سازمان انتشارات فرانكلين پرداخت و در گردآوري واژه‌نامه فارسي و همچنين دانشنامه فارسي (به سرپرستي غلامحسين مصاحب) همكاري كرد.
 
در سال 1342 به درخواست دانشگاه‌هاي هند و پاكستان به آن دو كشور سفر كرد و به آموزش دانشجويان زبان و ادب فارسي پرداخت. پس از آن او براي شركت در نشست‌هايي كه با تاريخ و ادبيات ايران پيوند داشت، به تاجيكستان سفر كرد و در ميانه سال‌هاي 1347 تا 1349 استاد مهمان دانشگاه‌هاي كاليفرنيا و پرينستون بود. پيش از آن هنگامي كه هنوز در ايران به‌سر مي برد، به عضويت كتابخانه مجلس سنا درآمد و به مدت 8 سال از سرچشمه‌هاي پر بارآنجا بهره برد و به نگارش و پژوهش پرداخت. آنگاه نيز كه از سفر و آموزش در دانشگاه‌هاي آمريكا بازگشت در گروه تاريخ و ادبيات و علوم انساني دانشگاه تهران به كار آموزش دانشجويان پرداخت و در فاصله يكساله 1355 تا 1356 مديريت گروه ادبيات فارسي را پذيرفت اما كارهاي اجرايي گروه را ديگران انجام مي‌دادند و او زمان خود را با پژوهش گسترده درباره تاريخ و گذشته ايران سپري مي‌كرد.
 
همچنين در آن ايام به همت «حميد ايزدپناه» مجلس بزرگداشت زرين‌كوب در شهر خرم آباد برگزار شد و كتاب گردآوري شده‌اي به نام «ارمغان زرين‌كوب» به وي اهدا شد. اين مجموعه دربردارنده جستار‌هايي از دانشمندان بزرگ ايران بود كه به پاس تلاش‌هاي زرين‌كوب براي شناساندن تاريخ و فرهنگ ايران، به او پيشكش شده بود. 

زرين‌كوب در تيرماه 1360 براي درمان پزشكي راهي اروپا شد. پيشينه بيماري قلبي او به سال 1353 باز مي‌گشت. در آن سال و نيز در سال 1357 به سختي دچار بيماري قلبي شده بود و در بار دوم در آمريكا ناگزير به جراحي قلب شد.
 
در سال 1368 براي شركت در نشست عمومي سردبيران تاريخ تمدن تيره‌هاي آسياي مركزي به پاريس رفت و يكسال بعد براي ايراد سخنراني درباره انديشه‌هاي مولانا به سوييس و لندن سفر كرد. در اين سال‌ها وي بيشتر زمان خود را با پژوهش درباره انديشه و آثار مولانا سپري مي‌كرد و شيوه‌اي نو در شناخت مولانا و آثار او پديد آورد.
 
دستاورد وي در اين زمينه كتاب‌هايي مانند «سر ني» و «بحر در كوزه» بود. اما در همين روزها و سال‌ها نيز دلبستگي خود به تاريخ ايران را از ياد نبرد و به انتشار كتاب‌هاي «تاريخ مردم ايران» و «روزگاران ايران» دست زد. اين كتاب‌ها بررسي يك دوره از تاريخ ايران، از آغاز تا روزگار كنوني، به‌شمار مي‌رفت. 

وي سال 1370 را در دانشگاه‌هاي واشنگتن و لس‌آنجلس گذراند و به ايراد سخنراني در نشست بزرگداشت نظامي شاعر داستان‌سراي ايراني پرداخت. چند سال بعد باز ناچار شد كه براي درمان پزشكي به آمريكا سفر كند و در بيمارستان مريلند به مداواي بيماري سرطان خود بپردازد.
 
در همين دهه هفتاد بود كه عضو گروه بنيانگزار فرهنگسراي فردوسي، به سرپرستي دكتر اسلامي ندوشن، را پذيرفت و كتابخانه خود را به شهر زادگاهش اهدا كرد.
 
سر انجام، اين پژوهنده و نويسنده نامدار، در روز چهارشنبه 24 شهريور 1378 دچار ايست قلبي شد و در بيمارستان پارس تهران چشم از جهان فرو بست. 

از دكتر زرين‌كوب كتاب‌ها و جستارهاي ارزشمندي بر جاي مانده است كه نموداري از دانش گسترده او و شيوه ممتاز پژوهش‌هاي تاريخي اوست. از همين رو است كه او را «ميراث‌بان سخت‌كوش فرهنگ ايران زمين» نام نهاده‌اند. افزون براين‌كه نثر او نيز از نمونه‌هاي درخشان نثر فارسي است.
 
شركت او در نشست‌ها و كنگره‌هاي علمي نيز در خور يادآوري است. افزون بر كنگره‌هايي كه از آن نام برده شد بايد به بيست‌وششمين كنگره بين‌المللي شرق‌شناسان در دهلي نو، كنگره بين‌المللي علوم تاريخ در وين، كنگره بزرگداشت مولوي در مونيخ ،كنگره جهاتي بزرگداشت خواجوي كرماني در كرمان و همانند آن اشاره كرد.
 
همچنين نگارش بخشي از جلد چهارم «تاريخ ايران» دانشگاه كمبريج نيز از كارهاي علمي او به‌شمار مي‌آيد. 

شماري از آثار ماندگار اين نويسنده بزرگ را اينگونه مي‌توان برشمرد:
نقد ادبي (1338) تاريخ ايران بعد از اسلام (1334) با كاروان حله 
(1334) از كوچه رندان (1349) تاريخ در ترازو (1354) جستجو در تصوف ايران (1357) با كاروان انديشه (1363) تاريخ مردم ايران (1364) پله پله تا ملاقات خدا (1370) حكايت همچنان باقي(1376). 

شماري از جستارها و كتاب‌هاي تاريخي وي نيز چنين است:
«فرمانروايي ايرانيان در يمن»، «نهضت‌هاي ملي ايران»، «سقوط صفويه در روايات ارمني»، «نقد و بررسي در باب مآخذ تاريخ ايران بعد از اسلام»، «اسلام در ايران»، «ملاحظات انتقادي در باب تاريخ ايران كمبريج»، «گذشته باستاني ايران»، «درباره تاريخ»، «تاريخ‌نگري يا تاريخ‌نگاري؟»، «از تاريخ هرودوت چه مي‌توان آموخت؟»، «ايران در كشاكش ايام» و «ايران و آسياي مركزي» از جمله كتاب‌هاي تاريخي استاد زرين‌كوب است. 

ياري‌نامه‌ها:
درخت معرفت: جشن‌نامه استاد زرين كوب– به كوشش علي‌اصغر محمدخاني
پژوهشگران معاصر ايران – هوشنگ اتحاد
فرهنگ ادبيات ايران– دكتر حسن خزايل
كتابشناسي كتاب‌ها و مقالات دكتر عبدالحسين زرين كوب– دكتر عنايت الله مجيدي گفت‌وگوي مينا موسوي با دكتر قمر آريان 

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها

اخبار مرتبط