جمعه ۵ آبان ۱۴۰۲ - ۰۸:۵۵
تقویم‌ها در انتظار جمعه موعود/ تا برنگردی جاده‌های آسمان مسدود هستند

هرمزگان- آدینه‌های انتظار در شعر شاعران مهدوی هرمزگان، در واقع نامه سرگشاده و پُر احساس اهالی ادبیات این سامان برای امام عصرشان حضرت حجت بن الحسن المهدی (عج) است.

سرویس استان‌های خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا): انتظار یعنی اینجا، آدینه، اهالی ادبیات، جنوب- جایی که خلیج فارس هم شاعرانه انتظار را موج می‌زند. اینجا، لیموها معطرترین جامه خود را بر تن دارند، انبه ها، انبوه شاخه هایشان را در راه آفتاب سبز نگاه داشته‌اند و پائیز، دلش به چیزی شبیه آمدن یک دوست، گرم است.

پیشکش به محضر مولای عشق که عالم چشم انتظار آمدنشان است!

محمود زندیار- شاعر مهدوی:

با تو ای عشق کجا بی سر و سامان بشوم؟

با تو ای عشق کجا بی سر و سامان بشوم
چون نباشی همه شب نم نم باران بشوم

من ندارم سر سودای غم غیر تو را
تو بیا ای دل من زود که درمان بشوم

چو نسیم تو بیاید ز سر کوی رقیب
جان دهم ای صنم و خانه‌ی ویران بشوم

گُل و گُلشَن به چه کار آید اگر ننمایی
رخ چون ماه که تا واله و حیران بشوم

دل دریایی من محو جمال رخ توست
تا در این موج بلا عاشق طوفان بشوم

گُل عشق تو کُند رخنه به جان و دل من
گُل نرگس زِ رُخت شاخه‌ی ایمان بشوم

جان محمود فدای سر مویت بادا
آتش انداز به دل تا سر پیمان بشوم.
 

غلام امینی دومشهری- شاعر و مولف دفاع مقدس:

از سمت کدام دریا خواهی آمد؟

از سمت کدام دریا خواهی آمد؟

کدام خلیج....‌
کدام تنگه....
شاید تو از سمت دریای «سورو» بیایی
یا ساحل «پشت شهر» بیایی
که کودکی هایم را روی پشتش گذاشت رفت
....
تو باید بیایی
سری به «مشتاهای» خالی ساحل «پشت شهر» بزنی
سری هم عراق بزن
سرزمین پدری
آنجا که روی پشت کودکانش خستگی می‌گذارند
باید سری هم به دزدان خلیج عدن بزنی
اصلاً لازم نیست بروی خلیج عدن
همین نزدیکی‌ها
کنار همین «مشتاهای» خالی «پشت شهر» بزنی
مثل مادران «پشت شهری»
به تنگه نگاه کن
تا بدانی
انتظار چقدر از ماهی‌ها را کُشته است.

مشتا....: روش سُنتی در جنوب برای ماهی گیری.
سورو: نام قدیمی‌ترین محله ساحلی بندرعباس.
پُشت شهر: نام محله‌ای ساحلی در بندرعباس.
 

زینب الله پرست - مولف و شاعر آئینی

انگار نسیمی به ادا می‌آید

انگار نسیمی به ادا می‌آید
بر شانۀ دلخسته عبا می‌آید
تا صاف کُنی موی پریشانی را
با شانۀ از جنس وفا می‌آید
چون تا شده از وزنۀ سنگین هستیم
بر پاشنه از دور عصا می‌آید
تصویر سحر دیده شود وقتی که
بر صفحۀ هر آینه، ها می‌آید
بر نقشۀ دستان بهاری زیبا
یک مزرعه سینی حنا می‌آید
آن شیشۀ عطری که نمی‌دانم کو
بویش همه از جان هوا می‌آید.

بهزاد پودات- شاعر آئینی

تقویم ها در انتظار جمعه موعود هستند

تقویم ها در انتظار جمعه موعود هستند
تا برنگردی جاده‌های آسمان مسدود هستند

مولا! زبانم لال بی تو راحت و آسوده هستیم
مردم فقط گاهی دچار مشکل و کمبود هستند

ای کاش می چیدی تمام غصه هامان را تو امشب
این چشم ها جاری شبیه چشمه، مثل رود هستند

این جمعه‌ها، این جمعه‌های ساکت و متروک و تلخ اند
دستان من هر شب به سمت حضرت معبود هستند

مولا کجایی؟ نامه های من همه برگشت خورده
بیت المقدس‌ها دچار فتنه نمرود هستند

کی می‌رسی از جاده‌های یخ زده از آسمان‌ها؟
تقویم‌ها در انتظار جمعه موعود هستند.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها