به گزارش خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)، حجتالاسلام عبدالحمید واسطی در کرسی علمی-ترویجی با موضوع «روش تفسیر شبکهای به عنوان زیرساخت برای دستیابی به آنتولوژی قرآنی» که توسط گروه تخصصی علوم انسانی قرآنی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی برگزار شد به این موضوع اشاره کرد که نیازمند استخراج نظریات قرآنی در امور مختلف نظامات اجتماعی هستیم چه در فضای خُرد و چه در فضای کلان.
او بیان کرد: درباره نیاز به این بحث باید گفت در علوم انسانی قرآنی و اسلامی، نیازمند استخراج نظریات قرآنی در امور مختلف نظامات اجتماعی، در فضای خُرد و کلان هستیم. شهید صدر نیز در بحث تفسیر موضوعی خود، دیدگاههایی را در این زمینه بیان کرده است. اگر مقصود از نظریه، این است که ما بین متغیرهای مختلف، رابطهای تعریف کنیم که منجر به اثری شود، آنگاه بررسی مفاد اصلی نظریه اهمیت دارد. همچنین نیاز داریم که از دیدگاههای شخصی دوری کنیم و روشی موجه برای بررسی مرادِ جدی آیات در اختیار داشته باشیم.
واسطی اضافه کرد: درباره روش تفسیری که منجر به استخراج نظریه شود، روش «قرآن به قرآن» مرحوم علامه طباطبایی، در این زمینه کاملاً راهگشا است. بر این اساس مسئله ما این است که چگونه بتوانیم مراد جدی آیات قرآن را با توجه به روابط مجموعه آیات به دست بیاوریم به گونهای که نسبت به جامعیت تمام آیات ناظر به یکدیگر اطمینان حاصل کنیم؟ در فرضیه مقاله بنده که در واقع پاسخی به این سوال است، سه ابزارِ وجودشناختی عام آوردهایم و استفاده از این ابزارها باعث میشود ما یک شبکه مفهومی را ایجاد کنیم که روابط آن منجر به یک اثر و رسیدن به هدف میشود. این برآیندگیری، خصلت اصلی شبکهسازی است.
عضو هیئت علمی گروه منطق فهم دین پژوهشگاه بیان کرد: در حقیقت این تعریف نوع رابطههاست که یک شبکه را شکل میدهد به گونهای که منجر به یک اثر شود. در مفاهیم پایهای این بحث، تعریف متعارف تفسیر را از منظر علامه طباطبایی آوردهایم و گفتهایم تفسیر، کشف معانی آیات و مقاصد آنهاست. اگر قرار است آیات قرآن، بر اساس پیشفرض ما، شبکه و ناظر به یکدیگر باشند پس ما برای کشف معانی آیات و دستیابی به مراد خداوند، نیاز داریم به اینکه تمام آیات مرتبط را به دست آورده و برآیند آنها را اخذ کنیم. روشن است که اشتراک یک کلمه به صورت تحتالفظی، لازم است اما قطعاً کفایت نمیکند بنابراین باید روابط را به صورت نظاممند به دست بیاوریم.
در تفسیر شبکهای، معنا، هویتی وجودگرایانه دارد
واسطی گفت: زیرساختِ روش تفسیر شبکهای این است که معنا، هویتی وجودگرایانه دارد و صرفاً یک حس درونی نیست. اگر چنین باشد هرگونه معنایی در نظام وجودی هستی قرار میگیرد؛ بدین معنی که مختصات هر معنایی در قرآن را باید در همه شبکه هستی پیگیری کنیم مخصوصاً اینکه قرآن ناظر به همه هستی است. این امر در پیشفرضهای تفسیری ما بسیار حیاتی است که قرآن را باید به عنوان یک دستگاه نظریهپردازی در نظر بگیریم. در این روش، هر آیهای را در نظامات هستیشناختی عام، مورد بررسی قرار میدهیم.
او ادامه داد: در روش تفسیر شبکهای، روابط هر آیهای با ابزارهای بیست و پنجگانهای که در مقاله آوردهام، بررسی میکنیم تا یقین پیدا کنیم جامعیتی در قرآن وجود دارد. اینکار باعث میشود ما به آنتولوژی قرآنی برسیم. آنتولوژی به معنای هستانشناسی یعنی بررسی شبکه یک پدیده بر اساس روابط آن است. در این روابط، به تعریف خصیصهها و نوع روابط و آن هم به صورت حداکثری میپردازیم. همه مقاله را هم در نهایت با آیه ۲ سوره مبارکه بقره تطبیق دادهام که خدای متعال فرموده است: «ذَٰلِکَ الْکِتَابُ لَا رَیْبَ ۛ فِیهِ ۛ هُدًی لِلْمُتَّقِینَ؛ این کتاب که هیچ شک در آن نیست، راهنمای پرهیزگاران است».
اهمیت توجه به دلالتهای تصدیقی
حجتالاسلام احمد شعبانی استادیار پژوهشگاه امام صادق (ع) نیز در این نشست گفت: بنده ابهاماتی نسبت به متن مقاله دارم اما منکر زحمات حجتالاسلام واسطی نیستم. نکته اول اینکه رویکردی که در هستانشناسیِ مرسوم که پایهای برای هوش مصنوعی و دادهکاوی است، رویکرد واژگانی است نه گزارهای؛ بدین معنا که آنها دنبال دلالتهای تصوری هستند نه دلالتهای تصدیقی، لذا یک موضوع را از باب غنیسازی مفهومی در نظر گرفته و نسبت آن را با موضوعات دیگر میسنجند و با لحاظ روابط این مفاهیم، موضوع مورد نظر، از لحاظ مفهومی، غنیسازی شده و به تشخیص دقیقتر از آن موضوع میرسند و در این شرایط شبکه مفهومی هم به دست آمده و تبدیل به پایهای برای دادهکاوی میشود.
او ادامه داد: اما اگر قرار باشد تفسیر «قرآن به قرآن»، پایهای برای نظریهپردازی در علوم انسانی و قرآنی باشد، بنابراین باید دنبال دلالتهای تصدیقی باشیم. در این شرایط، روابطی که به دست میآوریم باید روابط تصدیقی باشد. اگر بگوئیم تفسیر شبکهای، هم رویکرد واژگانی و هم گزارهای دارد پس سیری که در این مقاله مشاهده میشود نشاندهنده این است که سیر از جزیی به کلی است نه از کلی به جزیی؛ در حالیکه برای ابتنای نظریات علمی، در ساحت اجتماعی مبتنی بر مبانی نظری اسلام و نظریهپردازی قرآن بنیان، باید سیری از کلی به جزئی داشته باشیم.
لزوم روشن کردن خصلت تفسیر شبکهای
حجتالاسلام غلامرضا بهروزی لک عضو هیئت علمی دانشگاه باقرالعلوم (ع) دیگر سخنران این نشست گفت: به نظر بنده جایگاه تفسیر شبکهای در تفسیر قرآن کریم، به خوبی روشن نیست بنابراین باید روشن شود که آیا میخواهیم یک سوره، آیه، کلمه یا موضوع را مورد تحقیق و بررسی قرار دهیم، مثلاً در آیهای که بیان کردید آیا دلالت کلمه «هُدًی» در همه آیه مورد بررسی قرار میگیرد یا فقط همین کلمه؟ چراکه این آیه بیانگر یک حکم یعنی هدایتگر بودن قرآن کریم است.
او اضافه کرد: افرادی نظیر ایزوتسو، کارهایی ارزشمند در زمینه نشانهشناسی انجام دادند و کار را به شکل موضوعی پیش بردند نه به شکل بررسی آیات. توقع بنده این است که شما نهایتاً «هُدًی» را به شکل موضوعی مورد بررسی قرار دهید. در این صورت مجموعهای از آیات قرآن را که از هدایت سخن گفتهاند مورد بررسی قرار خواهیم داد حتی اگر محتوای آنها به هدایت اشاره داشته باشد نه اینکه به صورت مستقیم، به هدایت اشاره کنند. بنابراین بنده ابهام دارم که قرار است چگونه تفسیر شبکهای را به خدمت بگیریم.
شهید صدر علم زمانه را واسطهای برای فهم قرآن قرار میدهد
بهروزی لک بیان کرد: اگر هم بگوییم که مثلاً قرار است موضوعات را مورد بررسی قرار دهیم این کار را که قبلاً شهید صدر انجام داده است. از سوی دیگر شهید صدر، علم زمانه را واسطهای برای فهم قرآن کریم قرار میدهد. وی پرسشهای زمانه را به قرآن عرضه کرده و پاسخ قرآنی دریافت میکند اما در این مقاله مشخص نشده که آیا ایده، از درون دادههای قرآنی استخراج شده یا از بیرون از آن؟ باید مشخص شود تفسیر شبکهای خصلت استنطاقی دارد یا در اینجا صرفاً دنبال استماع قرآن هستیم و قرار نیست سوالی از بیرون بپرسیم؟
نظر شما