سرویس تاریخ و سیاست خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا): حسن کاظمیقمی، نماینده ویژه رئیسجمهور در امور افغانستان و سفیر ایران در افغانستان در نشست نقد و بررسی کتاب «جنگ پنهان؛ اسنادی از حضور نظامی آمریکا در افغانستان» که یکشنبه ۵ آذر ۱۴۰۲ در موسسه فرهنگی مطبوعاتی ایران برگزار شد، با محکومیت حمله رژیم صهیونیستی به غزه، طوفان القصی را یک نقطه تحول در منطقه و رویدادهای پس از آن دانست و گفت: رژیم صهیونیستی پس از عملیات حماس دیگر نمیتواند به مسیر زندگی خود ادامه دهد و پیروزی حتمی با مردم فلسطین است.
سفیر ایران در افغانستان در ادامه به بررسی کتاب پرداخت و گفت: در سال ۲۰۰۱ آمریکا و پس از حمله ۱۱ سپتامبر، به بهانه مبارزه با تروریسم برای ایجاد صلح و امنیت جهانی به افغانستان حمله کرد. او مقابله قدرتهای جهانی با موضوع هستهای ایران و تبدیلش به یک پرونده امنیتی را هم در ادامه همین رویکرد دانست.
کاظمیقمی با تشریح حضور آمریکا در غرب آسیا حضور آنها را مرحله به مرحله دانست و گفت: ابتدا به افغانستان حمله کردند و سپس در سال ۲۰۰۳ به عراق حمله کردند و آنجا را اشغال کردند. سپس با ظهور علائم شکست خود در سال ۲۰۰۶ جنگ ۳۳ روزه را توسط رژیم صهیونیستی علیه مردم لبنان و حزبالله به راه انداختند و در سالهای ۲۰۱۰ جنگهای ۸ روزه و ۱۰ روزه باز توسط رژیم صهیونیستی علیه مردم فلسطین برپا ساختند.
او ایجاد داعش در سال ۲۰۱۴ و جنگ یمن در سال ۲۰۱۵ را در همین راستا دانست و همه این عملیاتها را بههمپیوسته و برنامهریزی شده دانست. او خروج آمریکا از افغانستان بعد ۲۰ سال را طراحی شده دانست و گفت: با اینکه امروز در افغانستان حضور ندارند اما شیطنت آنها همچنان باقی است و با ایجاد عدم ثبات و امنیت در جغرافیا افغانستان آن را تبدیل به تهدیدی علیه ایران و چین و کشورهای پیرامونش کرده است.
کاظمیقمی در ادامه با اشاره به مطالب کتاب به شکست آمریکا در منطقه و خروج آنها از افغانستان اشاره کرد و اولین دلایل شکست آنها را اینگونه دانست: آنها جز به منافع خودشان به منافع دیگر کشورها حتی متحدین خودشان توجه نمیکنند. دومین مسئله بیتوجهی به هنجارهای فرهنگی، اجتماعی و سیاسی جامعه افغانستان و تلاش برای تغییر آنهاست. سومین مورد شکست آمریکا، ایجاد یک دولت ضعیف در افغانستان است که آمریکاییها نگذاشتند و اجازه ندادند که یک دولت و ارتش و پلیس قدرتمند شکل بگیرد و در آخر مقاومت مردم افغانستان در برابر آمریکا را یکی دیگر از دلایل شکست بیان کرد.
او در ادامه و با توجه به گزارشها و تاریخ شفاهی کتاب به آشنا نبودن ارتش آمریکا از محیط افغانستان اشاره کرد و گفت: آمریکاییها اطلاعات محیطی کافی از افغانستان نداشتند و حتی آموزشهایی که دیدند مناسب محیط افغانستان نبود.
کاظمیقمی در جمعبندی صحبتهایش واقعیتهای سیاسی و راهبردهای آمریکا در افغانستان را دروغ دانست که به هیچیک از اهداف خود در افغانستان نرسیدند.
در ادامه این نشست محمدرضا بهرامی طاقانکی، سفیر اسبق ایران در افغانستان به بررسی کتاب پرداخت. او در ابتدا به موضوع روز جهان یعنی حوادث فلسطین پرداخت و با اهمیت دانستن طوفان الاقصی و اثرات آن گفت: مهمترین اثر این عملیات از بین رفتن چهرهای مظلوم اسرائیل بود که آنها طی این سالها ساخته بودند. دومین موضوع عدم موفقیت آنها در گسترش جنگ بود که نتوانستند دیگر کشورها را درگیر جنگ کنند.
سومین موضوع، قوام تفکر مقاومت و گسترش آن است و آخرین اثر آن حضور یک بازیگر غیر دولتی در منشأ این عملیات است که نه تنها در منطقه که فراتر از آن اثرات مهمی برجای گذاشت.
سفیر اسبق ایران در افغانستان در ادامه به کتاب اشاره کرد و گفت: عنوانی که مؤلف بر کتاب گذاشته با محتوای کتاب همخوانی بیشتری دارد. عنوان مؤلف کتاب اسناد افغانستان و تاریخ پنهان جنگ است که مترجم اسم کتاب را با عنوان جنگ پنهان ارائه داده و عنوان مؤلف کتاب همسویی بیشتری با محتوا دارد.
او با اشاره به رویداد ۱۱ سپتامبر و حمله آمریکا به افغانستان گفت: با توجه به حمله ۱۱ سپتامبر برای اولین بار ماده ۵ ناتو فعال شد و دولت آمریکا توانست از کنکره مجوز بگیرد که هر موقع خواست به دیگر کشورها حمله کند. نکته سوم در اثرات جانبی این حمله است که یک دهه مبارزه با تروریسم اولویت سیاست خارجی آمریکا شد که به دهه غفلت معروف شد. در این دهه جی پی تی چین از سال ۲۰۰۲ تا ۲۰۱۰ پنج برابر شد.
بهرامی طاقانکی صبحتهای خود درباره کتاب را به سه بخش تقسیم کرد و در بخش اول به مستندات کتاب، در بخش دوم به اطلاعات مهم و در بخش سوم به ارزیابی کتاب پرداخت. او بخش مستندات کتاب را با اهمیت دانست و گفت: اهمیت مستندات کتاب در تاریخ شفاهی بودن آن است که البته بخشی از واقعیتهای جنگ ۲۰ ساله افغانستان را بیان کرده و نمیتوان به عنوان یک منبع کامل به آن نگاه کرد.
او در بخش دوم کتاب به توصیفی بودن آن اشاره کرد و گفت: این کتاب وارد ریشهیابی و ارزیابی نمیشود و بنابراین کم یا زیاد یک شرح وقایع است. در این ۲۰ سال به صورت چرخشی ۷۷۵ هزار نیروی آمریکایی وارد افغانستان شدند. هزینه این جنگ ۲۵۰۰ میلیارد دلار، ۸۵ میلیارد دلار هزینه نظامیان آمریکا و هزینه بازسازی افغانستان ۷۱/۱۴۴ میلیارد بوده است که آمریکا نتوانست به اهداف خود برسد.
در طول این کتاب آنچه که مشهود است عدم یک برنامه منسجم و همه جانبه توسط آمریکایها در افغانستان است که روند بازسازی متناسب با نیاز جامعه نبوده است. او در ادامه به دخالت در امور سیاسی افغانستان توسط آمریکاییها پرداخت و با توجه به مستندات کتاب به دخالت مشهود نماینده آمریکا در سال ۲۰۰۹ در انتخابات ریاست جمهوری افغانستان اشاره کرد.
در بخشی دیگر نقد کتاب توسط بهرامی طاقانکی به تحرک تدریجی طالبان و بازی دوگانه پاکستان در قبال آنها در سال ۲۰۰۳ میپردازد که با توجه به مستندات کتاب آمریکاییها از سال ۲۰۰۷ مذاکرات پنهان خود را با طالبان آغاز کردند.
او در بخش سوم کتاب به شکست آمریکاییها اشاره کرد و گفت: خروج آمریکا از افغانستان فارغ از الویتهای سیاسی و ناکامیهای نظامی که وجود داشت بین منابع و بین اهداف آنها نیز هماهنگی وجود نداشت. آنها با امپراطوری دروغ و پمپاژ آن، به جهانیان دروغ گفتند.
در ادامه نشست، محسن پاکآیین رئیس اسبق ستاد افغانستان در وزارت امور خارجه، با توجه به مستندات و تاریخ شفاهی کتاب به اهمیت تاریخی شفاهی اشاره کرد و آن را بخشی از تاریخ یک ملت دانست. وی گفت: باتوجه به اذعان اکثر کارشناسان جهانی آمریکا با شکست از افغانستان خارج شد اما بسیاری از مردم منطقه و افغانستان هنوز شکست آمریکا قبول ندارند و این به خاطر قدرت رسانهای و عملیات روانی و قدرت نرم آمریکا است. انتشار این کتاب و ارائه مستندات آن شکست آمریکا را برای مردم منطقه باورپذیرتر میکند و این از حسنهای کتاب است.
نظر شما