اصغر دادبه حافظشناس و مصحح متون کهن، در نكوداشت عبدالله انوار گفت: بايد شاخههای تازه و نورس در كنار درختان كهن و تنومند رشد كنند تا بتوان دانشپژوهاني دیگر را تربيت كرد. باید انوارهای عاشق را براي ايران زنده نگاه داشت./
وي كه عصر يكشنبه (۱۰ خرداد) در مركز هنرپژوهي نقش جهان سخن ميگفت، در ادامه سخنانش افزود: اين راويان هرگز بدان گوهري كه بايد دست نمييابند؛ يعني در مرحله دانندگي باقي ميمانند و به گوهر دانايي دست نمييابند. در اين زمينه تفاوت دانايي و دانندگي و علامه قزويني و انوار با بسياري از افراد ديگر روشن ميشود.
مولف «کليات فلسفه» خاطرنشان كرد: در برابر اين بيشترينها، كمترينهايي هستند كه فقط نميخوانند و تنها به خاطر نميسپارند؛ كه دانش با جانشان ميآميزد و به قول حكما ذاتيشان ميشود. اينان در پرتو اين آميزش به باوري ميرسند از نوع شهود حقيقت كه دريافتنی، اما وصفناشدني است.
مصحح كتاب «فخر رازي» يادآور شد: اين باور همان گوهر دانايي است كه نزد گوهرياني يافت ميشود كه از دانندگي فراتر رفتهاند و به دانايي رسيدهاند. شمارشان سخت اندك است و تواناييهاشان، خاص و به هر كاري دست بزنند ميتوانند و چنانچه بايد آن را به سامان ميرسانند.
وي به بيتي در اين باره اشاره كرد و گفت: هر كه در او گوهر دانايي است/ بر همه كاريش توانايي است. اين گوهر و اين توانايي برآمده از عشق است؛ كيميايي كه اگر در كار نباشد هيچ مسي زر نميشود؛ درب هيچ سرايي از جمله سراي تحقيق و پژوهش كوبيده نميشود و هيچ رويداد چشمگيري روي نميدهد.
مصحح و تعليقهنویس ديوان نجيب کاشانی یادآور شد: من بر آنم كه استاد سيد عبدالله انوار آن گوهري است كه به گوهر دانايي دست يافته است و به كيميايي بدل شده بيمانند؛ و يا دستكم سخت كممانند. كار او هرچه هست جمله چشمگير و برآمده از اين گوهر است كه سقراط آن را مادر همه فضايل ميشمارد.
وي به فعاليتهاي استاد انوار اشاره كرد و گفت: انوار ۳۰ سال در كتابخانههاي پاريس و نيم قرن در كتابخانه ملي و مجلس خاك خورد و رنج برد؛ اما رنج با عشق. زيرا رنج با عشق و تلاش معنا و مفهوم مييابد. شايد انوار را بسيار كسان نشناسند؛ ولي شادروان اميرحسين آريانپور با چه افتخاري از استاد نام ميبرد و نمونه ارزشمند تحقيق و پژوهش را براي دانشجويان معرفي ميكرد.
اين استاد فلسفه يادآور شد: نگاه كردن به تحقيق و پژوهش به عنوان معشوق است كه ماندگار ميشود. تا زماني كه محقق احساسي به تحقيق نداشته باشد و ذهنش مشغول آن نباشد، پژوهشي كه بايد ارايه شودٰ نميشود زيرا حوصله و پشتكار با عشق متجلي ميشود.
دادبه خاطرنشان كرد: عشق با عنوان «صفت ناپيداي محقق و پژوهشگر» بروز ميكند. اگر اين صفت ناپيدا نباشد، هيچ چيز خلق نميشود؛ بلكه کل پژوهش منحصر به حرکت قلم میماند. بسياري كسان شايد سالني را سياه كرده و مطلب نوشتهاند؛ ولي نميتوان نکته سودمندي را در پژوهش آنها يافت.
وي به مولد علم اشاره كرد و گفت: مولد علم عاشقان، محققاني اند كه نگاهشان به كتاب و تحقيق، عاشقانه است و این نگاه با دل و جانشان آميخته شده است. این عاشقان از دانندگي گذشته و به دانايي رسيدهاند.
اين استاد دانشگاه به دانشپژوهان جديد اشاره كرد و گفت: بايد شاخههاي تازه و نورس در كنار درختان كهن و تنومند رشد كنند تا بتوان دانشپژوهاني دیگر را تربيت كرد. باید انوارهای عاشق را براي ايران زنده نگاه داشت.
اين مراسم روز گذشته به همت فرهنگستان هنر، حمايت سازمان اسناد و كتابخانه ملي ايران، كتابخانه، موزه و مركز اسناد مجلس شوراي اسلامي و مركز هنرپژوهي نقش جهان برگزار شد.
نظر شما