یکشنبه ۱۰ دی ۱۴۰۲ - ۰۹:۲۶
برخورد شعارزده باعث شده درباره اسرائیل کمتر کتاب بنویسیم/ صهیونیزم؛ داستانی جامانده در صفحه‌های تاریخ

کورش علیانی، نویسنده کتاب «متاستاز اسرائیل: روایت استمرار تبعیض، ترور و تعدی» گفت: چطور می‌شود با اسرائیل مواجه شد؟ ما لاجرم هستیم از مواجه شدن با این موجودیت. در جهانی که اسرائیل هست ما هم هستیم. نمی‌توانیم از اینجا بیرون برویم. چطور باید با اسرائیل مواجه شد؟ چطور باید شناختش؟ چطور باید راه پیدا کرد برای مواجهه؟ من در بخش آخر این کتاب سعی کردم به این موضوع بپردازم و در تمام کتاب سعی کردم مفاهیم را به زبان ساده بیان کنم.

سرویس تاریخ و سیاست خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا): «متاستاز اسرائیل؛ روایت استمرار تبعیض، ترور و تعدی» نوشته کورش علیانی از نشر جام جم منتخب بخش ویژه فلسطین در شانزدهمین دوره جایزه ادبی جلال آل احمد شد. این کتاب تاریخ و چگونگی تشکیل اسرائیل را به‌زبان و روایت ساده پیش روی مخاطب می‌گذارد و نتیجه حدود دو دهه مطالعه و پژوهش مؤلف درباره اسرائیل و صهیونیسم است. علیانی روایتش را بر سه‌اصل استمرار تبعیض، ترور و تعدی بنا کرده و نوشته این کتاب یک روایت تاریخی است که در پی بررسی یک موضوع خاص است. آن موضوع هم پیوستگی‌ناپیوستگی تبعیض، ترور و تعدی در طول زمان در موجودیتی است که خودش را اسرائیل می‌نامد. با او در این باره گفت‌وگو کرده‌ایم که در ادامه می‌خوانید:

ابتدا درباره کتاب خود شرح دهید که چه نکته خاصی در این کتاب آن را از دیگر کتاب‌ها در این زمینه متمایز کرده است؟

کتاب «متاستاز اسرائیل؛ روایت استمرار تبعیض، ترور و تعدی» در سه بخش تألیف شده است که هر بخش دارای چند فصل است. موضوع بخش اول این است که چه اتفاق‌های تاریخی سبب به وجود آمدن بزرگ‌ترین گروه تروریستی جهان به نام اسرائیل شد. در بخش دوم به این پرسش می‌پردازیم که چطور اسرائیل مطلوب قدرت‌های جهانی شد.

اما بخش سوم به چه می‌پردازد؟ به اینکه ما لاجرم هستیم از مواجه شدن با این موجودیت. در جهانی که اسرائیل هست ما هم هستیم. نمی‌توانیم از این جهان بیرون برویم. چطور باید با اسرائیل مواجه شد؟ چطور باید شناختش؟ چطور باید راه پیدا کرد برای مواجهه؟ دیگر اینکه سعی کردم در این کتاب زبانم را ساده نگه دارم. به نظر من اینکه آدم‌ها با زبان پیچیده و به قول خودشان فاخر و ادبی بنویسند، حسن نیست، اجحاف به خواننده و مخاطب است. برای همین سعی کردم زبانم را ساده نگه دارم.

و چون ما در سنگر اول مبارزه با این حاکمیت تروریستی هستیم و متهم به این هستیم که دشمنیم، سعی کردم از منابع فارسی و عربی و ترکی استفاده نکنم، بلکه از منابع انگلیسی و عبری و زبان‌های دیگر استفاده کنم. در متن کتاب به چیزی حدود صد منبع مراجعه کرده‌ام.

بعضی چیزها هم در این کتاب هست که قبلاً کسی به آنها نپرداخته یا کم پرداخته. مثلاً گروهی به اسم هکیبوص در گروه‌های تروریستی صهیونیست هست که وضع خیلی خاصی دارد و از لحاظ ساختار و دیدگاه شدیداً با گروه‌هایی مثل هاگانا و لحی و ایرگون و پالماح متفاوت است. در مورد این گروه نه تنها در فارسی متنی پیدا نمی‌شود که تقریباً در منابع انگلیسی هم چیزی جز در حد اشاره در مورد آن نمی‌بینید. من از منابع عبری چیزهایی در موردش پیدا کردم و نوشتم.

یک دوره تاریخی است که دوره چرخش گروه‌های تروریستی صهیونیست است، قبل از تشکیل حاکمیت، از بریتانیا به فرانسه. در مورد این دوره هم کسی چیزی نگفته و نمی‌گوید. در یکی دو کتاب در حد اشاره به این موضوع پرداخته‌اند؛ خیلی کم. مثلاً جیمز بَر در کتاب «خطی بر شن» خیلی گذرا به این موضوع پرداخته. این کتاب را خانم هما کریمی به فارسی ترجمه کرده و انتشارات اطلاعات منتشر کرده است. من سعی کردم موضوع را بیشتر باز کنم. همین تفاوت‌های جزئی. متاستاز اسرائیل همین تفاوت‌های جزئی را دارد. کتاب خاصی نیست.

طور دیگری بگویم. آرزوی من این است که در کشور ما کتاب‌های خوب زیادی در این مورد بنویسند و روزی برسد و آن روز را ببینم که کسی به یاد نیاورد که کورش علیانی هم در این مورد کتابی نوشته است. اینکه به کتاب متاستاز اسرائیل توجه می‌کنند بیش از اینکه بیانگر محاسن کتاب باشد بیانگر وضع عمومی ما در این حوزه است که به قول معروف در نبود گوشت چغندر سالار است.

دلیل کم پرداخته شدن به موضوع فلسطین و اسرائیل در آثاری در این زمینه چیست؟

برخورد شعارزده باعث شده در این مورد کتاب کم داشته باشیم. این تصور که چون اسرائیل دشمن است اصلاً در موردش حرف نزنیم باعث این وضع شده است. تصور عجیبی است و نمی‌دانم از کجا آمده است. حدود پانزده شانزده سال پیش سایت دانشکده‌ای در اسرائیل را می‌دیدم، یک دپارتمان یا گروه آموزش زبان فارسی داشت. واحدهای درسی این دپارتمان را نگاه کردم یکی از درس‌ها که یک درس دو واحدی بود، لهجه تهرونی بود. یعنی حتی تهرونی و نه تهرانی. تا این حد جزئی به شناخت ما می‌پردازند. چون ما را قوی می‌دانند و ما را دشمن خود می‌بینند.

عجیب است که کسانی فکر می‌کنند اگر چیزی بد است، نباید به آن پرداخت. مگر به بیماری‌ها نمی‌پردازیم؟ مگر به قسمت‌های سخت و سیاه تاریخ نمی‌پردازیم؟ مگر به مشکلات اقتصادی نمی‌پردازیم؟ در مورد این‌ها تحقیق نمی‌کنیم؟ کتاب نمی‌نویسیم؟ در مورد اسرائیل هم باید کار کرد.

اما چنین تصویری از لزوم نپرداختن به اسرائیل وجود داشته و این تصویر به نوعی از بعضی از پایگاه‌های قدرت هم حمایت می‌شده، نمی‌دانم چرا.

برخورد شعارزده باعث شده درباره اسرائیل کمتر کتاب بنویسیم/ صهیونیزم داستانی جامانده در صفحه‌های تاریخ

درباره جایزه ادبی جلال آل احمد چه دیدگاهی دارید؟

اول بگویم که من صلاحیت نظر دادن در مورد این جایزه را ندارم. در این دوره من برنده‌اش بودم، در دوره‌ای دیگر من داورش بوده‌ام. مخاطب حق دارد احساس کند من نمی‌توانم در مورد این جایزه بی‌طرف باشم.

اما حالا که پرسیدید، و با ملاحظه این نکته که گفتم، به نظر من جایزه جلال آل احمد بیش از حد ادبی است. جایزه‌ای با اهداف مشخص طراحی کرده‌اند و نامش را به هر دلیلی جایزه جلال آل احمد گذاشته‌اند. در آیین‌نامه این جایزه هدف از اهدای آن را «ارتقای زبان و ادبیات ملی- دینی» ذکر کرده‌اند؛ یعنی ارتقای زبان جزو اهداف است و احتمالاً اهمیتش بیش از اهمیت ادبیات نیز هست. هدف جایزه تطبیق مو به موی جزئیات گروه‌های جایزه با حیات شخصی جلال آل احمد نبوده و نیست. بی وجه است که بگوئیم او ادبیات برایش مهم بوده و ما هم برویم سراغ ادبیات.

زبان و ادبیات هم با فرم تنها رشد نمی‌کند. پرداختن به ادبیات داستانی و فرض کنیم شعر، محصولات ادبی ما را بهتر نمی‌کند. هفت قرن اخیر سابقه زبان و ادبیات فارسی را بررسی کنید. همان فرم هم رشد نکرده و بهتر نشده چون محتوای جدی‌ای در کار نبوده که به قالب آن فرم بزنند و متن را بیافرینند.

برای والایش آن فرم باید دانش مرتبط با زبان و ادبیات یعنی بخش‌هایی از علوم انسانی رشد کند. بخش‌هایی که زبان را بررسی می‌کنند و نیز بخش‌هایی که به ما در فهم و تحلیل و نقد محصولات زبانی و ادبی دید و ملاک می‌دهند.

همین الان بخش‌های مستندنگاری و نقد ادبی در این جایزه هست. چنین بخش‌هایی باید توسعه پیدا کند. به طور خاص جای خالی منظورشناسی (pragmatics)، نشانه‌شناسی (semiotics)، مردم‌شناسی (anthropology) و زبان‌شناسی اجتماعی (sociolinguistics) را می‌توان دید. یکی دیگر از علوم انسانی که در ایران زیاد در موردش حرف می‌زنیم و ازش اسم می‌بریم اما عملاً شاید هیچ از آن نمی‌دانیم تاریخ شفاهی است. برای رسیدن به هدف جایزه پرداختن به تاریخ شفاهی نیز بسیار مهم است. تاریخ شفاهی پرورنده زبان و فراهم آورنده عرصه برای ادبیات است. حتی در نگاهی بی‌پرواتر می‌توان گفت باید مدتی فیتیله آن قسمت‌های علوم انسانی و نقد را بالا بکشیم تا این خورش زبان و ادبیات ما جا بیفتد.

برخورد شعارزده باعث شده درباره اسرائیل کمتر کتاب بنویسیم/ صهیونیزم داستانی جامانده در صفحه‌های تاریخ

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها

اخبار مرتبط