سرویس استانهای خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا): میخواهم از شب چله بنویسم اما با خودم میگویم دیگر شب چلهها هم جدید شده و خبری از قصههای پدربزرگها و متلهای مادربزرگها نیست تا برای دقایقی هم که شده در گذشته نفس کشید و تاریخ را مرور کرد.
آن موقعها شب چله که میشد همه از سرمای هوا به گرمای کرسی و افرادی که دور آن مینشستند پناه میبردند و شبچره میخوردند و تا پاسی از شب گل میگفتند و گل میشنفتند، اما گویی با جمع شدن کرسی، گرمای شبنشینیهای یلدا نیز خداحافظی کرده و هُرم نفسهای پدربزرگها در تکنولوژیهای روز و روزمرگیهای مجازی ما محو شده است.
اما این روزها به دور از هیاهوی یلدا و یلدایی، صدای پدربزرگ دستفروش از کنج چرخ دستیاش آدم را به انارهای سرخش وصل میکند و وقتی نگاهش میکنیم آرام با لبخندی معنادار تو را به سمت سرخی انارهایش میکشاند، آنوقت است که میفهمیم هنوز یلدا و رنگ و بویش عجیب به دل مینشیند.
بر همین اساس در آستانه شب یلدا، با فریبا نعمتی، کارشناس مردمشناسی میراث فرهنگی همدان صحبت کردیم تا بیشتر با آیینهای یلدا و چله همدانیها آشنا شویم.
او میگوید: مردمان دیار هگمتانه همانند سایر اقوام ایرانیان آیینهای شب چله را به پا کرده و در کنار هم بودن را ارج مینهند و این باهم بودن برای آنها بسیار ارزشمند است.
همدانیها از شب یلدا به عنوان «شب چله» یاد میکنند، شبی که از چند روز مانده به آن در تلاطم تدارک برای این شب هستند تا بتوانند آن را به خاطرهای ماندگار مبدل کنند.
شبی که آغاز زمستان را گرمایی خاص بخشیده و تا پاسی از آن به خوردن و خوشگذرانی میگذرد.
بازار گرمی شبچره همدانیها در یلدا
نعمتی میگوید: شبچره کلمهای است که همدانیهای قدیم برای خوراکیهایی که بعد از شام و کنار خانواده مصرف میکنند، میگویند، شبچره همدانیها شبهای سرد زمستانی قدیم، شامل کشمش، گردو، کدو، لبو، میوه و … بود، خوردنیهایی که بعضی از آنها این روزها زیاد مورد اقبال نیست اما در گذشته بازار گرمی داشت.
انجیر، مویز، شانی، هندوانه و تخمه خربزه از دیگر مخلفات شبچره چله همدان در گذشته بود که کنار کرسی فضای بسیار جذابی را ایجاد میکرد، اما امروزه گویا مزاجها نیز تغییر کرده و خوراکیها نیز رنگ و بوی خود را تغییر دادهاند.
در همدان نیز چون سایر نقاط کشور، رسم است که شب چله منزل بزرگترها رفته و در کنار بزرگترها این شب را میگذرانند، البته هر کس مقداری شبچره، میوه و سایر مایحتاج شب چله را نیز با خود میآورد.
انار میوهای است که از قدیم در شبچره شب چله همدان نیز بوده است، به طوری که از قدیم گفتهاند «سیب سردی، انار نامردی، به به دستم بده اگر مردی» که انار را یا دان کرده و یا بیشتر نصف کرده و در ظرف میچینند.
فال سوزن و آرزوهای یلدایی
کارشناس میراث فرهنگی همدان بیان میکند: فال سوزن از جمله آئینهای سنتی این شب که مخصوص شهر همدان است، به ثبت ملی هم رسیده است.
در مراسم شب چله وقتی خوردنیها تمام شد، یک تکه پارچه تازه و آب ندیده میآورند و یک زن مسن و باکمالات که شعر از حفظ دارد، شعری میخواند و دختربچه کوچکی به همان پارچه سوزن میزند.
حاضران مجلس در دل نیت میکنند و وقتی خواندن هر شعر که تمام شد در هر محلی که دختر سوزن زده (البته دیگران محل سوزن زدنها را نبایند ببینند) و مخصوص یک شعر است با نیت خود برداشت خواهد کرد و انتخاب شعر را جواب نیت خود میداند.
مهرهاندازی و نیتخوانی با شعر در شی چله
نعمتی میگوید: آئین مهرهاندازی در شب یلدای همدان نیز رواج دارد به طوری که یک نفر یک کوزه پر از آب میآورد و هر کس نشانی از خود چون دکمه، انگشتر، سنجاق و… را درون کوزه میاندازد.
پس از مهره انداختن درون کوزه، دخترک کوچکی با لباس قرمز و روسری توری قرمزی بر سر همراه با شعرخوانی یکی از بزرگترهای مومن، دست در کوزه کرده و مهره را برمیدارد، که بنا به هر شعری که خوانده شده، هر کس نیت خود را تصور میکند.
یکی دیگر از رسمهایی که همدانیها در نخستین شب زمستان و شب یلدا دارند، فرستادن شب چلهای برای عروس عقد کرده است به طوری که خانواده داماد وظیفه دارد برای عروس خود شب چلهای بفرستند.
خانواده داماد خنچهای از خوراکیهای شب یلدا به همراه هدیهای برای عروس را برای خانواده دختر میفرستند و خانواده عروس هم متقابلاً هدیهای را برای داماد تهیه میکند.
دمی با دوبیتی باباطاهر در یلدای هگمتانه
نعمتی میگوید: شاهنامهخوانی و دوبیتی خوانی باباطاهر در شب یلدا خاطره خوشی را برای همدانیها دارد و پدربزرگها با خوانش این دو کتاب بسیار جذاب و دیدنی بود.
همچنین بزرگترهای خوشقریحه فامیل کتابهای قدیمی امیرارسلان نامدار قصههای کرد شبستری را تعریف میکردند که تا پاسی از شب همه را مشغول میکرد و گرمابخش شب یلدا میشد.
خاطرات و قصهها نیز در این شب بلند با خنده و شوخی باعث میشد علاوه بر بزرگترها، کوچکترها را نیز دور هم جمع کند و باعث میشد ساعات خوشی را برای آنها رقم بزند.
اما با توجه به اینکه دیگر خانوادهها گسترده نیست و هستهای شده است، دیگر آن جمعهای گسترده در، شب یلدا نیست و همین باعث شده دیگر از آن شاهنامهخوانی و باباطاهر خوانی و قصهها و متلها هم خبری نباشد و تنها به تفال به حافظ بسنده کنند.
نعمتی به ثبت ملی آیین شب چله (یلدا) در فهرست آثار ملی ایران نیز اشاره میکند و میگوید: آنچه از اهمیت این شب میتوان بیان کرد اینکه هویت فرهنگی، توجه به خانواده، ارج نهادن بزرگترها و مهماننوازی مورد توجه قرار میگیرد و همین باعث میشود این ارزشها به نسل آینده منتقل شود.
یلدا به سبب شاخصههای اقلیم زیستی مردمان این سرزمین و ارتباط آن با طبیعت، از روزگار کهن تاکنون استمرار داشته و ساختار و ماهیت آن تغییری نکرده اما متناسب با گذر زمان تغییراتی ظاهری در نحوه برگزاری آن وجود دارد و همچنان اقوام گوناگون این آیین را برگزار میکنند.
نظر شما