چهارشنبه ۱۸ بهمن ۱۴۰۲ - ۰۹:۴۷
فارابی گسستی در فلسفه یونان ایجاد کرده اما مؤسس فلسفه اسلامی ابن‌سینا است

فاطمه شهیدی: در آثاری که منسوب به فارابی هستند همچون «فصوص‌الحکمه»، چکیده نظام فلسفی سینوی وجود دارد یعنی در این آثار نظام فلسفی تمایز وجود از ماهیت و تمایز واجب از ممکن به معنای وجود ذاتی و امکان ذاتی را مشاهده می‌کنیم.

سرویس دین و اندیشه خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) – فاطمه شهیدی مترجم کتاب «تاملاتی در وجودشناسی ابونصر فارابی»، یکی از نامزدهای جایزه کتاب سال است. او می‌گوید فارابی سعی می‌کند آن چیزی که به اسم افلاطون و ارسطو و آثار این دو در عالم اسلام طرح شده را بازخوانی کند و یک تفسیر مجددی را شروع کند، یعنی تاملاتی را داشته باشد و ببیند به چه نکاتی باید توجه شود؟ در ادامه این گفت‌وگو را می‌خوانید.

درباره مهم‌ترین سرفصل‌های کتاب بگویید. درباره فارابی، کتاب‌هایی نوشته شده که او را موسس فلسفه اسلامی معرفی می‌کنند. همچنین علاوه بر این دیدگاه که فارابی، جمعی میان نظرات ارسطو و افلاطون ایجاد کرده است، این دیدگاه نیز وجود دارد که فارابی گسستی از فلسفه یونان داشته است و مبنای جدیدی را ایجاد کرده است. دیدگاه کتاب درباره این موضوع چیست؟

پرداختن من به فلسفه فارابی بیشتر از جایی شروع شد که من روی فلسفه ابن‌سینا کار می‌کردم و خیلی مشهور بود که ابن‌سینا و فارابی یک مسیر فکری در حوزه فلسفی نظری دارند و خیلی به‌هم نزدیک هستند. در مطالعاتی که آن زمان روی آثار فارابی داشتم این قرابت به نظر نرسید. با توجه به اینکه اساتید بزرگی روی فارابی کار کرده بودند همچون دکتر داوری که فارابی را به عنوان موسس فلسفه اسلامی معرفی کردند، برای من اهمیت پیدا کرد تا وجه موسس بودن در فارابی چیست؟ در فلسفه ابن‌سینا یکسری ابداعاتی وجود دارد که نظام فلسفی جدیدی پایه‌گذاری کرده است این موضوع را در حوزه فلسفه نظری می‌بینیم اما هر چه جستجو می‌کردم در آثار فارابی پیدا نمی‌کردم. به نظر می‌رسد اگر قرار است کسی را به این معنی که یک نظامی را به تمامه ارائه کرده باشد، به عنوان موسس فلسفه اسلامی معرفی کنم، آن ابن‌سینا است و فارابی نمی‌تواند باشد.

یک مشهوراتی درباره فارابی وجود دارد. یکسری آثار وجود دارد که منسوب به فارابی است که مبنای قول کسانی است که فارابی را به ابن‌سینا خیلی نزدیک می‌دانند و تقریباً همان نظام فلسفی که ابن‌سینا دارد را برای فارابی هم قائل هستند. مبنای این حرف نیز آثاری است که منسوب به فارابی است و با یکسری دیگر از آثار فارابی که انتساب آن قطعی است جور در نمی‌آید. پژوهش‌هایی که من در کتاب «تاملاتی در وجودشناسی ابونصر فارابی» کردم این بود که فارابی در حوزه فلسفه نظری چه کار کرده است و چه نسبتی می‌توانیم بین ابن‌سینا و فارابی در بحث‌های فلسفه نظری قائل شویم. اگر در یک جمله بخواهیم خلاصه کنیم کاری که در این کتاب شده این است که مشهوراتی که درباره فارابی در حوزه فلسفه نظری وجود دارد در امر مجزایی قرار گرفته است و تقریباً می‌توان گفت یک مقدار زیادی از این مشهورات رد شده است یعنی به این نتیجه رسیدم که نمی‌توانیم این‌ها را منسوب به فارابی بدانیم چون فارابی قائل به این‌ها نیست و مهم‌ترین آن‌ها بحث «تمایز وجود از ماهیت» است. بحث وجوب امکان ذاتی است که مبدع آن ابن‌سیناست و نظام فلسفه‌ای که به عنوان فلسفه اسلامی می‌شناسیم بر مبنای تمایز وجود از ماهیت و تفکیک وجوب و امکان از همدیگر به معنای امکان و وجوب ذاتی است. همه این‌ها را ابن‌سینا طرح کرده و قبل از فارابی به این صورت مطرح نبوده است.

بنابراین مقصود فلسفه فارابی چه بوده است؟

ابتدا باید به این پرسش بپردازیم؛ آیا رد این نظر که فارابی موسس فلسفه اسلامی است بدین معناست که فارابی حرف جدیدی در حوزه فلسفه نظری برای گفتن نداشته است؟ این حرف درستی نیست. اگر مقصود ما از موسس کسی باشد که پایه اولیه را می‌گذارد، فارابی سعی می‌کند آن چیزی که به اسم افلاطون و ارسطو و با آثار این دو در عالم اسلام طرح شده را بازخوانی کند و یک تفسیر مجددی را شروع کند، یعنی تاملاتی را داشته باشد و ببیند به چه نکاتی باید توجه شود؟ فارابی تاکید کرد که به‌خاطر فرهنگ دینی و اسلامی عالم اسلام، باید به نوع دیگری این حرف‌ها را بزنیم و تفسیر دیگری از عالم ارائه دهیم؛ این کار را فارابی شروع می‌کند، یعنی آثار فارابی شرح دارد؛ شرح آثار ارسطو است که از عنوان‌ها مشخص است. منتهی خیلی از آثار هم هستند که نمی‌توانیم به آن‌ها «شرح» بگوییم. مثلاً فارابی در بحث متافیزیک، ماوراءالطبیعه را مورد بحث قرار می‌دهد ولی شرح ماوراءالطبیعه ارسطو نیست و یک شیوه جدیدی از مباحث ماوراءالطبیعه دارد و یک تاملات جدیدی دارد و یک نقاطی را در فلسفه ارسطو پیدا می‌کند. جایگاهی که متافیزیک در تاملات ارسطو داشته، در فارابی وجود ندارد و یا جایگاه جدیدی دارد.

پس می‌توان گفت فارابی گسستی با فلسفه یونان ایجاد کرده است؟

قطعاً گسست ایجاد کرده است. اگر مقصود از این حرف این باشد که همان کاری که ابن‌سینا کرده، زودتر فارابی انجام داده است. در آثاری که منسوب به فارابی هستند همچون «فصوص‌الحکمه»، چکیده نظام فلسفی سینوی وجود دارد یعنی در این آثار نظام فلسفی تمایز وجود از ماهیت و تمایز واجب از ممکن به معنای وجوب ذاتی و امکان ذاتی را مشاهده می‌کنیم.

یعنی فارابی پیش از ابن‌سینا به این نتیجه رسیده است؟

همین را می‌خواهم بگویم که بر اساس این آثار اینطور است. فارابی بر اساس این آثار زودتر از ابن‌سینا همه این‌ها را بیان کرده است. در صورتی که انتساب این آثار مشهور و قطعی نیست و استدلال کافی برای انتساب آن نداریم. ضمن اینکه تمام این‌ها در آثار دیگر فارابی خلاف یا حداقل متفاوت با آن آمده است؛ در کتاب‌هایی که در انتساب آن‌ها به فارابی هیچ تردیدی ندارد به‌خصوص کتاب «فصوص‌الحکم».

از مهم‌ترین مفاهیمی که فارابی روی آن دست می‌گذارد بگویید؟

من فکر می‌کنم در حوزه فلسفه نظری شاید مهم‌ترین بحثی که فارابی دارد بحث اصطلاحات موجود و وجود است. موجود به عنوان ماوراءالطبیعه است یعنی اگر قرار باشد در بحث ماوراءالطبیعه بگوییم مهم‌ترین مفهومی که مورد توجه فارابی بوده چیست، همین مفهوم وجود است یعنی به تعبیر درست‌تر مفهوم موجود است. همین نیز موضوع اصلی این کتاب است. بعد از بحث وجود و ماهیت، در مقدمه توضیح دادم که بحث وجوب و امکان در فلسفه فارابی مفاهیم مهمی نیستند و اگر به آن‌ها پرداختم به‌خاطر این است که این‌ها در نظام فلسفی ابن‌سینا خیلی اهمیت دارند و به‌خاطر مشهور بودن انتساب یکسری آثار به فارابی، این امر مشهور شده که فارابی به این‌ها قائل بوده است. در سنت فلسفی خود این‌ها را به ارسطو هم منتسب می‌دانیم در صورتی که برای ارسطو و برای فارابی وجوب و امکان، مفاهیمی است که مربوط به قوه و فعل هستند و بحث‌های وجودشناسانه محسوب نمی‌شوند.

اگر درباره کتاب توضیح تکمیلی دارید بفرمایید.

توضیح خاصی نیست. تقریباً همین مطالب بود. تلاش من در این کتاب این بود که یک خوانش مجددی از فارابی و نسخه‌های مطمئن‌تر و البته کم‌تر خوانده شده فارابی همچون «الحروف» به دست بدهم. کتاب‌های زیادی اکنون مشهور شده ولی به معنای واقعی کلمه، خوانده نشده‌اند و اهداف اصلی‌شان روشن نیست. در همین مسیر نیز سعی کردم با توجه به کتاب «الحروف» و کتاب‌های دیگر فارابی که اطمینان به انتساب آن وجود دارد، ماوراءالطبیعه و متافیزیک فارابی را یکبار دیگر از اول پیدا کنم و ببینم فارابی چه کار می‌کند فارغ از اینکه ابن‌سینا بعداً چه کرده است.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها

اخبار مرتبط