چهارشنبه ۲۰ دی ۱۴۰۲ - ۱۲:۲۵
هنوز تفکر حاج قاسم را نمی‌شناسیم/ جای مسئله‌مندی در ادبیات پایداری خالی است

گلستان جعفریان، نویسنده و منتقد ادبی گفت: به نظرم درباره حاج قاسم گویی کمیت کتاب‌ها مطرح بوده نه پیدا کردن تفکر او. افرادی که درباره حاج قاسم پژوهش می‌کنند باید دریابند که علامت سوالشان درباره او چیست؟ متاسفانه این مسئله‌مندی در ادبیات پایداری بسیار جایش خالی است.

سرویس مقاومت خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)؛ گلستان جعفریان، نویسنده و منتقد ادبی درباره کتاب «بر مدار مزار» گفت: این کتاب برای مخاطب داخلی خوب است اما برای مخاطب خارجی نه. من چند وقت پیش در جمع دانشجویان زبان و ادب فارسی از کشورهای مختلف بودم که خیلی تشنه بودند درباره حاج قاسم بدانند. به نظرم این کتاب به آنها نمی‌تواند کمکی بکند، یعنی ما باید نیازسنجی مخاطب را در نظر بگیریم که آیا آنچه در سطح از کتاب‌ها می‌تواند از لحاظ کمی زیاد باشد از لحاظف کیفی هم کار کردیم؟ به نقطه‌ای رسیدیم که بتوانیم بگوییم برای مخاطب غیرایرانی هم کتاب به اندازه کافی هست.

او افزود: در کتاب آمده که حاج قاسم به فاطمه، دختر همرزم خودش که به حج می‌رود، نوشته است: «من در شبی تاریک در صحرایی که انتها ندارد، احساس می‌کنم تنها هستم و راهم را گم کردم.» چرا حاج قاسم چنین می‌گوید؟ این تفکر چهل ساله آدمی در جنگ و در شرایط پیچیده کشور است. من نمی‌دانم و ندیدیم آنچه که از تفکر حاج قاسم باقی مانده، چنین نکاتی را باز کنیم تا به لایه‌های زندگی‌اش ورود پیدا کنم. اینجا سؤالاتی پیش می‌آید که سبک سفر حاج قاسم به چه شکل بود؟ چه کتاب‌هایی می‌خواند؟ دغدغه مطالعاتی سردار چه بود؟ من که ادعا دارم سه دهه است درباره ادبیات پایداری کار می‌کنم جواب این پرسش‌ها را نمی‌دانم.

این منتقد ادبی عنوان کرد: متأسفانه اینها پرسش‌هایی است که در کمتر کتابی می‌توان پاسخ آنها پیدا کرد. چون به نظرم درباره حاج قاسم، گویی کمیت کتاب‌ها مطرح بوده نه پیدا کردن تفکر او. افرادی که درباره حاج قاسم پژوهش می‌کنند باید دریابند که علامت سؤالشان درباره او چیست؟ متأسفانه این مسئله‌مندی در ادبیات پایداری بسیار جایش خالی است. وقتی درباره حاج قاسم دو جمله می‌خوانم واقعاً برایم علامت سؤال می‌شود چرا این آدم که این همه دوست و عاشق دارد به دختر جوان دوست همرزم خودش می‌نویسد فاطمه جان من در تاریکی گیر کردم! چرا حاج قاسم چنین می‌نویسد؟ کار من این است که چنین جملاتی را رمزگشایی کنم. برای این کار، بادی دغدغه‌ام تفکر حاج قاسم باشد.

گلستان جعفریان گفت: من برای پی بردن به این مهم باید سراغ حاج قاسم بروم از لحظه‌ای که در آن روستای دورافتاده در کرمان متولد شد و راه افتاد و مسیری را طی کرد تا حاج قاسم شد. همه سخنانش را پیدا و در آنها تامل کنم. در این مسیر می‌توانم سلوک سردار را بشناسم.

نکاتی درباره روایت مردم از حاج قاسم

فروغ زال، نویسنده گفت: با توجه به مقدمه‌ای که ناشر در ابتدای کتاب آورده است «بر مدار مزار» ادامه کتاب‌های دیگری است که در کنار هم منتشر شدند. روایت مردم استان‌های مختلف کشور که هر کدام در یک کتاب منتشر شدند. روایت جمعیت عظیم میلیونی که آمدند تشیع پیکر حاج قاسم. وقتی حجم عظیمی از مردم را می‌بینیم انگار هیچ‌کدام قصه‌ای نداشتند و فقط یک تصویر است. در صورتی که نقطه نقطه اطراف حادثه عظیمی شدند همه آنها درد دل‌ها و روایت‌هایی دارند. انگار وقتی روایت نباشد، همه چیز فقط یک عدد و رقم است؛ عدد و رقم بی‌جان هیچ اهمیتی برای ما ندارد.

او ادامه داد: بعد از آن‌که چند مصاحبه از زائران مزار جاج قاسم تهیه و بعدها چند مصاحبه تکمیلی هم گرفته شد، همه چیز تمام شده است اما این آدم‌ها روایت دارند و آن روایت‌ها قصه خاص خودش را. هدف این کتاب تکمیل پازلی است درباره مردمی که به تشییع حاج قاسم آمدند، روایت خودشان را بگویند. این مردم برای خودشان مناسکی دارند و تبرکی می‌کنند و عهدی می‌بندند. همه آنها سلوک خاصی با این موضوع دارند. مجموع این روایت‌ها را که کنار هم می‌گذاریم حاج قاسم نه یک قدیس است نه فردی نظامی نه فرد معمولی است؛ حاج قاسم همه اینهاست و هیچ‌کدام از آنها تک بعدی نیست و بزرگی این مردم را شاید بتوان با رابطه‌ای که با همه آدم‌های ساده داشت با ابعاد آن شخصیت دانست.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها