عضو هيأت علمي دانشگاه تبريز و مترجم كتاب «دين و جامعه صنعتي پيشرفته» با بيان اين كه «دنياي امروز با افول سكولاريسم و گرايش به معنويت روبهرو است» گفت: بكفورد، نويسنده اين اثر، معتقد است شكلگيري و گرايش روزافزون به فرقههاي ديني و معنوي، بيديني و بيهويتي جوامع سكولار را به چالش ميكشد./
وي افزود: جيمز آرتور بكفورد، نويسنده اين اثر براي اثبات ادعاي خود به نظريه «انگل هارت» مبني بر رشد ارزشهاي فرامادي استناد ميكند. هارت معتقد است در جوامع جديدي كه با رشد اقتصادي مواجهند، ارزشهاي فرامادي و اصول اخلاقي بيش از ارزشهاي مادي رشد مييابند و نسل جديد اين جوامع نيز بيش از پيش به اين ارزشها ميگرايند.
گلابي با بيان اين كه «دين ميتواند به عنوان منبع هويتبخش و معنابخش در جوامع مطرح شود» گفت: در اين اثر، دين به عنوان محملي معرفي ميشود كه در دست عامه مردم و نه در اختيار سازمانهاي ديني است، مردمي كه از دين در زندگي روزمرهشان كمك ميگيرند و مفاهيم جديدي را در قالب فرقههاي ديني به آن ميدهند.
مترجم كتاب «اعتماد؛ يك نظريه جامعهشناختي» در ادامه گفت: حضور دين در جامعه جديد(سكولار) قطعي اما بسيار نامحسوس است. اين تعريف نشاندهنده حفظ جايگاه دين در جريان تحولات جوامع و ادامه موجوديت خود به حالتي نامحسوس است.
وي افزود: بكفورد، نويسنده اين اثر بيمعنايي و بيريشگي جوامع جديد و بحران هويت افراد آن را معلول بيديني ميداند و معتقد است افراد جوامع جديد به دليل احساس بيهويتي به عنصري معنابخش نياز دارند و دين بهترين گزينه براي پر كردن اين خلأ است. دين به عنوان امري انسجامبخش در متن جامعه است نه در حاشيه آن، به گونهاي كه جنبشهاي جديد اجتماعي در قالب فرقههاي ديني و معنوي بروز پيدا ميكنند.
وي نويسنده اين اثر را جامعهشناس ديني و بدون جهتگيريهاي خاص معرفي كرد و گفت: وي به تبليغ دينداري يا بيديني نميپردازد، بلكه مبتني بر واقعيات نظر ميدهد و بر اين اساس دين را به عنوان مقولهاي معنابخش، جزيي از حيات اجتماعي ميداند، حال اين جامعه در هر يك از مراحل صنعتي، در حال توسعه يا سنتي باشد.
گلابي افزود: بر اساس تعابير متفاوتي كه از دين ارايه ميشود، اين مقوله ميتواند در برخي جوامع موضوعي چالشبرانگيز و در جوامعي عامل هويتبخش و اغناگر تلقي شود. در برخي جوامع نيز دين به عنوان عنصر انسجامبخش در جامعه و ابزاري اجتماعي در خدمت حكومت مطرح است.
استاد دانشگاه تبريز با بيان اين كه «دين بايد از دل افراد به جامعه تزريق شود تا بتواند نقش خود را به عنوان عاملي انسجامبخش ايفا كند» تصريح كرد: به عقيده نويسنده كتاب، اگر دين تبديل به نهاد يا سازماني اجتماعي شود، قداست خود را از دست خواهد داد. برعكس اين موضوع درباره جوامع به اصطلاح سكولار صادق است، زيرا اين جوامع بر خلاف نحوه اداره آنها، افراد اين جوامع نه تنها بيدين نشدهاند، بلكه گرايش شديدي را به دين در قالب جنبشهاي اجتماعي جديد و شكلگيري فرقههاي مختلف معنوي از خود بروز دادهاند.
مترجم كتاب «دين و جامعه صنعتي پيشرفته» در ادامه به تحقيقاتي كه درباره دينگريزي جوانان در ايران انجام شده، اشاره كرد و گفت: شايد ظاهر جامعه ايران بر فاصله گرفتن نسل جوان از دين صحه بگذارد، اما با بررسي اين موضوع در قالب مباحث شكاف بين نسلها، ميتوان به اين نتيجه رسيد كه مشكل در تعابير و تعاريف متفاوت دو نسل جوان و بزرگسال از دين است، اگرنه هر دو نسل به يك اندازه به دين گرايش دارند.
گلابي افزود: جوانان جامعه ايران معتقد به تعريف دين در كنار اخلاقند و شايد در نظر آنان ارزشهايي نظير صداقت و افترا نزدن و دورو نبودن، مهمتر از ديگر واجباتند. آنان معتقد به واجبات همراه با اخلاقاند، حال آن كه بيشتر افراد بزرگسال دين را به صورت سنتي باور كردهاند و آن را در انجام واجبات و نماز و روزه خلاصه ميكنند.
وي تفاوت تعاريف نسل جديد و قديم از دين را يكي از عوامل شكاف نسلها معرفي و تصريح كرد: معتقدم نسل جوان برخلاف عقيده برخي افراد، دينيتر عمل ميكنند، زيرا معتقد به دين اخلاقمدارند و واجباتي نظير نماز و روزه را بستري براي مباحث اصلي دين نظير دروغ نگفتن و افترا نزدن ميدانند. اين در حالي است كه برخي از افراد متعلق به نسل گذشته تنها خود را مكلف به نماز و روزه ميدانند و ديگر واجبات را ناديده ميانگارند.
اين مترجم، فقدان گفتمانهاي ديني بين نسل جديد و قديم را سبب دوري آنها از يكديگر دانست و گفت: اين فقدان سبب ميشود نسل جديد به عنوان قشري بيدين كه هيچ جايگاهي را براي دين در زندگي خود در نظر نميگيرند، مطرح شوند. يكي ديگر از دلايل اين مسأله را نيز ميتوان در قضاوت افراد از روي ظاهر ديگران جستوجو كرد.
وي افزود: گاهي اوقات هنگام آغاز ارتباط و همصحبتي با جواني كه به ظاهر به مسايل ديني بيتفاوت است، متوجه باطن ديندار وي ميشويم؛ بهگونهاي كه وي را والاتر از برخي افراد مومن مييابيم. اين امر نشاندهنده آن است كه شايد نحوه برقراري ارتباط با افراد و نحوه گفتمان با آنها را به درستي نياموختهايم.
مترجم كتاب «دين و جامعه صنعتي پيشرفته» مطالعه اين اثر را براي ايرانيان مفيد خواند و گفت: مردم كشورمان خود را بسيار مذهبيتر از ديگر جوامع ميدانند. مطالعه اين اثر اين امكان را فراهم ميكند كه همميهنانمان نگاهي فراتر از جامعه خود به دين داشته باشند و با تفسيرهاي جديدي كه از دين ارايه ميشود، آشنا شوند. با نگاهي كلي و جديد به دين، اين مفهوم معناي تازهاي براي ايرانيان پيدا ميكند و حالت تكراري خود را از دست داده و دوباره تبديل به موضوعي جذاب ميشود.
وي مطالعه اين اثر را سبب تغيير تعابير گذشته افراد از دين در جهتي مثبت دانست و گفت: هنگام خواندن اين اثر درمييابيم تنها ما ايرانيان نيستيم كه به مذهب پايبنديم و به عنوان مثال جامعه آمريكا كه نقش دين در آن بياهميت به نظر ميرسد، دين داراي نقشي پررنگ در زندگي افراد جامعه آن است.
نظر شما