سرویس فرهنگ مقاومت خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا): بیست و دومین دوره جایزه ادبی شهید غنیپور، به جز بخش رمان بزرگسال، دو بخش دیگر رمان نوجوان و رمان کودک نیز داشت. نگاهی به عناوین منتخب و برندگان نهایی، معیار مناسبی برای شناخت سلیقه داوران این جایزه در اختیارمان قرار میدهد. در گزارش قبلی به رمانهای برگزیده بزرگسال این جشنواره پرداختیم و بد نیست این گزارش را با بررسی بخش رمان نوجوان شروع کنیم. در متنی که از سوی دبیرخانه این جشنواره، برای معرفی منتخبان و کتاب برنده منتشر شد، از دغدغهای مهم صحبت میشد: «در سال ۱۴۰۰، رمان نوجوان به لحاظ کمّی و کیفی رشد چشمگیری نداشته که احتمالاً یکی از دلایل آن شیوع کرونا و تبعات آن بوده است. اما نباید ازنظر دور داشت که این گروه سنی حساس که در مرحله بلوغ جسمی و ذهنی قرار دارند، بیش از هر چیزی به ادبیات پرمایه هویتساز و آگاهیبخش نیازمند هستند. لذا جا دارد، مدیران فرهنگی و نظام تعلیموتربیت کشور با فراهم نمودن تمهیدات و تسهیلات مناسب، از ترویج ادبیات کودک و نوجوان – بهویژه در سطح مدارس- بهنحو مؤثر حمایت کنند. چراکه ادبیات غنی، بهترین رسانه برای ارتباط با مخاطب و مؤثرترین عامل بالندگی روحی و فکری اوست.»
اما به روال گذشته، چهار کتاب در جمع نامزدهای نهایی بخش رمان نوجوان جایزه ادبی شهید غنیپور دیده میشدند: «شوپه» نوشته آریا یعقوبزاده، «من و آقای همسایه»، نوشته علیرضا متولی، «پرواز اسب سفید» نوشته سیده عذرا موسوی، و «من ضامن» نوشته مصطفی خرامان. از این چهار رمان، «من و آقای همسایه» به دلیل «مخاطبشناسی مناسب و پرداختن به دغدغههای فکری و مسائل اجتماعی این گروه سنی، ایجاد کشش و خلق جهانِ داستانی جذاب و باورپذیر، شخصیتپردازی خوب و برانگیختن حس همذات پنداری در مخاطب» به عنوان کتاب سال برگزیده شد. داوران این بخش که خسرو باباخانی، حبیب یوسفزاده و محمدعلی قربانی بودند، رمان «شوپه» را نیز شایسته تقدیر دیدند و اعلام کردند «توجه به موضوع حیاتی محیطزیست و خلق فضاهای طبیعتگرانه زیبا و باشکوه در قالب روایتی دلنشین و پرماجرا از جمله دلایل این انتخاب بوده است.»
«من و آقای همسایه»، رمانی بسیار خواندنی برای همه سنین
«از وقتی به این مدرسه آمده بودم، دلم میخواست تنها برگردم خانه. دلشوره داشتم. انگار منتظر اتفاقی غیرمنتظره بودم. اولش فکر میکردم تقصیر پاییز است؛ اما این اولین پاییزی بود که به این روز افتاده بودم. هر روز صبح که از خواب بیدار میشدم، انگار قرار بود اتفاقی بیفتد. اول دوروبرم را نگاه میکردم ببینم چیزی شده است یا نه. بابا سر جایش خوابیده بود و خُرخُر میکرد. پس اتفاقی برای او نیفتاده بود. نالههای شبانهاش کمتر شده بود. من خوشحال بودم؛ اما مادر هر روز نگرانتر میشد. نگرانی مادر مثل باد ملایم پاییزی بود که هر بار میوزید، چند برگ را میچید و به بازی میگرفت و در نهایت به زمین میانداخت و با پاهای نامرئیاش هُلش میداد و میبُرد با خودش.»
«من و آقای همسایه» که رمانی بسیار خواندنی برای همه سنین (و نه فقط نوجوانان) است، داستان دختر نوجوانی به اسم افسانه را روایت میکند که در مواجهه با تلخیها و تنگناهای زندگی، به همهچیز و همهکس شک میکند و باورهای گذشته خودش را زیر سوال میبرد. «آن روزها انگار تنهاترین موجود روی زمین بودم. گاهی این تنهایی را دوست داشتم. دلم میخواست تمام تنهاییهای دنیا را از هرجا که هست، بردارم و بگذارم توی جیبم و هرجا که دلم میخواست، آنها را با خودم ببرم. گاهی فکر میکردم مادر بهعمد من را در این حال رها کرده است. آن روزها پیادهرَوی در بعدازظهرهای پاییزی، بعد از تعطیلی مدرسه، حالم را بهتر میکرد؛ اما حالم زیاد خوش نمیشد. نگران بودم. گاهی خودم را مقصر بیماری بابا میدانستم و خیلی با خودم کلنجار میرفتم که قانع شوم تقصیر من نیست؛ ولی زمان زیادی نمیگذشت که دوباره همه تقصیرهای عالم را میانداختم گردن خودم. شاید دودی هم که از پشت اتوبوس خارج میشد، تقصیر من بود!»
آموزههای دینی و اخلاقی، داستانهایی خواندنی
در بخش رمان کودک، پنج کتاب به فهرست نامزدهای نهایی رسیدند: «یک دروغ کوچولو» از شکوه قاسم نیا، «قلب فروزان مترسک» از جمال اکرمی، «دوست بزرگ، دوست کوچک» از کلر ژوبرت، «قلب سفید پدربزرگ» از مسلم ناصری، و «غروب بازی» از لاله جعفری. داوری این بخش به عهده ناصر نادری، محمدحسن حسینی و علیاصغر جعفریان بود و آنان بعد از بررسی آثار، رمان «یک دروغ کوچولو» را «به دلیل خلق اثری با نگاه خلاق، تخیل هنری و زبان عاطفی و بهرهمندی هوشمندانه و ظریف از عناصر داستان کودک، در عین درونمایههای مناسب» به عنوان برنده انتخاب کردند. «موش کوچولو یک دروغ کوچولو میگوید. او فکر نمیکند که گفتن یک دروغ کوچولو، خیلی مهم باشد. اما اشتباه میکند. چون دروغ کوچولویش کمکم بزرگ و بزرگتر میشود و او را به دردسر می اندازد. چهطوری؟ قصهاش را بخوان تا بفهمی!»
همچنین «دوست بزرگ، دوست کوچک» را نیز «به دلیل بیان هنرمندانه و استفاده از شگردهای خلاق داستان کودک، در عین داشتن درونمایه عمیق» اثر تقدیری این دوره برگزیدند. ژوبرت در این داستان، موضوع دوستی و دوستیابی را دستمایه کارش قرار میدهد و به حدیثی از امام حسن مجتبی علیهالسلام تکیه میکند که «نزدیکترین دوست کسی است که دلسوز و بامحبت باشد حتی اگر خویشاوند نزدیک نباشد.» او بسیاری از آموزههای اخلاقی، مانند شکرگزاری و راستگویی و امانتداری را در داستانش میگنجاند و زندگی را با مجموعهای از مضامین تلخ و شیرین آن برای بچهها روایت میکند.
میخوانیم:
سمورک تنها است و دلش میخواهد با خرسی دوست شود، ولی خرسی دوست نمیخواهد…
سمورک گفت: من تنهام، تو هم تنهایی. با من دوست میشوی؟
خرسی به سرتا پای سمورک نگاهی کرد و گفت که چی؟
سمورک گفت: که باهم مهربان باشیم فقط همین.
خرسی اخمی کرد و گفت: من دوست نمیخواهم فسقلی. از اینجا برو…»
*
نگاهی حتی گذرا به آثار منتخب و برندگان این دوره از جایزه شهید غنیپور – و نیز دورههای قبلتر آن – نشان میدهد که داوران این جشنواره در انتخاب بهترین کتابها، هم به موضوع و محتوا و هم به مسائل فنی و ظرافتهای ادبی توجه کامل داشتهاند و – برخلاف برخی اظهارنظرهای غیرمنصفانه درباره جهتگیری متولیان جایزه – یکی را فدای دیگری نکردهاند. تمام آثاری که به جمع نامزدهای نهایی راه یافتند، بر اساس دغدغههایی درست و نگاهی شریف و پاک شکل گرفتهاند و از نظر سطح کار و رعایت اصول ادبی و خلاقیت هنری نیز متونی قابلدفاع هستند.
نظر شما