دوشنبه ۱۶ بهمن ۱۴۰۲ - ۱۲:۲۰
بیشتر از رمان‌های آینده‌نگر، به رمان‌های تاریخی نیاز داریم

محمدرضا شرفی‌خبوشان در نشست نقدوبررسی مجموعه کتاب‌های داستان نوجوان انقلاب و دفاع مقدس گفت: ما به رمان‌های آینده‌نگر و تخیلی احتیاج داریم؛ ولی بیشتر از آن به رمان‌های تاریخی نیاز داریم؛ چراکه تاریخ هویت‌ساز است. اگر انگیزه‌ها برای خواندن تاریخ زیاد شود، در زمینه هویت‌سازی موفق خواهیم بود.

به گزارش خبرنگار خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)، نشست نقدوبررسی مجموعه کتاب‌های داستان نوجوان انقلاب و دفاع مقدس انتشارات دفتر نشر فرهنگ اسلامی با حضور محمدرضا شرفی‌خبوشان و علیرضا ارسنجانی عصر یکشنبه (۱۵ بهمن‌ماه) در فروشگاه کتاب زیتون برگزار شد.

محمدرضا شرفی‌خبوشان در ابتدای این نشست ضمن ابراز خوشحالی از ایام دهه فجر، درباره اهمیت داستان‌های تاریخی گفت: وقتی که درباره رمان نوجوان صحبت می‌کنیم، طبیعتاً آن چیزی که مدنظر ماست، نوجوانی است که حال‌وهوای روزگاری را دارد که با آن آشناست، سپری کرده و زندگی کرده است؛ اما پاره‌ای از داستان‌ها هستند که زمینه تاریخی دارند؛ یعنی واقعه داستان در یک تاریخ خاص رخ داده و قهرمان آن در یک تاریخ خاص، عمل قهرمانانه را انجام می‌دهد و داستان شکل می‌گیرد. در اینجا نگاه، نگاه تخصصی‌تری است و در این خصوص وارد مبحث جدی‌تری می‌شویم که چگونه می‌شود نوجوان را با یک زمینه تاریخی دعوت کرد که ماجرا را دنبال کند و بخواند؛ چراکه یکی از مولفه‌های نوجوان، هیجان و به‌روزبودن است. نوجوان ذاتاً تاریخ‌گریز است. نوجوان دوست دارد بیش از اینکه در عوامل روز و حال، داستان را دنبال کند، متمایل به آینده است. به همین خاطر بیشتر رمان‌هایی که برای نوجوان نوشته می‌شود، رمان‌های آینده‌نگر است.

بیشتر از رمان‌های آینده‌نگر، به رمان‌های تاریخی نیاز داریم

وی ادامه داد: اما وقتی که با رمان تاریخی روبه‌رو می‌شویم، می‌بینیم که مخاطب ما انگیزه آینده را دارد و داستان‌ها می‌خواهند مخاطب را به گذشته دعوت کنند. این کار را سخت و حساس می‌کند. ما به رمان‌های آینده‌نگر و تخیلی احتیاج داریم؛ ولی بیشتر از آن به رمان‌های تاریخی نیاز داریم. این یک مبحث بسیار جدی است که چگونه نوجوان را به تاریخ علاقه‌مند کنیم و چگونه او تاریخ را رصد کند؟ چراکه تاریخ هویت‌ساز است. ریشه تاریخی داشتن برای هر فردی و برای هرکسی که در جامعه زندگی می‌کند، سبب می‌شود او را به یک بنیاد و پایه متصل کند که احساس تعلق کند به آن سرزمین. وظیفه تاریخ این است که در افراد احساس علاقه و تعلق خاطر ایجاد کند. اگر انگیزه‌ها برای خواندن تاریخ زیاد شود، در زمینه هویت‌سازی موفق خواهیم بود. آن چیزی که در روزگار امروز ما شاهد آن هستیم، گسست احساس علاقه نوجوان به سرزمینش است. آمارها نشان می‌دهد که خیلی از نوجوان‌ها به مهاجرت فکر می‌کنند. ضرورت ایجاد می‌کند که ما دست به کار شویم و مسئله را حل کنیم؛ چون همین مسئله بحران می‌آفریند.

بیشتر از رمان‌های آینده‌نگر، به رمان‌های تاریخی نیاز داریم

شرفی‌خبوشان درباره ایجاد احساس علاقه نوجوان به تاریخ بیان کرد: وقتی که در نوجوان احساس علاقه به تاریخ را ایجاد کنیم، به نوعی احساس علاقه به سرزمین را ایجاد کردیم. اگر تاریخ را دلنشین و زیبا و براساس هیجان روایی برای مخاطب نوجوان ارائه دهیم، احساس علاقه به سرزمین هم ایجاد می‌شود. بخشی از این وضعیتی که ما دچار آن هستیم، برمی‌گردد به کم‌کاری ما در ارائه آثاری که این احساس علاقه را ایجاد کند. در جامعه بازار کتاب، کتاب‌های ترجمه موج می‌زند؛ کتاب‌هایی که در فضا و فرهنگ و بافت تاریخی کشورهای دیگر ایجاد شده است. غیر از کتاب هم محصولات سینمایی و تصویری هم هست. نوجوان دائماً در معرض این‌گونه تولیداتی است که در کشورهای دیگر تولید شده است. نوجوان هم فردی است که اهل تخیل است و خودش را در مکان رخداد تصور می‌کند. باید از خودمان بپرسیم که به راستی چقدر کتاب تولید کردیم که نوجوان به واسطه رمان و داستان به مکان رخداد داستان علاقه‌مند شود؟ چقدر ما مکان داستان را زیبا و دوست‌داشتنی جلوه دادیم که نوجوان را به سرزمین خودش علاقه‌مند کنیم و به آباد کردن سرزمینش اقدام کند؟ متأسفانه ما در این زمینه بسیار کم‌کاری کردیم.

این ۶ کتاب، نوجوانان را به سرزمین مادری‌شان علاقه‌مند می‌کنند

این نویسنده حوزه کودک و نوجوان درباره خصوصیات ویژه ۶ کتاب رونمایی شده، گفت: مولفه اساسی این ۶ کتاب همین است که نوجوان را به سرزمین مادری‌اش علاقه‌مند می‌کند؛ به سرزمینی که احساس کند به آن تعلق دارد. وقتی که قهرمان داستان در آن بافت جغرافیایی و در آن فضای فرهنگی دست به یک‌سری فعالیت‌ها می‌زند، ما می‌توانیم بگوییم که به سمت این نیاز قدم برداشتیم. وقتی که مکان، نقشش بسیار بسیار برجسته باشد در نتیجه هم‌پای شخصیت داستان اثرگذاری‌اش پررنگ و جدی‌تر می‌شود. در این ۶ داستان می‌بینیم که مکان به خوبی ترسیم می‌شود و خودشان در آفرینش رخداد سهیم هستند. این مکان‌ها در یک محدوده تاریخی قرار می‌گیرند؛ اما در نهایت این مکان‌ها ایران ما را می‌سازند و باعث می‌شوند نوجوان به این مکان‌ها علاقه‌مند شوند. به‌خصوص که نویسندگان این ۶ داستان به عنوان یک مؤلفه خوب و درخور ستایش از مکان‌های بومی نام بردند و اجزای آن بوم را تعریف کردند و نشان دادند. مؤلفه‌های بومی مکان‌ها باعث می‌شود که نوجوان این رخدادها را ملموس حس کند و هم‌ذات‌پنداری کند و خودش را در یک بافتی احساس کند که این بافت می‌تواند ماجرا بیافریند و مسائل مرتبط با آن ماجرا شکل بگیرد.

وی درباره نحوه علاقه‌مند کردن یک نوجوان به داستان تاریخی گفت: اگر ما در یک رمان تاریخی مؤلفه‌هایی را که رمان نوجوان را می‌سازد، شکل دهیم و پرورش دهیم و هدف‌گذاری ما در ارائه داستان همین مؤلفه‌ها باشد، هم نوجوان به آن رمان تاریخی علاقه‌مند می‌شود و هم ما به راستی رمان نوجوان ارائه دادیم. مؤلفه‌های رمان نوجوان این است که قهرمان داستان، قهرمانی است جست‌وجوگر و در مقام کشف برمی‌آید. به نوعی قهرمان خودش می‌خواهد چیزی را کشف کند. نوجوان می‌خواهد قهرمان خودش به حقیقت برسد. قهرمان در طلب چیزی برمی‌آید. قهرمان می‌خواهد به یک سوال و نیاز ذهنی پاسخ دهد و این پاسخ همزمان با یک کشف فردی است نه دلایل تأییدشده. یک نوجوان یک قاعده و قانون را نمی‌پذیرد. متأسفانه در کتاب‌های درسی چنین ایرادی وجود دارد. در کنار این‌ها تغییر و تحول خیلی مهم است؛ یعنی قهرمان در مسیری که حرکت می‌کند دچار یک دگرگونی و تحول هم شود. خاصیت نوجوانان این است که دائماً عقیده آن‌ها عوض می‌شود و مجاب کردن ذهن نوجوان سخت است. در رمان نوجوان تغییر منجر به رشد و شکوفایی نوجوان می‌شود. اگر در یک رمان تاریخی این موارد رعایت شود، اثرگذار است. نوجوان از چنین رمان تاریخی استقبال می‌کند. مخاطب نوجوان دوست دارد حتی اگر رمان تاریخی می‌خواند، بداند قهرمان داستان اثرگذار است.

بیشتر از رمان‌های آینده‌نگر، به رمان‌های تاریخی نیاز داریم

محصول ایرانی، هم‌پای محصول خارجی باید تبلیغ شود

وی ادامه داد: در همه این ۶ داستان، نوجوان‌ها یک مبدا دارند و آغاز می‌کنند و حرکت می‌کنند و گمشده‌ای دارند و در انتها به آن می‌رسند. کل این شخصیت‌ها با پشت سر گذاشتن ماجراها به تکامل می‌رسند و به یک دوران ثبات و دستاورد امنی می‌رسند. دستاورد یک تحول درونی و یک تحول بیرونی است که در رمان‌های تاریخی این دو تحول صورت می‌گیرد. در رمان تاریخی این‌گونه پیش برویم طبیعتاً نوجوان استقبال می‌کند؛ یعنی شرایطی را به نوجوان می‌دهد که به راحتی هم‌ذات‌پنداری کند. هرچه در رمان تاریخی نوجوان، شخصیت اصلی جست‌وجوگر، فعال‌تر و پرماجراتر باشد، رمان تاریخی اثرگذارتر و بهتر خواهد بود.

شرفی‌خبوشان در انتهای صحبت‌های خود عنوان کرد: باید نوجوان را با آثار ایرانی آشنا و در ارائه کتاب‌های ترجمه قاعده را رعایت کنیم. باید محصول ایرانی، هم‌پای محصول خارجی تبلیغ شود و در کنار دیگر فعالیت‌های رسانه‌ای ارائه شود؛ در این صورت فرهنگ حفظ می‌شود. متأسفانه در این حوزه برنامه‌ریزی جدی نداریم. اگر ناشر مجبور باشد حق و حقوق محصول خارجی را بدهد، طبیعتاً بیشتر به سراغ کار تألیفی می‌رود. باید وضعیت هم‌سنگ و هم‌پای محصول خارجی را برای محصول ایرانی ایجاد کنیم.

نوجوانی دوره ماندگاری است و خاطرات نوجوانی در حافظه اثرگذار است

علیرضا ارسنجانی درباره اینکه نوجوان کیست و رمان نوجوان چیست، گفت: وقتی می‌گوییم نوجوان، یعنی داریم از لحاظ روان‌شناسی دسته‌بندی می‌کنیم. از ۱۲ سالگی تا ۱۸ سالگی را دوران نوجوانی می‌گوییم. انسان امروزی در هر سنی دارای یک‌سری الگوی رفتاری است؛ الگوی رفتاری نوجوان هم به این شکل است که ثبات ندارد. نوجوانی یعنی مرحله گذار از کودکی به بزرگسالی. خصوصیات رفتاری نوجوان به این شکل است که بسیار در حال تغییر است. اگر شخصیت‌های داستان براساس الگوی نوجوانی کنش داشته باشند و داستان را پیش ببرند، داستان، داستان نوجوان است. خصوصیات بعدی در یک داستان نوجوان، ماجراجویی، هیجان و علاقه به خطرپذیری، داشتن ترس هم‌زمان و… است. هر نویسنده‌ای حتی اگر ۷۰ سال هم داشته باشد، حتماً دوران نوجوانی را گذرانده است. نویسنده ضمن اینکه ۷۰ سال دارد ولی خاطرات نوجوانی را در ذهن دارد؛ چراکه دوره ماندگاری است و خاطرات نوجوانی در حافظه اثرگذار است.

بیشتر از رمان‌های آینده‌نگر، به رمان‌های تاریخی نیاز داریم

با ترسیم یک شخصیت نوجوان، آن اثر داستانِ نوجوان نمی‌شود

وی ادامه داد: وجود هر شخصیت نوجوان در داستان، آن اثر را داستان نوجوان نمی‌کند. یکی از خطاهایی که نویسندگان انجام می‌دهند این است که فکر می‌کنند با ترسیم یک شخصیت نوجوان، داستان نوجوان می‌شود. اما این چنین نیست؛ چون داستان برای نوجوان باورپذیری ندارد. به عنوان مثال در کتاب «روز اول، روز آخر» نوجوان واقعاً نوجوان است و کنش او مانند یک نوجوان است و شیطنت نوجوانی و بی‌ثباتی را دارد. در کتاب «کلاه اشرفی» داستان براساس یک کهن الگوی نامادری بدجنس جلو می‌رود که برای همه نوجوان‌ها به وجود می‌آید؛ داستان براساس چالش‌های نوجوان با نامادری است. نوجوان با خواندن این داستان هم‌ذات‌پنداری می‌کند و به آن‌ها کمک می‌کند که چه برخوردی با نامادری داشته باشند. یکی از خصوصیات دوران نوجوانی دوست‌شدن با هم‌جنس خودشان و رفیق‌بازی است که این خصوصیت را در این کتاب‌ها می‌بینیم.

ارسنجانی درباره خصوصیات بارز کتاب‌ها گفت: در کتاب «فرشته‌ها» هسته مرکزی داستان این است که همه مسلمان‌اند ولی یک نفر باور دارد. این داستان باور است و داستان از پدرش الگوبرداری می‌کند. در داستان «بچه مرد» همان‌طور که از عنوان کتاب هم مشخص است، بلوغ را نشان می‌دهد؛ یعنی فاصله بین بچه و مرد را نشان می‌دهد. در این داستان نوجوانی را نشان می‌دهد که یک‌شبه مرد می‌شود. در داستان «کوچه قهر و آشتی؛ غول جنگ» باز هم موضوع دوستی و رفاقت دوران نوجوانی را نشان می‌دهد. این داستان درباره نوجوان کم‌توان جسمی است که کمااینکه در مدرسه و محل زندگی مورد تمسخر قرار می‌گیرد؛ اما بلوغ در او شکل می‌گیرد. در این داستان می‌بینیم که در دهه ۶۰ و اوایل دهه ۷۰ مساجد، نوجوانان را تحت‌تأثیر قرار می‌دادند. در کتاب «بند یک» درباره نوجوانی می‌خوانیم که آشفتگی روانی دارد؛ نوجوانی که سید و مؤمن است اما کنش‌گر نیست. این داستان هم بی‌ثباتی و آشفتگی روانی فضای فکری دوران نوجوانی را نشان می‌دهد.

بیشتر از رمان‌های آینده‌نگر، به رمان‌های تاریخی نیاز داریم

مستقیم‌نویسی هنر نیست و هنر اصلی یعنی استعاره پنهان

وی درباره علاقه‌مند کردن نوجوان به وطن گفت: یکی از راه‌های علاقه‌مند کردن نوجوان به میهن این است که شعاری صحبت نکنیم و نخواهیم نوجوان را نصیحت کنیم. اگر نویسنده بتواند هنرمندانه مفاهیم دینی، ملی و اخلاقی را در لایه‌های دوم و سوم بگنجاند و در لایه اول هیجانات و رخدادها را بگنجاند، قطعاً موفق خواهد بود. در این داستان‌ها نویسنده‌ها مفاهیم را به گونه‌ای القا می‌کنند بدون اینکه بایدها و نبایدها را مستقیم بگویند. مستقیم‌نویسی هنر نیست و هنر اصلی یعنی استعاره پنهان. تفاوت یک نثر اخلاقی با داستان همین آموزش غیرمستقیم است. نویسنده‌ها باید به یک جهان‌بینی برسند. هنرمندانه این است که بدانیم قصه چیست و قصه بسازیم؛ چراکه می‌توانیم با قصه، شخصیت بچه‌ها را بسازیم. نباید بچه‌ها را بمباران اطلاعات و مفاهیم کنیم. می‌توانیم با قصه بچه‌ها را ببریم به بیرون کره زمین و از بالا، کره زمین و جهان را به او نشان دهیم.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها

اخبار مرتبط