سرویس فرهنگ مقاومت خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا): دوست نزدیک و همرزم شهید صیاد شیرازی بود. بعد از جنگ هم مدتی با هیئت معارف جنگ ارتش که شهید صیاد آن را تأسیس کرده بود همکاری کرد و پس از شهادت او، خودش مسئولیت آنجا را به عهده گرفت. روایت میکند: آن روز ساعت نه صبح باهم قرار داشتیم. ساعت هشت صبح تلفن دفترم زنگ خورد: «صیاد شیرازی شهید شد!» مات و مبهوت خشکم زد. دستهایم را جلوی صورتم گرفتم. یک لحظه در عالم خیال، شهید صیاد روبهرویم ظاهر شد و گفت «حسام، از این لحظه پرچم معارف را به تو میسپارم.» قرار بود جلسه آخر باقیمانده از سال قبل، روز سهشنبه ۲۴ فروردین – یعنی دو روز بعد – برگزار شود. تلفنی با امیر صالحی، فرمانده وقت دانشگاه افسری صحبت کردم و گفت «با اتفاقی که افتاده، سخت است کلاس معارف جنگ دیگر تشکیل شود.» گفتم اگر شما همراهی میکنید، ما حتماً سهشنبه کلاس را دایر میکنیم.» عصر آن روز، برای دیدار آخر به بیمارستانی که ایشان بدان منتقل شده بود رفتم. از صبح، بیشتر مسئولان و دوستان آمده بودند. شاید یکی از آخرین نفرات بودم. بوسهای بر پیکرش زدم و گفتم «خیالت آسوده باشد. دست از راهی که بنیادش را گذاشتهای برنمیدارم و با تمام وجود برای حفظ آن میکوشم.»
کتاب «سفر به روزهای جنگ» که کاری از انتشارات خط مقدم است و چندی قبل چاپ تازهای از آن منتشر شد، تأملی بر خاطرات امیر سرتیپ سید حسام هاشمی است. او در بسیاری از حوادث مقطع نخست جنگ تحمیلی و درگیریهای غرب کشور حضور داشت و به اصطلاح در تاریخ آن دوره از کشور زندگی کرد. از اینرو مرور خاطرات و تجربیات او، آنهم به شکل مدون و منسجم در قالب کتاب، به نوعی بازخوانی تاریخ ایران در سالهای پایانی دهه ۱۳۵۰ و نیمه نخست دهه ۱۳۶۰ است. در کتاب «سفر به روزهای جنگ»، جنگ تحمیلی و درگیریهای آن سالها محور روایت قرار میگیرد، اما این تاریخ – به معنی حوادث و تغییر و تحولات گذشته در سیاست و جامعه – است که در آن مرور میشود.
همین نکته، یعنی قرار دادن خاطرات شخصی در بستری بزرگتر، یعنی تاریخ یک مقطع، به کتاب «سفر به روزهای جنگ» ارزش و اعتباری دوچندان میدهد و آن را به کار ممتاز و متمایز در حوزه ادبیات پایداری تبدیل میکند. نویسنده این کتاب، سعید علامیان است و برای مخاطب آثار حوزه فرهنگ مقاومت، نیاز به معرفی ندارد. او اینجا هم به همان سبک و سیاق گذشته، کار خود را انجام داده است. سرراست و منسجم و روان میگوید و روایتش را به گویاترین شکل ممکن پیش میبرد. موفقیت او در این این است که پشت سر امیر سرتیپ سید حسام هاشمی قدم برمیدارد و قدم به قدم، تصویری با جزییات دقیق از سالهای پرالتهاب جنگ، بهویژه آنچه در جبهه غرب میگذشت به ما نشان میدهد.
علامیان در پیشگفتار کتاب، در توضیح یکی از دلایل خود برای رفتن به دل خاطرات امیر هاشمی مینویسد: «… در تاریخ دفاع مقدس، درباره جنگ در کردستان بهخصوص جبهه شمال غرب کمتر نوشته شده است. امیر، بیشتر دوران جنگ را در کردستان و منطقه شمال غرب گذرانده است. او در خاطراتش از این دوران، وقایعی را بازگو کرده است که بسیاری از آنها از ناگفتههای جنگ به حساب میآید.» از اینرو، میتوان گفت که علامیان در تحقق هدفی که در تألیف کتاب «سفر به روزهای جنگ» در سر داشته موفق شده و بسیاری از ناگفتههای جنگ تحمیلی را با تکیه بر خاطرات و مشاهدات امیر هاشمی تببین کرده است.
او در این پیشگفتار، به نکته مهم و جالب دیگری هم اشاره میکند و مینویسد: «روایت فرماندهان، بدون شنیدن خاطرات همسرانشان شاید روایت کاملی نباشد. این کتاب، این بخت را داشته که از خاطرات سرکار خانم براتینیا، همسر امیر سید حسام هاشمی نیز بهرهمند شود؛ همسری همراه و همگام که در طول جنگ صبورانه ایشان را از دغدغههای خانوادگی آسوده، و راهی مقابله با دشمن کرده بود. اقامتهای طولانی این همسر فداکار در مناطق جنگی مخصوصاً هنگام عملیاتهای خطیر، مثالزدنی است و اوج این همراهی را رقم زده است.»
نظر شما