سرویس استانهای خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا): «آینده خواندنی است»؛ شعار امسال هفته کتاب و کتابخوانی، آینده را برایمان جور دیگری ترسیم کرد، این شعار یادآوری کرد که یادگیری محدود به زمان و مکان نیست و با تورق یک کتاب میتوان به تجربیات و آموزههایی دست یافت که درس زندگی میدهد.
گاهی یک کتاب ما را به دنیای دیگری میبرد، دنیایی پر از هیجان، اشتیاق و دانستنیهایی که زندگی ما را تحت تاثیر قرار میدهد اما نکته مورد توجه اینکه هنوز خیلی از ما نمیدانیم چرا باید کتاب بخوانیم و چرا باید کتاب را یار مهربان خود بدانیم.
در همین راستا و در واپسین روزهای هفته کتاب با محسن صیفیکار یکی از نویسندههای برجسته همدانی هم صحبت شدیم تا از اهمیت کتاب و کتابخوانی و اینکه چرا و چگونه کتاب بخوانیم، برایمان بگویند.
- شعار آینده خواندنی است چه پیامی دربردارد؟
این شعار اهداف و دیدگاههای اندیشه با موضوع را بیشتر مشخص میکند، شعار قشنگی است که آینده خواندنی است یعنی همواره باید به آینده امیدوار بود.
کتاب آیینه تمام نمای تاریخ گذشته و امروز هر امتی است، کتاب برای سرگرمی نیست برای این است که از گذشته درس بگیریم و آینده را ببینیم. اگر افراد بیشتر تمرکز کنند، با کتاب نوعی آینده نگاری میکنند بنابراین با کتاب میتوان آینده را پیشبینی کرد نه پیشگویی.
اندیشمندان با توجه به تحقیق در تاریخ و اندیشه یک رویداد میتوانند آینده را پیشبینی کنند.
کتاب موجود محترم و آینهای است که میتوان هم خود را در آن دید، هم پشت سر را دید و هم آینده را نگریست تا خطاها را تکرار نکنیم.
- چرا باید کتاب بخوانیم؟
مطالعه میکنیم، چون راهی برای آگاهی بخشی و آگاهی یافتن. نیست. پیامبران الهی نیز مطالعه میکردند و کسی از کتاب مستثنی نیست حتی نوابغ، پس خواندن کتاب یک ضرورت است.
خواندن و نوشتن ضرورتی انکارناپذیر است و اگر کسی خواندن نتواند از یک موهبت بزرگ محروم است زیرا یکی از شاخصهای رشد هر کشور خواندن است که در کشور ما نیز تا حدودی محقق شده است.
-امروزه با کتابهایی که در بازار موجود است، میتوان خواننده را اغنا کرد؟
هر کتابی ارزش یکبار خواندن را دارد، پس نمیتوان گفت که کتاب نداریم، تعداد کتابها خیلی بالاست و گاهی نمیرسیم که همه را بخوانیم اما هر کتابی هم ارزش خواندن ندارد ولی باید کتاب خوب را خوب هم خواند.
به نظر من کتابهای زرد خواندنی نیستند و تأکید میکنم به طرف کتابهای زرد نروید زیرا معتقدم پل صراط خواندن و نوشتن اینجاست و همچنان که میتواند آدمی را به راه راست بکشاند، میتواند به ناکجاآباد نیز راهی کند پس کتابهای ضد اخلاقی نباید گسترش باید و نباید به سمت آن رفت.
باید کتاب نسبت به ذائقه و جهان بینی جامعه باشد، کتاب شمشیر دو لبه است، سطح بندی کتاب خیلی مهم است و باید مخاطب آن کتاب متناسب با سطح خود با کتاب مواجه باشد.
-با وجود کتابهای متعدد هنوز کتاب در سبد خانوارها نیست، علت را در چه میبینید؟
بله همانطور که همه میدانیم در سبد کالای زندگی ما کتاب جایگاه برجستهای ندارد، خانوادههای ما حاضرند برای هر چیزی هزینه میلیونی کنند، اما کتاب نخرند.
فهم به کتاب کم است، در حالی که کتاب خوب درمان درد است و میتواند ذهن را شستشو دهد.
در اینجا باید به یک دغدغه اشاره کنم که چرا بچههای امروزی کلاس زبان انگلیسی میروند اما دغدغه خوب یاد گرفتن زبان فارسی را ندارند، ما برای صدور انقلاب و افکار خوبمان نیاز به زبان انگلیسی داریم اما نوع نگاه نیز دخیل است و به گونهای تفکر غربی در جان ما مزه کرده و گاهی ضرورت مسئله را متوجه نیستیم.
رهبر معظم انقلاب به عنوان یک کتابخوان حرفهای بسیار بر مطالعه کتاب تاکید دارند، زیرا کتاب شاخصههای رشد بوده و یک ضرورت فرهنگی است اما متاسفانه این مهم کمرنگ شده و مردم حوصله کارهای سخت را ندارند.
-به نظر شما راهکار افزایش سرانه مطالعه و ترویج فرهنگ کتابخوانی چیست؟
من معلمم هر مدرسهای رفتم، اول کتابخانه آنجا را راه انداختم و در کلاس درس نیز در هر مبحثی کتاب خوب معرفی کردم تا دانشآموزان به سمت کتابهای غیر درسی برای افزایش دانش عمومی سوق یابند.
یکی از ارکان ترویج کتابخوانی آموزش و پرورش و دیگری رسانهها هستند که باید با تولید دهها برنامه خوب در رسانهها تفکر کتابخوانی را در مخاطبان ایجاد کنند.
مسئله بعدی اینکه معلمان ما باید کتابخوان باشند و بچهها را به سمت کتاب هدایت کنند، وقتی من معلم کتاب نخوانم چطور میتوانم کتاب معرفی کنم.
معلمی که کتاب نخواند، معلم نیست زیرا معلمی که کتاب بخواند هزار قصه و ضربالمثل و دستاورد علمی دارد و میتواند به خوبی ارزشها را تبیین کند.
هیچ مدرسهای نباید بدون کتابخانه باشد، برای آینه شدن برای آیندگان و برای حراست از میراث گذشتگان باید کتاب بخوانیم، کتابهای خوبی در دین، فلسفه، تاریخ و… در بازار است که میتوان از آنها بهرهمند شد.
-به عنوان آخرین سوال؛ کتاب چقدر میتواند به اشتراکات فرهنگی ما با جامعه جهانی کمک کند؟
در گذشته این بعد از کتاب بسیار مشهود بود، سفر میکردند و سفرنامه مینوشتند و راهی غیر از این برای تعامل و تبادل فرهنگی با کتاب نبود.
اما امروز هم کتاب میتواند موجب اشتراکات فرهنگی زیادی باشد که رایزنها با عرضه کتابهای ایرانی به ملل آن کشور هستند و میتوان گفت ارزانترین راه همان کتاب برای اشتراکات فرهنگی است.
شبکه دیجیتال هم نوعی کتاب است هرچند لذت مطالعه کتاب چیز دیگری است و مثل راه رفتن روی برگهای پاییزی است که بسیار لذت بخش است.
نظر شما