شنبه ۲۷ آبان ۱۴۰۲ - ۱۴:۳۳
خلاصه‌دیدن آثار بختیارعلی در رئالیسم جادویی، جفاست

محمدرضا اصلانی، منتقد ادبی گفت: سبک رئالیسم جادویی به صورت پررنگ در آثار بختیارعلی دیده می‌شود اما اینکه فقط بخواهیم آثار او را از نگاه این سبک بررسی کنیم موجب شده تا در حق او جفا شود.

به گزارش خبرنگار خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)، نشست نقد و بررسی «آخرین انار دنیا» به قلم بختیار علی از نویسندگان معاصر کرد عراق و ترجمه مریوان حلبچه‌ای، شامگاه گذشته، ۲۵ آبان با حضور محمدرضا اصلانی، منتقد ادبی و پژوهشگر در مجتمع فرهنگی بنفشه برگزار شد.

«آخرین انار دنیا»، کتابی چند بعدی است که راوی بی‌طرف دارد و تصویر واضحی از شرایط حال حاضر بشریت را ارائه می‌کند. در این داستان بختیار علی جنگ کردستان را به گونه‌ای توصیف می‌کند که خواننده بین دو جنبه سردرگم است و این سردرگمی باعث جذابیت بیشتر داستان می شود.

این اثر یک کتاب نمادین است و از نمادهای مختلفی در آن استفاده شده که مهم‌ترین نماد آن عشق است. مظفر، شخصیت اصلی رمان و راوی این داستان در جست وجوی آزادی است، او ما را با خودش به کشف دنیای تازه می‌برد. داستان پر از حکایت و قصه‌های جذاب است که از درون هم داستان‌های تازه‌ای بیرون می‌کشد.

محمدرضا اصلانی، منتقد ادبی در نشست بررسی کتاب «آخرین انار دنیا» گفت: داستان کتاب به این شکل شروع می‌شود که مظفر کهنه سرباز ناتوان و تکیده‌ای است که ۲۱ سال از زندگی‌اش را در بیابانی مخوف در زندان عراق به سر برده است. مظفر طی جنگ‌های داخلی با فرمانده‌اش یعقوب صنوبر در خانه کوچکی محاصره می‌شود. امکان فرار برای هیچکدام وجود ندارد، مظفرمی‌ماند، مقاومت می‌کند و یعقوب می‌گریزد. در نهایت مظفر دستگیر می‌شود و ۲۱ سال در اسارت می‌ماند. در تمام این ۲۱ سال فقط یعقوب از زنده ماندنش آگاه است طی تمام این سال‌ها فرمانده یعقوب قصر باشکوهی برای خود تدارک می‌بیند که این قسمت در واقع اشاره‌ای نمادینِ و تلخ و گزنده است به فرمانده‌هایی که در پایان هر جنگ بر روی جنازه‌های کشته‌های جنگ کاخ می‌سازند و نشان افتخار بر سینه خود می‌زنند.

وی افزود: مظفر پس از آزادی راهی سفر می‌شود تا فرزندش را پیدا کند، محمد دل شیشه دیگر شخصیت این داستان فرزند سلیمان بزرگ از سیاست‌مداران بلندپایه و بانفوذ کردستان است. او که در آرزوی یافتن رازهاست به دیدار عتیقه‌فروشی می‌رود، در مسیر حرکتش طوفانی در می‌گیرد و سیلابی عظیم جاری می‌شود. محمد دل شیشه بر فراز سیلاب با اناری در دست در دل تاریخ سفر می‌کند راهی سرزمین اسطوره‌ها می‌شود و به خانه خواهران سپیدپوش می‌رسد. خواهران سپیدپوشی که سوگند خورده اند تا ابد ازدواج نکنند، با همدیگر آواز بخوانند، موهایشان را کوتاه نکنند و جز لباس سفید لباس دیگری نپوشند. همین پیمان موجب می‌شود که خواهر کوچک‌تر به نام لاو لاو عشق به محمد دل شیشه را نپذیرد، محمد دل شیشه درد عشق را برنمی‌تابد و به شیوه‌ای غم‌انگیز جان می‌سپارد و خواهران بر سر مزارش می‌روند و با صدای جادویی و دل انگیز آواز می‌خوانند.

اصلانی همچنین گفت: بختیار علی هنگامی که به سراغ کردستان، سرزمین مادری خود می‌رود به‌ویژه در این رمان گویی از سرزمین طاعون زده‌ای صحبت می‌کند که به بلندای تاریخ به جز نکبت و کشتار چیزی دیگری را به خود ندیده است. او در شکلی رعب‌آور از پلشتی‌ها و تلاطم‌هایی سخن می‌گوید که ریشه در ناخودآگاه جمعی مردمش دارد. بختیار علی در این رمان جهان اساطیر و تاریخ را در هم می‌تند و فراواقعیت و واقعیت را به هم پیوند می‌دهد. شخصیت‌های دنیای واقعی را با شخصیت قصه‌های پریان تلفیق می‌کند و این مسئله یکی از مهم‌ترین نکاتی است که در مورد این رمان وجود دارد.

به گفته اصلانی، این نویسنده هنگامی که از رازها و نفرین‌های سرزمین خود صحبت می‌کند گویی داستانش به تعبیر یونگ یک بیزیونر است، این اصطلاح اشاره به آن دسته آثار ادبی دارد که تجلی ناخودآگاه جمعی مردم یک سرزمین است. در این کتاب، بختیار علی نشان می‌دهد که مردمش جز جنگ، اسارت و مهاجرت اتفاق دیگری را تجربه نکرده‌اند و بر همین اساس این رمان را باید در حوزه نقد اسطوره‌شناختی و کهن الگویی نقد کنیم.

وی توضیح داد: کهن الگو ساختارهای ذهنی و تصاویر بدوی از تجربه زندگی نیاکان بشر هستند که به میراث رسیده‌اند و یونگ این نوع ساختارها و تصاویر ذهنی را ناخودآگاه جمعی نامیده است. شیوه روایت بختیار علی که در این رمان استفاده می‌کند، همان شیوه روایتی است که برگرفته از سنت قدیم قصه‌گویی شرقی یا اصطلاح داستان در داستان‌های «هزار و یک شب» است. ما در تمام جریان داستان شاهد هستیم که از یک قصه به یک قصه دیگر و از یک خرده روایت به یک خرده‌روایت دیگر می‌رویم، در سیر داستان می‌بینیم که به طور متوالی تمام این خرده‌روایت‌ها بن مایه همه آن تاریخ پرخون کردستان را روایت می‌کنند، این خرده‌روایت‌ها در کلیت یک رمان به یکدیگر می‌پیوندند و در نهایت یک کلیتی از دنیای دوزخی را به مخاطب ارائه می‌دهند. این دنیای دوزخی در پیوند با نازایی خواهران سپیدپوش قرار می گیرد و کلمه آخرین که در عنوان رمان آمده همان پایان دوزخی را در ذهن تداعی می‌کند، در تمام این خرده‌روایت‌هاعنصر مشترکی که همه آنها را به هم پیوند می‌دهد میوه و درخت آسمانی و اسرارآمیز انار است.

اصلانی همچنین گفت: طبق باورهای اسطوره‌ای درخت مقدس انار افراد نابینا را شفا می‌دهد، درخت دانش و میوه ممنوعه را در ذهن تداعی می‌کند. این میوه با اساطیر و خدایان پیوند دارد، در کتاب مقدس از آن به عنوان میوه‌ای بهشتی و در متون پهلوی با عبارت میوه نیک یاد می‌شود.

وی عنوان کرد: در قرآن نیز در سوره انعام آیه‌های ۹۹ و ۱۴۱ و در سوره الرحمن آیه ۶۸ از درخت انار به عنوان نعمت و نشانه قدرت خداوند یاد می‌شود، تقریباً در همه کتاب‌های جغرافیای قرون وسطی و سفرنامه‌های جدید و قدیم از انار یاد شده است.

این منتقد ادبی همچنین گفت: شباهت اسمی میان سریاس‌ها، سریاس اول، دوم، سوم وجود دارد که از تعبیر من این شباهت اسمی دلالت معنایی عمیقی دارد که گویی در سرزمین جنگ زده کودکان، کودکی نمی کنند و همه آنها شبیه هم هستند.

اصلانی افزود: بختیار علی را از زمانی که شناخته ام، یک ویژگی مشترک از او در مصاحبه و یا یادداشت‌ها دیده‌ام و آن هم اینکه در کنار اسم بختیار علی کلمه و ویژگی رئالیسم جادویی به صورت پررنگ قرار گرفته است، اما باید دید این نویسنده در کدام یک از آثارش از سبک رئالیسم جادویی پیروی کرده یا نکرده است؟ حد و حدود سبک رئالیسم جادویی در آثار بختیار علی کجاست؟ و اگر این نویسنده از این سبک استفاده کرده آیا توفیقی داشته است؟ این دسته از مسائل در آثار بختیار علی باید بررسی و در مورد آن گفت‌وگو شود.

وی تاکید کرد: با این شاه بیت رئالیسم جادویی در حق بختیار علی جفا شده و موجب این اتفاق شده که داستان‌های او از جنبه‌ها و زاویه‌های دیگر تحلیل شود. در کتاب «سیری در داستان‌نویسان کرد» نشان داده‌ام که از رویکردهای متفاوت می‌توانیم آثار بختیارعلی را نقد کنیم و به درک عمیق‌تری از آثار او برسیم.

نظرات

  • نظرات منتشر شده: 1
  • نظرات در صف انتشار: 0
  • نظرات غیرقابل انتشار: 0
  • سردار خالدی IR ۰۸:۳۵ - ۱۴۰۲/۰۸/۲۸
    به نام خدا بابت برگزاری چنین نشست هایی که ما را به فهم بیشتر و درست تر از ادبیات و فرهنگ کرد نزدیک می‌کند. بسیار ممنونیم. فقط کاش صحبت های آقای مریوان حلبچه ای (مترجم) را در اینجا می آوردید. یا اینکه فایل صوتی کامل نشست را در متن گزارش قرار می‌دادید.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها