سرویس تاریخ و سیاست خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا): تاریخ جهان سرشار از جنایتهایی است که آمریکا به دیگر کشورها روا داشته است. گرچه همواره مثل رفیق گرمابه و گلستانش انگلیس، نقاب بشردوستی، آزادی و دموکراسی به چهره پلیدش میچسباند؛ اما در عمل جز جنگ، آوارگی و غارت کشورها چیزی از خود به یادگار نمیگذارد. «تاریخ مستطاب آمریکا» از همین جنس حرفهاست. جنایتهایی که دل هر انسانی را به درد میآورد و ذهنش از این همه قساوت قلب تعجب میکند.
تاریخ مستطاب آمریکا کتاب طنزی درباره تاریخ آمریکا به قلم محمدصادق کوشکی است که مازیار بیژنی با کاریکاتورهایش آن را جذابتر کرده است. این کتاب سه فصل کلی دارد: تشکیل آمریکا، آمریکا در جهان و آمریکا و ایران. کوشکی در این اثر با تاریخ ایالات متحده شوخی کرده است. او همه چیز را در آمریکا حول سه محور دموکراسی، حقوق بشر و آزادی دانسته و میگوید اصولاً هیچ چیز در امریکا وجود ندارد که به این سه موضوع مربوط نباشد. از نکات منحصر به فرد این کتاب استفاده کوشکی از منابع مرتبط با آمریکا است که در خارج از ایران تولید شدهاند. همچنین او برای نگارش این کتاب از مشاوره عباس سلیمی نمین و فواد ایزدی، دو نفر از چهرههای آشنا با تاریخ آمریکا سود برده است.
با دکتر محمدصادق کوشکی، مولف کتاب و تحلیلگر سیاسی گفتوگویی انجام دادهایم که در ادامه میخوانید:
برای پرسش نخست درباره علت و روند نگارش کتاب «تاریخ مستطاب آمریکا» توضیح بدهید؟
واقعیت این است که باید بگویم قسمت بود و قسمت شد. برای نوشتن این کار تصمیمی نداشتم. دوستانی در مؤسسه خاکریز ایمان و اندیشه این طرح را شروع کرده و در اوایل کار به این نتیجه رسیدند که نگارش کار را به بنده واگذار کنند. دوستان مؤسسه یادداشتهایی را تهیه کرده بودند. یادداشتها بررسی شد و گامبهگام در مورد کاریکاتورها با جناب مازیار بیژنی که زحمت آن را کشیدند صحبت شد و با مشورت هم پیش رفتیم.
اما نکتهای که درباره این کتاب برای من مهم و عزیز است، این است که یک اتفاق مبارکی افتاد که هیچ ربطی به بنده نداشت و سهم این کتاب بود!
دوستان مؤسسه خاکریز ایمان و اندیشه آخرین ماکتبندی کار _این که چند صفحه باشد یا طرح آن چهطور باشد و صفحات چه محتوایی داشته باشد_ را آوردند. کار را ورق زدیم و وقتی همه صفحات را تنظیم کردیم، دیدیم براساس تقسیمبندیهایی که دوستان فنی انجام دادند، یک صفحه ابتدای کتاب خالی است. چون دوستان بنده را بهصورت ناگهانی برای بازبینی نهایی کتاب دعوت کردند، هیچ ذهنیتی نداشتم که اگر صفحهای خالی بود چهکنم؟ یک لحظه به ذهنم رسید که این کتاب تقدیم شود، اینکه به چه کسی تقدیم شود جرقه دوم بود؛ «تقدیم به نادر مهدوی که آمریکاییها او را بهتر از ما میشناسند.» به این جمله و به شهید نادر مهدوی اصلاً فکر نکرده بودم. اصلاً اطلاع نداشتم یک صفحه خالی میماند و باید بهنوعی پر شود. همه اینها در یک لحظه و دو جرقه اتفاق افتاد. این دو جرقه هیچ ربطی به من ندارد و سهم نادر مهدوی بود.
این کتاب برکات زیادی داشت. بدون تبلیغات و بدون اینکه پشتیبانی خاصی از آن شود و نورچشمی باشد و نورچشمی بشود، به لطف و عنایت خدا به چاپهای متعدد رسید. در زمان خودش منشأ تأثیرات زیادی شد و بچههای فرهنگیِ آتش به اختیار، در گوشه و کنار کشور براساس این کتاب کارهای فرهنگی خوبی انجام دادند؛ مثل ساخت انیمیشن، برگزاری نمایشگاه و مسابقه. مطلع هستم که بعضیها با اموال شخصیشان مسابقه برگزار کردند؛ در حالی که طلبه شهریه بگیر بودند. خیلی این کتاب برکت داشت و تأکید میکنم که هیچ ربطی هم به بنده نداشت. هر آنچه که از قِبَل این کتاب منشأ خیر و تأثیر بود، بهخاطر نام مبارک نادر مهدوی بود. شخصیتی که آمریکاییها او را بهتر از ما میشناسند.
تاریخ، جغرافی، تفکر و در واقع همه چیز در آمریکا به سه موضوع اصلی و محوری دموکراسی، حقوق بشر و آزادی بازمیگردد. این سه موضوع در کتاب شما با زبان طنز و در قالب کاریکاتور تببین شده است. درباره چرایی انتخاب این سبک دیدگاهتان را بیان کنید؟
علت اینکه زبان طنز برای اینکار انتخاب شد، برمیگردد به تلخی کتاب. مطالب در رابطه با تاریخ آمریکا بهقدری تلخ است که حتی دوستانی که کار فیشبرداری کتاب را انجام دادند، معترف بودند که اصلاً قابل هضم نیست. نکته بعدی این است که مردم ما با تاریخ خیلی دوست نیستند. از آنجایی که کتابهای تاریخی _چه درسی و چه غیردرسی_ جذاب نیست و خوب نوشته نشده، مردم ما از خواندن تاریخ گریزانند. بهخاطر این دو دلیل برای اینکه از تلخی محتوا مقداری کم شود و از طرفی کمی جذابتر شود، زبان طنز را انتخاب را کردیم.
نقد سیاستهای یک کشور تا چه اندازه میتواند چهره واقعی یک کشور را به دیگران نشان دهد؟
ما در این کار سیاستهای آمریکا را نقد نکردیم، بلکه نقل کردیم. امتیاز این کتاب این است که براساس منابع آمریکایی نوشته شده و از هیچ منبع دیگری جز آمریکایی و انگلیسی استفاده نکردیم. بعضی از این منابع به زبان فارسی ترجمه شده و برخی دیگر که ترجمه نشدند، عنوانشان در انتهای کتاب آمده است؛ بنابراین سعی کردیم در مقام توصیف و نقل آمریکا باشیم و نه نقد آن.
با اینکه دشمنیهای آمریکا نسبت به کشورمان مثل روز روشن است، چرا یک عده از مسئولان تلاش میکنند به هر قیمتی شده با آمریکا ارتباط برقرار کنند؟
اینکه چرا برخی در کشور ما عاشق آمریکا هستند، حالا چه از مسئولان و چه مردم عادی، به این نکته برمیگردد که اگر انسان ظاهربین باشد شاید عاشق آمریکا و جذب شود؛ اما اگر کسی عمیقتر نگاه و فکر کند، حتی اگر مسلمان نباشد، حتی اگر انسان معتقدی نباشد، اما یک آزادگی و شرافتی در وجودش باشد و درون واقعیت آمریکا را ببیند، منزجر خواهد شد. مثل هزاران نفر از مردم خود آمریکا که آن شرافت و آن آزادگی در وجودشان بوده و وقتی حقایق و واقعیتهای کشورشان را میبینند، بهشدت ابراز شرمندگی میکنند و متأسف هستند که کشورشان چنین ویژگیهای نفرتانگیز و غیرقابل قبولی دارد.
البته بعدها برخی از دوستان اهل عرفان و مراقبه، بعد از خواندن کتاب به بنده اعتراض کردند، که بهخاطر سیاهی و زشتی رفتارهایی که در کتاب توصیف شده، روح ما مکدر شده است. در پاسخ گفتم: به شما حق میدهم؛ چون وقتی انسان سالم و پاک این کتاب را میخواند، از شدت ظلم و تبهکاریهای آمریکا روحش مکدر میشود. ولی به من اعتراض نکنید. من مقصر نیستم. به آمریکاییها اعتراض کنید. آنها اینهمه ظلم و ستم کردند، من فقط راوی بودم.
نکته دیگر اینکه حجم این کتاب شاید دو برابر حجم فعلی بود. بخشهای زیادی را بهخاطر اینکه قابل بیان نبود حذف کردیم. چون اصرار داشتیم کتاب، کتاب خانواده باشد و درون خانواده خوانده شود و بچهها بتوانند با پدر و مادر کتاب را بخوانند. آن مطالب که حذف شد، مطالبی کاملاً واقعی و بسیار تلخ و سیاه از تاریخ آمریکا بود که هم باواسطه تلخ بودن و هم بهواسطه اینکه مناسب جمع خانوادگی نبود از کار حذف شد و حجم کار به نصف رسید.
نظرات