چهارشنبه ۲۵ بهمن ۱۴۰۲ - ۱۶:۴۵
ظرفیت‌های بازار کتاب صوتی ناشناخته است

مدیر«نوین کتاب گویا» معتقد است؛ باید با تغییر نگاه به کتاب و کتابخوان و اهل کتاب از ظرفیت‌های موجود، به‌خصوص، فضای مجازی استفاده کنیم.

به گزارش خبرنگار خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)، پس از نزدیک به دو دهه از شروع تولید کتاب گویا در ایران، برخی کتاب‌های صوتی با استقبال خوبی از سوی مخاطبان روبه‌رو شده‌اند و حتی رکورد هم زده‌اند. در طول سال‌های اخیر، عناوین بسیاری با موضوعات و کیفیت‌های متفاوت در قالب کتاب صوتی تولید و منتشر شده است و روند فروش این دسته آثار هم در این مدت همواره صعودی بوده و به نظر می‌رسد با نگاهی به میزان فروش این عنوان، می‌توان دیدگاه تازه‌ای نسبت به مخاطبان و علاقه‌مندان کتاب گویا داشت.

کتاب صوتی «این یک کتاب صوتی نیست» با زیرعنوان «روایت بهناز برگزیده از وانیل و شکلات»، در طول یک‌ماه، رکورد تازه‌ای در عرصه فروش کتاب صوتی ثبت کرد. این کتاب را موسسه «نوین کتاب‌گویا» و با همکاری یکی از بلاگرها و جمعی از گویندگان حرفه‌ای تولید و منتشر شده و در عین حال، واکنش‌های متعدد و متفاوتی را برانگیخته است. این کتاب که بخش نخست آن در شب یلدا در پلتفرم فیدیبو منتشر شد، تا پایان دی‌ماه فروشی بیش از ۲۰ هزار نسخه را رقم زد که در نوع خود بی‌نظیر است.

دباره اهمیت بلاگرها و تاثیر آن‌ها در حوزه کتاب، همچنین چند و چون موفقیت چنین آثاری با فاطمه محمدی، مدیر موسسه «نوین کتاب گویا»، از نخستین ناشران رسمی کتاب گویا در ایران گفت‌وگو داشتیم، او در این مصاحبه با تاکید بر ضرورت استفاده از ظرفیت فناوری‌های جدید، معتقد است که حضور بلاگرها در کنار گویندگان حرفه‌ای و معرفی آثار در صفحات اجتماعی آن‌ها، می‌تواند اتفاق شگفت‌انگیری رقم بزند.

بازار تولید و فروش کتاب گویا این روزها چگونه است؟

تولید کتاب گویا یا همان کتاب صوتی که از سال ۱۳۸۵ با «نوین‌کتاب» به شکل رسمی شروع شد، فرایندی به‌شدت همراه با آزمون و خطا بود. هر چند نمونه‌های خارجی را بررسی کرده بودیم، بزرگی بازار کتاب گویا را می‌دانستیم، اما مخاطب ایرانی با ذائقه به‌شدت متفاوت، با پدیده تازه‌ای مواجه بود و به هیچ وجه قابل پیش‌بینی نبود که اهل کتاب ایرانی چه نوع کتاب صوتی‌ای را دوست خواهد داشت؛ یا اساساً با کتاب صوتی ارتباط برقرار خواهد کرد یا نه؛ بنابراین، تمام تلاش ما در نوین‌کتاب این بود که با همان شناخت اندکی که از مخاطب احتمالی خودمان داریم، سعی کنیم با احترام به مخاطب، اثری شنیدنی و جذاب تولید کنیم. شگفت‌آور اینکه حدس‌مان درست از آب درآمد. آثار اولیه مانند «کیمیاگر» با روایت و موسیقی اختصاصی و عجیب و غریب «نامه‌های عاشقانه یک پیامبر» با صدای «پیام دهکردی» و «شهین نجف‌زاده»، با استقبالی فراتر از انتظارمان مواجه شد و انصافاً هم این آثار با تلاش و وسواس و زحمت بسیاربسیار زیادی تولید شده بودند. خوشحالم بگویم همین حالا بعد از گذشت حدود ۱۶ سال، همچنان به تولید این آثار افتخار می‌کنیم و هنوز هم مخاطب و طرفداران جدی دارند. اما در طول این سال‌ها، با تولید عناوین مختلف در حوزه‌های مختلف، و با اتفاق‌هایی مثل ظهور فضای مجازی و پلتفرم‌های انتشار کتاب دیجیتال و در نهایت هم مواجه شدن با دوره عجیب کرونا، کتاب گویا و روند فروش آن با نوسانات رو به رشد شدیدی روبه‌رو شد. با این حال نکته قابل تامل در این‌باره اینکه در یک‌سال اخیر، تعداد کاربران و مخاطبان کتاب گویا افزایش چندانی نداشته و گویا همان کاربران قبلی هستند که چرخ این صنعت را می‌چرخانند. تعدادشان هم هرچند در طول پنج‌۶ سال گذشته، رشد تصاعدی بسیار قابل توجهی داشته، اما نسبت به جمعیت کشورمان و فارسی‌زبان‌های داخل و خارج، عدد خوبی نیست و در مقایسه با کشورهای پیشرفته، همچنان جای کار بسیاری وجود دارد.

بنابراین شما تجربه خوبی از استقبال مخاطب کتاب گویا دارید، اما چرا در طول سال، اثری با این میزان مخاطب تولید و منتشر نشده و دلایل موفقیت برخی از کتاب‌های صوتی که از حضور بلاگرها در آن استفاده شده را در چه می‌دانید؟

وقتی ما با ثابت ماندن مخاطبان کتاب‌های شنیداری مواجه شدیم، به این فکر کردیم که شاید در اطلاع‌رسانی و معرفی آثار خودمان به عموم مردم، مسیر درست را پیش نگرفته‌ایم. شاید به همان محدوده اهالی کتاب بسنده کرده‌ایم. آیا این محدوده قابل توسعه و رشد نیست؟ آیا بیرون این محدوده، کسانی نیستند که هنوز لذت شنیدن و ارتباط گرفتن با کتاب صوتی را تجربه نکرده‌اند اما اگر بدانند که این امکان وجود دارد، چه بسا طرفدار پروپاقرص کتاب صوتی شوند؟

و به همین دلیل به سراغ یک چهره غیرمنتظره و بلاگر رفتید؟

بله، با همان رویکردی که اشاره کردم، تصمیم گرفتیم شکل جدیدی از تولید و معرفی آثار خودمان را امتحان کنیم. واقعاً در سطح امتحان کردن بود و اطمینانی به نتیجه آن نداشتیم؛ بنابراین سعی کردیم هزینه تولید را تا جایی که امکان دارد پایین نگه داریم اما سراغ فرد درستی برویم. برخی بلاگرها افراد موفقی هستند که در معرفی محصولات مختلف تجربه خوبی دارند، شخصیت خاصی دارند و خیلی‌ها دوستدار این شخصیت خاص آن‌ها هستند که صدالبته این دوستداران لزوماً اهل کتاب و کتاب صوتی نیستند. پس اگر دوستداران او وارد جرگه شنوندگان کتاب صوتی شوند، ما به همان مخاطبان دورمانده خودمان دست پیدا کرده‌ایم و چه بهتر از این. تولید یک اثر صوتی با روشی کاملاً متفاوت از تجربه‌های پیشین، حضور بلاگرها در کنار گویندگان حرفه‌ای، معرفی آثار در صفحات اجتماعی آن‌ها، دست به دست هم داد تا اتفاق شگفت‌انگیری رقم بخورد.

چه بازخوردهایی از انتشار این اثر داشتید؟

به‌طور طبیعی بله. اگر فروش این کتاب صوتی شگفت‌انگیز بود، نظراتی که بعد از انتشار این اثر از افراد مختلف، به‌ویژه تعدادی از همکاران خیلی خوب قدیمی خودمان گرفتیم، حیرت‌آور، و به‌شدت غمگین‌کننده بود؛ خیلی از دوستان بر این باور بودند که مقوله فرهنگ و کتاب را نباید از محدوده خودش بیرون برد و نباید برای فروش کتاب، دست به هر کاری زد! کار به جایی رسید که خودمان را ناچار دیدیم در این باره با چند نفر از اهالی فرهنگ و کتاب که دستی هم بر آتش دارند، مشورت کنیم.

در این میان، قوت قلب بزرگ را سروش صحت به ما داد که گفت: «هر مسیری که به کتابخوان کردن افراد بیشتر کمک کند، مسیر درستی است. حالا اگر این مسیر، موجب اتفاق بزرگی مثل آنچه که که برای این کتاب افتاد بشود، باید برای آن خوشحال بود و کف زد.» من این نگاه را دوست دارم. به نظرم شاید بخشی از مهجور ماندن کتاب و کتابخوانی در جامعه بزرگ‌مان، به دلیل همین تبختر و خودبزرگ‌پنداری و خاص و ویژه دیدن کتاب و اهل کتاب باشد. چرا کتاب نباید درون خانه‌ها و خانواده‌ها، میان دستان جوان‌ها و بچه‌ها- با هر سلیقه و دیدگاهی- در جریان باشد؟ آیا کسی که اهل مُد است، نباید کتاب‌دوست داشته باشد؟ چه اشکالی دارد در فضای آرایشگاه زنانه، به جای موسیقی‌های جور و واجور، کتاب صوتی متناسب با ان فضا پخش شود؟ و خیلی چراهای دیگر…

فکر می‌کنم باید نگاه‌مان را نسبت به کتاب و کتابخوان و اهل کتاب عوض کنیم. باید از ظرفیت‌های موجود، به‌خصوص در فضای مجازی استفاده کنیم، به‌ویژه اکنون که بخش عمده جامعه نوجوان و جوان بیشترین زمان خود را در این فضاها می‌گذرانند. تعارف نداریم، فعالان بخش فرهنگ و کتاب، به ویژه در بخش خصوصی، هیچ حمایتی از طرف هیچ‌فرد و نهاد و سازمانی دریافت نمی‌کنیم. پس چرا با دست خودمان، خودمان را محدود کنیم و از امکانات خوب این روزها استفاده نکنیم؟ به نظر من، در هر دوره‌ای، مجموعه‌ای از امکانات وجود دارد که هر چند ممکن است در طول زمان متغیر باشد و امروز باشد و فردا نباشد، اما اگر هوشمند باشیم و فرصت‌های هر زمان را بشناسیم و کمی از تبخترمان بکاهیم و کمی دورتر از نوک بینی‌مان را ببینیم، می‌توانیم موفق‌تر عمل کنیم. اگر این میان، عده‌ای هم از این کار خوششان نیامد، احترام‌شان واجب اما با قدرت و انرژی مثبت، کاری را که فکر می‌کنیم درست است، انجام می‌دهیم و امیدواریم بتوانیم دوستداران کتاب را هر جا که هستند، با هر سلیقه و سطحی، پیدا کنیم و گستره کتاب‌خوان‌ها و کتاب‌شنوها را گسترده‌تر کنیم.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها