به گزارش خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)، جلسه رونمایی از کتاب «صلیب سلمان» با حضور حسین قربانزاده خیاوی، نویسنده اثر، تیمور آقامحمدی و علیالله سلیمی از کارشناسان حوزه کتاب در سالن سلمان هراتی برگزار شد.
قربانزاده در این نشست به تأثیر کتاب «ده روز با داعش» و سفر به روستای معیر از توابع شهرستان ساوالان و آشنایی با باغبانی که از رزمندگان هشت سال جنگ تحمیلی بود در شخصیتپردازی کتاب «صلیب سلمان» اشاره کرد و افزود: وقتی به ساوالان رفتم، در باغی مشرف به دره، رزمندهای زندگی میکرد که در آشنایی با وی متوجه شدم از اعجوبههای جنگ بوده و کسی او را نمیشناسد؛ او باغبان بود و به قدری خوب صحبت میکرد که دلم نمیخواست او را از دست بدهم. بنابراین شخصیت باغبان به نام اویس در کتاب «صلیب سلمان» جای گرفت.
وی ادامه داد: یکی از دغدغههایم در نگارش این رمان این بود که بگویم کسی که اعتقاداتی دارد و روند تربیتی خوبی را طی کرده، در مواقع ضروری و حساس وا نمیدهد و کاری انجام میدهد؛ حتی اگر همچون شخصیت اصلی «صلیب سلمان» نوجوان باشد، سعی میکند تا شرایط را تغییر دهد.
نویسنده «صلیب سلمان» در ادامه تأکید کرد: من این کتاب را خیلی دوست دارم و هرگاه که حس میکنم حال خوبی ندارم آن را میخوانم و حس میکنم خودم آن را ننوشتهام. گاه خود را در دل سلمان و گاه بخشی از خودم را در اویس پیدا میکنم.
وی با تأکید بر اینکه رمان یک کشف است و هرچه کشف مخاطب از رمان بالا رود میزان لذت او هم افزایش پیدا میکند، بخشی از کتاب «صلیب سلمان» را برای حاضران در این نشست خواند.
رمان ماهیت اقناعی دارد
علیالله سلیمی، کارشناس این نشست بیان کرد: جنس «صلیب سلمان» از نوع اقناعی است و ماهیت اقناعی دارد. در این جنس رمان، یک طیف دیگری را با توجه به ضمیر ناخودآگاه و اعتقادات اقناع میکند اما در «صلیب سلمان» نویسنده به این موضوع توجه نکرده که یک طرف دیگری را مغلوب کند و یک دیدگاه بر دیگری حاکم شود؛ بلکه در این اثر از عنوان گرفته تا کلیات اثر میبینیم که دین اسلام و مسیحیت مدافعانی دارند که در زمینی که حسین قربانزاده طراحی کرده، کاراکترها درباره جهانبینیشان صحبت و مجادله میکنند.
وی با اشاره به اینکه این رمان حالت مجادلهای دارد، ادامه داد: در «صلیب سلمان» ما با مدافعان دینی مواجه هستیم که گویا در مناظره قرار است از آن دفاع کنند.
سلمان شخصیت باورپذیری دارد
کارشناس این نشست در ادامه گفت: سلمان به من به عنوان خواننده ایرانی، نزدیک است. بنابراین قرار است نماینده تفکری باشد که در این جامعه طرفدارانی دارد و غالب است. سلمان در مقابل برداشت افراطی از اسلام به شکل تصنعی و جبر حاکم در اولین سالهای شکلگیری داعش که احساسات افراد را به بازی گرفت، قرار میگیرد. قربانزاده در شخصیتپردازی «صلیب سلمان» طوری پیش میرود که وقتی با این آدمها آشنا میشویم و قصه را دنبال میکنیم خواستگاه افراد را در دل ماجرا میفهمیم و میشناسیم.
وی اظهار کرد: سلمان شخصیت باورپذیری دارد و گویا برای این ساخته شده که در مباحثه شرکت کند. ما برچسبهای زمانی در این رمان داریم که میگوید داستان در چه مقطعی اتفاق میافتد، این موضوع در زمانی است که کاریکاتورهای پیامبر (ص) مطرح میشود، مرکل و فضایی را که در جامعه اروپا حاکم است در پیش داریم و آغاز یارگیری داعش از آن منطقه همراه است که تمام این اتفاقات باعث میشود ما فضایی را تجربه کنیم که میتوانست بین ادیان پذیرفتهشده و رسمی جهان اختلاف ایجاد کند. در چنین برههای، سلمان آمد تا از برداشت و قرائت غلط از دین اسلام دفاع کند. شخصیتپردازی این کاراکتر درست است.
سلیمی تأکید کرد: رمان وارد فاز اقناعی میشود و قرار است شخصیت سلمان طرف مقابلش را قانع کند و این قانع کردن زمان میبرد. او سعی میکند در این زمینه از ابزار و نمایش استفاده کند و از آنجا که قربانزاده، نویسنده هوشمندی است، جریان را به گونهای پیش میبرد که داستان برای مخاطب باورپذیر باشد و خستهکننده نشود.
وی ادامه داد: نویسنده «صلیب سلمان» بار دراماتیک کار را افزایش داده است؛ بنابراین بحث مناظره به حاشیه رفته و مخاطب جذب قصه میشود. قربانزاده در این اثر با انواع کاراکترها و طیفهای مختلفی از آدمها و نامگذاریها و جبههگیریهایشان که موضع آنها را مشخص میکند مخاطب را با «صلیب سلمان» همراه میکند.
این اثر یک رمان نوجوان است
تیمور آقامحمدی که دیگر کارشناس جلسه نقد و بررسی «صلیب سلمان» بود نیز گفت: من این رمان را رمان نوجوان قلمداد میکنم؛ چون شخصیتها و آدمهای حاضر در آن نوجوان هستند و مضامینی هم که در رمان مطرح شده، موضوعاتی است که نوجوانان میتوانند با آن درگیر شوند و شکل ارائه رمان و پیشبرد داستان هم، شکل نوشتن داستانهای نوجوان است.
وی افزود: ما در «صلیب سلمان» شخصیت نوجوانی داریم که در ایران به دنیا آمده و بنا بر اقتضای شغل پدر به آذربایجان و سبلان و اردبیل رفته و آنجا ساکن شده و با خانوادهای در آنجا آشنا شده و مراوداتی که وی با این خانواده ایرانی داشته تأثیر زیادی در شکلگیری شخصیت سلمان گذاشته است. شخصیت این رمان به واسطه عمویش به آلمان میرود و آنجا در مواجهه با دو امر معرفتی و کسانی که مدافع دین هستند و زیست مذهبی مسیحی دارند و کسانی که تفکر اسلام افراطی دارند دست به واکنش میزند و میخواهد باورهایی که در ایران یادگرفته را در آن مقطع به نمایش بگذارد.
رماننویسی برای نوجوان خطرپذیری بالایی میطلبد
آقامحمدی با اشاره به داستانهای ترجمهشده که ارزش ادبی بالایی دارند، به محدود بودن آثاری که با مخاطب ارتباط برقرار میکنند پرداخت و یادآور شد که نوشتن رمان در عصر حاضر برای نوجوانان خطرپذیری بالایی میطلبد.
وی قربانزاده را نویسندهای جدی در حوزه داستان کودک و نوجوان معرفی کرد که به لحاظ تجربه زیسته و ارتباط نزدیک با این گروه سنی میداند نوجوانان چطور میاندیشند، چه نیازهایی دارند و برای نزدیک شدن به آنها باید از چه بُعدی وارد شد. کارشناس نشست نقد و بررسی «صلیب سلمان» در بخش دیگری از سخنانش به مواردی اشاره کرد که نوجوانان در مواجهه با این کتاب میبینند.
ضرورت توجه به ریشههای ایرانیاسلامی
وی عنوان کرد: این اثر به این میپردازد که باید به ریشههای ایرانیاسلامی خودمان توجه کنیم. سلمان ریشه ایرانیاسلامی دارد و ارتباطش با خانوادههای ایرانی، این ریشه را قوام میدهد. او وقتی وارد اروپا میشود با مسائل تازهای مواجه میشود که در ایران با آن روبهرو نبوده و یکی از آنها این است که اساساً اسلام واقعی چیست؟ او حس میکند برای نشان دادن چهره واقعی پیامبر باید کاری کند و شروع به فعالیتهایی در مدرسه میکند که اجرای نمایش از جمله آنهاست. او سعی دارد جنبههای راستین و حقیقی زندگی پیامبر را نشان دهد؛ اما این امر به تنهایی نه پیشبرنده داستان است و نه کافی. او بر سر راه اجرای نمایش تاوان میدهد و این چیزی است که شخصیت اصلی با درگیری باید با آن روبهرو شود.
انسان اروپایی دچار حفرههای معرفتی شده است
وی ادامه داد: «صلیب سلمان» نشان میدهد انسان اروپایی با غفلت از مسائل اندیشگانی دچار حفرههای بزرگ معرفتی شده و کسانی را در دامن خود تربیت کرده است که مقابل اروپا ایستادهاند و پیوستگان به داعش نشان میدهند که حفرههای بزرگ معرفتی در اروپا وجود دارد. این داستان در پی این است که نشان دهد نوجوان در نسبت خود با باورهای ایرانیاسلامی و مواجهه با آدمهای تازهتر قرار است چه تصمیمی بگیرد.
عناصر هویتساز ایرانی در سلمان وجود دارد
کارشناس جلسه نقد و بررسی رمان «صلیب سلمان» در ادامه سخنانش به عناصر هویتساز ایرانی اشاره کرد و افزود: ما عناصر فرهنگی زیادی داریم که بخش مهمی از آنها جغرافیایی، برخی زبانی و عناصری است که در زندگی انسان ایرانی مشاهده میکنیم. در «صلیب سلمان» شخصیت سلمان، همه عناصر را جذب میکند و تبدیل به فردی با پایه و اساس ایرانی میشود و این امر نشان از علاقه و تعصب نویسنده است که آمده تا عناصر فرهنگ آذربایجان و زبان ترکی را به نمایش درآورد تا به عنوان عنصر پیشبرنده برای شخصیت اصلی درنظر گرفته شود.
علیالله سلیمی نیز در بخش دیگری از این جلسه گفت: قربانزاده در «صلیب سلمان» سعی کرده به سؤالات احتمالی خواننده پاسخ دهد. این رمان مسائلی را مطرح میکند و سعی دارد بر خلاف رمانهای نوجوانانه چندان قاطعیت نداشته باشد؛ یعنی این رمان هم هشدارگونه است و هم به توصیف وضعیت میپردازد و هم یادآوریکننده است. یادآوری این نکته که وقتی اسلام به جهان صادر شد، ایرانیها اسلام معتدل و دوستداشتنی را پذیرفتند و آن را تسری دادند؛ ولی در این رمان به این اشاره میشود که در غرب یا آن را نمیپذیرند یا به شکل افراطی و بدون دانش و مطالعه آن را میپذیرند که نتیجه آن میشود داعش.
سلیمی بیان کرد: گویا قربانزاده در کتاب «صلیب سلمان» میخواهد بگوید اگر اروپا اسلام را بپذیرد، این پذیرش مثل ایرانیان نخواهد بود یا در قبال آن گارد میگیرد و اولویت و رتبه اول اعتقاد اروپاییان مسیحیت خواهد بود.
وی به دوگانهای در «صلیب سلمان» اشاره کرد و گفت: در رمان شاهد چندین رفت و برگشت از آلمان به آذربایجان و سبلان هستیم که در برخی بخشها لازم و در برخی دیگر ضرورت ندارد؛ برای مثال در جایی از اثر که به تنهایی آیفر (شخصیت دختر داستان) اشاره دارد، به پیشبرد جریان اصلی داستان که در آلمان میگذرد کمک نمیکند و گویا سرعت رمان گرفته میشود؛ ولی در مقابل بخش هیجانی که در زمان حال و در اروپا است به روند داستان سرعت میدهد. بر همین اساس این رفت و برگشتها در داستان تأملبرانگیز است؛ چرا که به باورهای عمیق سلمان که ریشه در آذربایجان دارد اشاره میکند.
واقعنمایی: بزرگترین مشکل «صلیب سلمان»
تیمور آقامحمدی نیز بزرگترین مشکل رمان «صلیب سلمان» را واقعنمایی آن معرفی کرد و گفت: نسبت آدمها با هم و نسبت آدمها با اشیاء در ساختار و سازوکار واقعنمایی دچار خلل هستند و ما احساس میکنیم با یک زندگی که اساسش بر واقعنمایی است، روبهرو نیستیم؛ بلکه با آدمهایی که شمایی از واقعیت دارند سروکار داریم. در بحث طرح و پیرنگ هم دوست داشتم نیروهای پیشبرنده داستان به راحتی خنثی نمیشدند.
وی در ادامه به ضرورت کوتاهترشدن اثر و درست نبودن تقسیمبندی بخشهای فصول این کتاب اشاره کرد و افزود: در «صلیب سلمان» ما سه روایت داریم که یک بخش آن «من» یعنی شخصیت سلمان است که زبان سوم شخص دارد، یک بخش «آیفر» است که من راوی است و بخش سوم «لیندا» که او هم من راوی است و در اینجا سؤال است که چرا در بخش مربوط به «من» که سلمان روایت میشود داستان از زاویه سوم شخص مطرح میشود؟
دوست داشتم به سمت ایجاد حس میرفتیم
آقامحمدی در ادامه به ضرورت توصیف فضا در بخشی از داستان که در آلمان میگذرد پرداخت و افزود: اگر میخواهیم به این برسیم که آیا نویسنده توانسته از عهده نگارش داستانی که در کشوری دیگر میگذرد برآید یا نه؟ باید به این سمت برویم که جهان انسان آلمانی، روابطشان و واکنشهایشان چطور است؟ نکته پایانی هم این است که من دوست داشتم هیجان داستان آیفر، اویس و سلمان کم میشد و به سمت ایجاد حس قوی نسبت به روابط میرفتیم و نه احساسات.
در بخش پایانی این نشست پوستر کتاب «صلیب سلمان» رونمایی شد.
نظر شما