سه‌شنبه ۲۶ دی ۱۴۰۲ - ۱۲:۵۶
در تربیت سرمایه انسانی مؤلف ضعف جدی داریم

مسعود معینی‌پور، معاون فضای مجازی، هنر و رسانه دفتر تبلیغات اسلامی و مدیر مسئول نشریات «سلام بچه‌ها» و «پوپک» گفت: این حرف درست است که اقتصاد فرهنگی باید وجود داشته باشد و اثری که در حوزه فرهنگی تولید می‌شود باید متناسب با نیاز مخاطب باشد و بازار فروش داشته باشد؛ اما این به آن معنا نیست که ما اجازه دهیم بازار فرهنگی را کسانی قبضه کنند که متناسب با زیست‌بوم فرهنگی ما فکر نمی‌کنند.

سرویس کودک و نوجوان خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا): مسعود معینی‌پور، معاون فضای مجازی، هنر و رسانه و مدیر مسئول نشریات «سلام بچه‌ها» و «پوپک» است. او از مدیران باسابقه و ملی کشور است و تاکنون مدیریت نهادها و مجامع گوناگونی را برعهده داشته که از میان آن‌ها می‌توانیم مدیریت شبکه ۴ سیما را مثال بزنیم. معینی‌پور اهل مطالعه است و کتاب را می‌شناسد. او روی مجلات منتشرشده در کشور اشراف خاصی دارد و با مجلات کودک آشناست.

با مسعود معینی‌پور درباره چهاردهمین جشنواره کتاب سال «سلام» گفت‌وگویی کرده‌ایم که در ادامه این مطلب را می‌خوانید:

- جشنواره کتاب سال «سلام» ۱۳ دوره برگزار شده و چندین سال بین آن وقفه افتاد. هدف شما از احیای این جشنواره چه بود؟

کار برای حوزه کودک و نوجوان هیچگاه نه از ضرورتش کم می‌شود، نه کهنه می‌شود و نه مغفول واقع می‌شود. ما باید دائماً روی تعلیم و تربیت نسل آینده‌مان در حوزه‌های مختلف کار کنیم. امروزه با مجله‌ای مواجه هستیم که سابقه‌ای طولانی دارد، سرمایه بزرگی از منابع انسانی دارد و مدام تولید کرده و منتخبان خوبی هم داشته است؛ البته گاهی ظرفیت کار کم شده؛ ولی در حال حاضر می‌بینیم که دنیا در نظام فرهنگی در حوزه کودک و نوجوان سرمایه‌گذاری می‌کند و چه بسا این دنیای جدید و این انقلاب جدیدی که در حوزه دیجیتال و هوش مصنوعی به وجود آمده، مخاطبان اصلی‌اش کودک و نوجوان هستند. این‌قدر که دنیا برای کودک و نوجوان سرمایه‌گذاری کرده و برایش اهمیت دارد، بزرگسال اهمیت ندارد؛ چون بزرگسال از یک سن و سالی به بعد با عقلانیت پیش‌ساخته‌ای مواجه می‌شود که در برخورد با این داستان‌ها مقاومت دارد و یک سازه ذهنی دارد؛ مگر اینکه عنصر غفلت بر آن‌ها حاکم شود؛ اما کودک و نوجوان مثل موم می‌ماند، در حال تربیت شدن است و ذهنیت تولید می‌کند، عقلانیتش در حال شکل‌گرفتن است و نظام اخلاقی‌اش در حال ایجاد است و ارتباطاتش با هستی در حال به وجودآمدن است.

طبیعتاً اگر درک جدیدی به این انسان کودک داده شود، اثرگذار خواهد بود؛ بنابراین کار روی کودک و نوجوان کهنه و جدید ندارد، باید مدام در اولویت‌ها و دستورهای فرهنگی قرار بگیرد. به نظر من هرکس در کشور ما کار فرهنگی می‌کند، باید نیم‌نگاهی به کار کودک و نوجوان داشته باشد؛ این حرف به این معنا نیست که کسی که برای کودک و نوجوان کار می‌کند، باید محصولی برای کودک و نوجوان داشته باشد یا در حوزه کودک و نوجوان کنشگر فعالی باشد؛ اما باید با حوزه کودک و نوجوان پیوست‌نگاری داشته باشد. حال ممکن است یا به الزامات توجه کند یا به اقتضائات. ممکن است به زیرساخت‌ها توجه داشته باشد یا به پیامد کارهایش در حوزه کودک و نوجوان. از این منظر یکی از ظرفیت‌های جدی که در معاونت فضای مجازی، هنر و رسانه دفتر تبلیغات وجود دارد، این است که این برندها و سرمایه منابع انسانی و محصولاتی را که در طول سال‌ها تولیدشده و اعتباری در فضای کودک و نوجوان در کشور و حتی در فضای بین‌الملل ایجاد کرده، احیا کنیم و زمینه‌سازی نماییم تا این جریان به امید خدا پرقوت و پرقدرت به کار خودش ادامه دهد و برگردد به روزهایی که مرجعیت داشته است.

- عمدتاً در جشنواره‌ها می‌بینیم نویسنده‌ها و شاعرانی که برگزیده می‌شدند، نویسندگان و شاعران مقبولی بودند؛ اما بعد از اینکه جشنواره‌ها برگزار می‌شود این هنرمندان فراموش می‌شوند. آیا شما برای آینده هنرمندانی که در این جشنواره برگزیده شدند، برنامه‌ای دارید؟ یا اینکه این جشنواره تمام می‌شود و می‌رود تا سال آینده؟

دست‌اندرکاران جشنواره اگر برنامه‌ای برای آینده جشنواره نداشته باشند، اصلاً مجاز نیستند جشنواره را برگزار کنند. اگر هدف جشنواره این است که تشویق و جهت‌دهی کند، سیاست‌گذاری داشته باشد و آثار برتر را به دیگران نشان دهد، حتماً باید مجمعی را به وجود بیاورد تا مجموعه این تولیدکنندگان تقویت و پشتیبانی شوند و زمینه را ایجاد کنند. ما اینجا سه عنوان خیلی مهم داریم؛ «پوپک»، «سلام بچه‌ها» و «سنجاقک» و قرار است با همت دوستان، دبیرخانه ادبیات دینی کودک و نوجوان، تأسیس شود تا برگزیده‌ها با آن در طول سال ارتباط بگیرند و آن‌ها هم احساس از هم گسیختگی نکنند. ما این زیرساخت‌ها را داریم، باید برنامه‌ریزی کنیم که زیرساخت‌ها عمل کند و تولیدکننده‌ها احساس نکنند که از دست رفته‌اند. یک جایزه گرفته‌اند و رها شده‌اند؛ البته جشنواره‌ها در کشور در حوزه‌های مختلف زیاد شده‌اند. جشنواره‌های بزرگ، کوچک، کتاب‌سال‌ها، کتاب‌هفته‌ها و… یک وجه اقتصادی و پُز اقتصادی برای تولیدکننده‌ها پیدا کرده است. آن‌ها هم خیلی بدشان نمی‌آید که رها شوند؛ حتی ممکن است نویسنده‌ای به خودش بگوید: «من کار را طوری تولید می‌کنم که حداقل از ده تا جشنواره جایزه بگیرم.»؛ این اشتباه ما است. نظام حاکمیتی و نظام سیاست‌گذاری فرهنگی به شکلی عمل می‌کند که نویسنده ترجیح می‌دهد، برود با منافع اقتصادی بیشتر اثرش را طوری تولید کند و به جای اینکه در سه جشنواره تخصصی جایزه بگیرد، در ۳۰ جشنواره غیرتخصصی جایزه می‌گیرد؛ چراکه چرخه اقتصادی‌اش بچرخد. درحالی‌که تولیدکننده ارزشمند آثار فاخر و کسی که سال‌ها زندگی‌اش را در این حوزه گذاشته است، باید از حیث مالی طوری تأمین شود که این بحران در جامعه ما به وجود نیاید. این را باید نظام فرهنگی ما متوجه شود که تا وقتی ما ۵۰ تولیدکننده آثار کودک و نوجوان یا ۲۰ تصویرگر خوب داریم، باید صنفی باشد که این صنف از آثار اجتماعی، اقتصادی و منزلتی برخوردار باشد و اساساً نرخ صنف خودشان را به واسطه تعدد کار و کمیت کار، نشکند؛ این از آن کارهایی است که حاکمیت به صورت جدی باید به آن ورود پیدا کند.

- یک تفاوت عمده در این جشنواره با جشنواره‌های قبلی می‌بینیم و آن تفاوت این است که جمیع کتاب‌هایی که در آن سال‌ها منتشر شد شاید از حدود هزار عنوان تجاوز نمی‌کرد و ما در جشنواره‌های قبلی پنج یا شش داور بیشتر نداشتیم؛ اما در سال ۱۴۰۱ هفت هزار عنوان کتاب منتشر شده است با این تفاوت که در سال ۱۳۷۵ کتاب‌ها تیراژشان ۱۵ هزار و ۲۰ هزار بود؛ در حال حاضر تیراژها ۳۰۰ و ۵۰۰ تا شده است. داورهای ما هم از پنج و شش نفر، به ۲۰ نفر رسیده اند. آیا شما به شکنندگی کار نشر امروز در حوزه کودک و نوجوان فکر کرده‌اید و اینکه شاید امروزه جشنواره دیگر خیلی جای کار نداشته باشد؟

هم این آسیبی که شما گفتید جدی است و هم این آسیب که کیفیت آثار پایین آمده است. با توجه به اینکه خودم و خانواده‌ام مصرف‌کننده کتاب کودک و نوجوان برای استفاده فرزندان‌مان هستیم، کیفیت کارهایی که در دوره کودکی و نوجوانی ما تولید می‌شد، با امروز خیلی تفاوت دارد. دهه ۶۰ و ۷۰، حتی در دهه ۸۰ که من در بعضی از کانون‌های فرهنگی مربی بودم، کتاب‌هایی را می‌دیدم و می‌خواندم که هم از حیث زبان و ادبیات، هم از حیث سوژه و هم از حیث عمق‌بخشی به ذهن مخاطب اثربخش‌تر بود و قوت بیشتری داشت. در حال حاضر بخش عمده کار تصویر شده و کم‌ترین کار را متن انجام می‌دهد. ذائقه مخاطب هم متناسب با ایماژها و تصاویر و نشانه‌ها تغییر کرده است. این هم فرصت است و هم تهدید؛ اینکه تیراژ پایین می‌آید، نشان می‌دهد هنوز جای کار در حوزه نشر کودک و نوجوان وجود دارد و احساس رقابت حس می‌شود. تهدید از این جهت که، به نظر می‌رسد خیلی از کسانی که در حوزه کودک و نوجوان کار می‌کنند، درکی از حوزه کودک و نوجوان ندارند؛ بلکه صرفاً دارند شغلی را اداره می‌کنند و به یک چرخه اقتصادی فکر می‌کنند. از طرف دیگر باید اضافه کنیم که از این هفت هزار تا، بخش زیادی از بازار پررونق کتاب کودک و نوجوان به ترجمه اختصاص دارد. این‌ها باید بررسی شوند. به نظر من در نشست‌های تخصصی گفت‌وگو شود، درباره منافع و مضراتش صحبت شود و اگر باید سیاست‌هایی را به ارشاد پیشنهاد کنیم یا به نظام سیاست‌گذاری کشور نظری دهیم، وظیفه متخصصان است که انجام دهند.

- به ترجمه اشاره کردید. در جشنواره امسال یک تفاوت دیگر هم ما شاهد بودیم؛ آثار ترجمه در این سال‌ها بسیار زیاد شده است. در زمان پهلوی هم همین مشکل وجود داشت که ما تولیدکننده نداشتیم، تألیف نداشتیم و بیشتر آثار ما ترجمه بود و خود همین، امکان داشت به ادبیات کودک ما ضربه بزند.

ما یک ضعف جدی در تربیت سرمایه انسانی مؤلف داریم. در عرصه‌های مختلف رسانه‌ای‌مان؛ هم در کتاب، مطبوعات و رسانه‌های تصویری، رسانه‌های شنیداری و رسانه‌های نوین و هم در شبکه‌های اجتماعی که ارتباط مداوم با مخاطب دارد. از همین‌جا لطمه می‌خوریم و آن هم غلبه رویکرد اقتصادی بر رویکرد فرهنگی است. بله، این حرف درست است که اقتصاد فرهنگی باید وجود داشته باشد و اثری که در حوزه فرهنگی تولید می‌شود باید متناسب با نیاز مخاطب باشد و بازار فروش داشته باشد؛ اما این به آن معنا نیست که ما اجازه دهیم بازار فرهنگی را کسانی قبضه کنند که متناسب با زیست‌بوم فرهنگی ما فکر نمی‌کنند. برخی از آثاری که تولید می‌شود جزو مفاسد آثار تمدنی غرب محسوب می‌شود و توسعه فرهنگی سخیف و فرهنگ اباهه‌گری و تعمیق انگاره‌هایی است که نه از حیث ایرانی بودن و نه از حیث اسلامیت و انسانیت، برازنده ما نیست. یکی از کارهایی که در دبیرخانه باید انجام دهیم سرمایه‌گذاری روی منابع انسانی است که آثار و برکاتش برای کل کشور است و چه بسا برای جهان اسلام مشهود شود.

نکته دیگری که می‌خواهم اضافه کنم، ضعفی است که ما در ترجمه آثار از فارسی به زبان‌های دیگر داریم؛ یعنی همین ورودی که درواقع نظام فرهنگی مقابل دارد و با ترجمه آثارش برنامه‌ریزی می‌کند؛ ما هم باید روی آن سرمایه‌گذاری کنیم، آسیب‌شناسی و ظرفیت‌سنجی کنیم و وجهی از نظام اقتصادی حوزه نشر را به بیرون از مرزهای بین‌المللی ببریم. با مخاطبی که با زیست‌بوم فرهنگی ما نزدیک و زبانش با ما مشترک و مذهبش به ما نزدیک است، به آن ورود کرده، ارتباط بگیریم و متناسب با زیست‌بوم‌مان آثار را ترجمه کنیم.

- متأسفانه در این ۴۵ سال نشده است.

بله، در این حوزه خیلی ضعیف هستیم؛ ولی یک‌سری کار انجام شده است. در آمریکای لاتین یا در حوزه کشورهای عربی کارهای خیلی محدودی انجام شده که این تبدیل به کارهای جاری که نظام فرهنگی از آن پشتیبانی و برای آن برنامه‌ریزی کند، نشده است. افرادی این کار را انجام داده و بهره‌اش را هم برده‌اند، هم باقیات صالحات معنوی برایشان دارد و هم آثار و برکات مادی برایشان داشته است و باید پایش ایستاد.

ما چالش ارتباطات فرهنگی جدی داریم با کشورهای فارسی‌زبان، ترک‌زبان و عرب‌زبان که خیلی با ما قرابت دارند و هم‌مذهب یا هم‌مسلک هستیم؛ اما متأسفانه برای بهره‌برداری‌های سیاسی با کشورهایی که روحیه ضدامپریالیستی دارند، سرمایه‌گذاری می‌کنیم. البته اشکالی ندارد که برای پیشبرد افکار سیاسی یا افکار تمدنی خودمان با کشورهای دوردست ارتباط برقرار کنیم؛ اما وقتی ما در کنار خودمان در کشورهای آسیای میانه یا در کشورهای غرب آسیا یا کشورهای عربی قرابت و آشنایی داریم، چرا اینجا سرمایه‌گذاری نکنیم؟ به نظر من اولویت ندارد برویم آن سوی دنیا و در کشورهایی که با ایدئولوژی‌های کمونیستی قدیمی، رویکرد ضدامپریالیستی دارند، سرمایه‌هایمان را تلف کنیم. به نظر من این سرمایه را ما در آسیای میانه یا در غرب آسیا می‌گذاشتیم زودتر به نتیجه می‌رسیدیم. این آسیب خیلی جدی است. تنها راهش هم ورود در عرصه کودک و نوجوان است. بهترین راه و تنها راهش کمک گرفتن از فطرت پاک کودکانه است. اگر ما ورود کنیم و به زیست‌بوم آن‌ها احترام بگذاریم و نخواهیم رویکرد زیست‌بوم خودمان را به آن‌ها القا کنیم و روی نقاط اشتراک سرزمینی‌مان سرمایه‌گذاری کنیم، به تفاهم می‌رسیم و حتماً به سمت ما گرایش پیدا می‌کنند. نسل تربیتی‌مان به ما افتخار می‌کنند.

ما که قدرت گفتمانی‌مان درنوردیدن مرزهای زمینی یا مرزهای آبی یا هوایی نیست؛ بلکه قدرت گفتمان‌مان درنوردیدن مرزهای ذهنی است و اشتراک در مرزهای فرهنگی و زبانی است؛ کاری که در حال حاضر غرب می‌کند! او هم می‌خواهد مرزهای زمینی، اقتصادی، هوایی و دریایی ما را بشکافد و وارد مرزهای ما شود و راهش را هم پیدا کرده است. هم‌زمان هم از قدرت سختش استفاده می‌کند و هم از قدرت نرمش. قلوب و عقول را با هم درگیر می‌کند و بعد هم محصولات زندگی ما را مدام تولید و روزانه روانه بازار می‌کند. وقتی در چنبره مصرف روزمره تولیدات غرب گرفتار شدیم و عقلانیت‌مان از او سرچشمه می‌گیرد، ادراکات‌مان را هم آن‌ها کنترل می‌کنند؛ با بهره‌گیری از فضای مجازی و آثار رسانه‌ای و پیام‌های مداوم کودک و نوجوان‌مان را با انیمیشن‌هایشان و تولیدات کتاب‌هایشان و ترجمه‌هایشان دارند تربیت می‌کنند. طبیعتاً دیگر هیچ مرزی باقی نمانده است که بخواهند نفوذ کنند. بهره‌کشی اقتصادی هم می‌کنند و من هم انتخاب‌هایم به آن سمت گرایش پیدا می‌کند و احساس می‌کنیم که ما نمی‌توانیم محصولی را برای مخاطب خودمان تولید کنیم!

- یکی از رویکردهای مهم جشنواره امسال رویکرد دینی بود. آیا فکر می‌کنید رویکردهای دینی دهه‌های ۶۰ و ۷۰ با رویکرد دینی امروز نویسندگان، تفاوتی پیدا کرده است؟ آیا توانسته‌اند بچه‌ها را تحت سیطره تفکرات دینی قرار دهند؟

دین یک انتخاب عقلانی است. یک انتخاب به زور نیست. این عقلانیت باید در آثار و محصولات موج بزند؛ منتهی ما باید به نظام محاسبات تفکرات کودک و نوجوان دست پیدا کنیم. اگر درک درستی از نظام فکری کودک و نوجوان پیدا کردیم و خودمان هم آدم‌های ریشه‌دار و درست‌ودرمانی بودیم، می‌توانیم تفاهم پیدا کنیم؛ اما اگر به نظام فکری کودک و نوجوان دست پیدا نکردیم یا خواستیم طبق نظام محاسباتی سنتی قدیم خودمان با آن مواجهه داشته باشیم، شدنی نیست. مثل این می‌ماند که بخواهیم با زبان پهلوی با بچه دهه ۹۰ گفت‌وگو کنیم. نسبت ما دهه پنجاهی‌ها و دهه چهلی‌ها با دهه نودی‌ها که در حال حاضر مخاطب‌های ما هستند، مانند نسبت همان گفت‌وگو با زبان پهلوی است؛ حالا اگر قرار باشد با همین زبان یک مواجهه با دین هم داشته باشد، بسیار سخت است؛ چراکه کودک و نوجوان امروز در جدال با ادیان، فرقه‌ها، معنویت‌های نوظهور یا رویکردهای جدیدی که نسبت به عالم و آفرینش و وجود خدا مطرح می‌شود، طبیعتاً نمی‌تواند ارتباط برقرار کند. پس باید با زبان خودش صحبت کرد و عقلانیت او را نیز شناخت؛ اما اصول را نباید از بین برد.

من فکر می‌کنم در تولید آثار کودک و نوجوان مقاومتی جدی بین نسل گذشته تولیدکننده است. به نظرم این‌ها یک اختلاف در شیوه بیان دارند که حل‌شدنی است. نسلی از نویسندگان و تولیدکنندگان آثار کودک و نوجوان وجود دارند که اصول اساسی دینی، معرفتی و هویتی ما را قبول دارند؛ اما زبان‌شان با زبان امروز متفاوت شده است. ما باید این را قدر بدانیم که هنوز ریشه‌دار است. ممکن است امروزه دیگر نشود با نوشتار صحبت کرد و لازم باشد که با تصویر صحبت کنیم. ممکن است نوع شعری که بیان می‌شود، متفاوت باشد. من می‌خواهم بحث را از جای دیگری شروع کنم. من تأکیدم روی استادان حوزه تولید آثار ادبی کودک و نوجوان است که الان سن‌شان ۵۰ و ۶۰ سال است. تأکیدم این است که ما خودمان را به کودک و نوجوان جدید تحمیل نکنیم. ما می‌توانیم با بهره‌گیری از عناصری که در حوزه ادبیات کودک و نوجوان وجود دارد، با زبانی که او دوست دارد، با او گفت‌وگو کنیم و احساس شرم هم نکنیم که نکند شأن استادی از هم بپاشد. ذهن کودک و نوجوان دهه ۶۰ یا ۷۰ ما الآن تبدیل شده به یک ذهن شبکه‌ای رفت و برگشتی با رویکرد تحلیلی عمیق. باید با هم تفاهم ایجاد کنیم. به نظرم ارزش این را دارد که مباحث دانش‌افزایی بگذاریم تا ذهن بچه خودمان را بیشتر درک کنیم. ایده‌های جدیدی را برای خودمان کشف کنیم و یک زبان جدید تولید کنیم تا بتوانیم آثار خوبی ایجاد کنیم.

در آخر جا دارد از هیئت داوران جشنواره «کتاب سلام» تشکر کنم. از دبیرخانه جشنواره، از استاد عبدالله حسن‌زاده که خیلی به من کمک کرد، با توجه به اینکه در دوره بازنشستگی به سر می‌برند؛ اما واقعاً پرنشاط و بادغدغه به ما کمک کرد. علی باباجانی از جان و دل مایه گذاشت. اگر او پای کار نمی‌ایستاد، شاید این کار، بازیابی‌اش مشکل می‌شد و به طور خاص از افرادی در خانه کتاب و ادبیات ایران مانند علی رمضانی، مدیرعامل مؤسسه و حامد محقق، معاونت شعر و ادبیات داستانی که دلسوزانه به ما محبت کردند. از واعظی رئیس دفتر تبلیغات تشکر می‌کنم که در این داستان خیلی هم‌دلی کرد و وقت گذاشت. آماده دریافت هر نوع نظر، نقد، همکاری و کنش‌گری در دبیرخانه هستیم و امیدوارم این دبیرخانه یک جریان اثرگذار و معتبر باشد.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها

اخبار مرتبط