سرویس مدیریت کتاب خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا): تسهیل دسترسی به کتاب؛ اصلی که همواره برای توسعه کتابخوانی بر آن تاکید میشود. با وجود اینکه دسترسی به کتاب با توسعه زیرساختها ازجمله کتابخانه عمومی و یا کتابفروشی یک اصل به شمار میرود اما چرا سالانه تعداد درخورتوجهی از کتابهای تولید شده حتی با وجود اینکه فرصت عرضه در کتابفروشی را پیدا میکنند، برگشت میخوردند یا در انبار ناشران باقی میمانند یا در گوشه قفسه کتابخانهها خاک میخورند؟ دلیل این معضل به پیش از عرضه کتاب یا تامین کتاب برای کتابخانههای مربوط میشود؛ به اعتقاد مصطفی اهنگر، پژوهشگر حوزه کتاب، «باید متناسب با هر خوانندهای، کتابش را تامین کنیم و این تامین کردن، فقط بر عهده کتابدار نیست تا کتابهایش را در قفسه بگذارد و آماده تحویل به کاربر کند؛ علاوه براین در چرخه نشر باید ناشر حواسش باشد و بسنجند اولاً چه کتابی را را باید منتشر کند و دوم اینکه این اثر چه نیازی از جامعه مخاطب را قرار است برطرف کند؟ و سپس متناسب با این نیازسنجی، تصمیمگیری کند.»
- «هر کتابی خوانندهاش و خوانندهای کتابش» به چه معنا است؟
این دو قانون فقط به حوزه کتابخانهای محدود نمیشود؛ بلکه دامنه این قوانین حوزه نشر، چاپ و سیاستگذاریهای حوزه کتاب را نیز دربرمیگیرد؛ بنابراین نباید این قانون را به کتابخانه محدود کرد در غیر این صورت تفسیر و تعبیر درستی به دست نخواهد داد. وقتی صحبت از هر کتابی خوانندهاش میکنیم یعنی باید متناسب با هر خوانندهای، کتابش را تامین کنیم و این تامین کردن، فقط بر عهده کتابدار نیست تا کتابهایش را در قفسه بگذارد و آماده تحویل به کاربر کند؛ علاوه براین در چرخه نشر باید ناشر حواسش باشد و بسنجند اولاً چه کتابی را را باید منتشر کند و دوم اینکه این اثر چه نیازی از جامعه مخاطب را قرار است برطرف کند؟ و سپس متناسب با این نیازسنجی، تصمیمگیری کند. همچنین ناشر باید بررسی کند، این کتاب باید چه موضوعی داشته باشد و در چند شمارگان منتشر شود و در نهایت دست کدام گروه از مخاطبان باید قرار بگیرد؟ بنابراین وقتی میگوییم هر خوانندهای کتابش، باید حواسمان به مسیر و چرخه نشر نیز باشد.
- این دو قانون بر مخاطب بهعنوان هدف اصلی تاکید دارد.
طبیعتاً نویسندگان و مترجمان هنگام نوشتن یا ترجمه یک اثر مولفه توجه به مخاطب را درنظر دارند اما وقتی به قانون هر «کتابی خوانندهاش» نیز توجه داشته باشند، موجب میشود حسابشدهتر پیش بروند. در واقع این گزاره بر مخاطبشناسی تاکید دارد و معتقد است ادبیات شما باید متناسب با آن گروه خاص و مخاطبان ویژهای باشد که اثر برایشان تولید میشود. مسلماً برای تامین منابع مورد نیاز کتابخانهها نیز باید مخاطب خاص آن کتابخانه را درنظر گرفت و براساس آن منابع را خریداری و سپس مجموعهسازی کرد؛ بهعنوان مثال یک طرحی در نهاد کتابخانههای عمومی وجود دارد، با عنوان «طرح آمایش سرزمینی کتابخانههایهای عمومی». براساس این طرح بررسی میشود در کدام منطقه کتابخانه وجود دارد و در کدام منطقه کتابخانه وجود ندارد؟
در منطقهای که کتابخانه وجود ندارد، بررسی میشود که فاصله آن کتابخانه تا کتابخانههای دیگر چقدر است و در واقع در این طرح، شعاع خدماتی هر کتابخانه بررسی میشود تا مناطقی که اولویت بیشتری برای ساخت کتابخانه دارند، شناسایی شود. در طرح آمایش سرزمینی توجه به بلوک جمعیتی و قشر مخاطبان خاصی که کتابخانه در آن قرار گرفته است، نیز در نظر گرفته میشود؛ بهعنوان مثال اگر کتابخانه در محلی قرار گرفته که کاسبان یا کشاورزان در محدوده جامعه خدمتگیر آن قرار دارند، این کتابخانه باید برای این گروهها نیز کتاب داشته باشد. اینجاست که قانون «هر خوانندهای کتابش» پررنگ میشود و در واقع باید دید برای هر خوانندهای، چه کتابی آماده کرد؟ اکنون و براساس طرح نفوس و مسکن و آمار سازمانهای دیگر، آمار جمعیتی هر شهر و روستا، میزان جمعیت مجرد متاهل، مالکان و و مستاجران، تعداد معلولان، بازنشستگان، کودکان، نوجوانان و جوانان و دانشآموزان و غیره در اختیار دولت قرار دارد. استفاده از این آمار به اینکه در کدام منطقه کتابخانه ساخته شود و در مجموعهسازی چه کتابهایی مورد استفاده قرار بگیرد، کمککننده است.
- هر خوانندهای کتابش و هر کتابی خوانندهاش؛ در مجوعهسازی کتابخانهها بهویژه کتابخانههای عمومی که طیف وسیعتری از مخاطبان را دربرمیگیرد، نیز معنا پیدا میکند و براساس اینکه کتابخانه در کدام بافت شهری یا روستایی قرار گرفته است و بیشتر کدام قشر در اطراف کتابخانه هستند باید منابع آن مرکز تامین شود. این طور نیست؟
این قانون برای هرکسی که کتابداری خوانده، بهصورت پیش فرض تایید شده است همچنین در چارچوب کتابخانه نیز باید ساختارها و قوانین اجازه وجود منابع متناسب با خواننده را بدهد؛ بهعنوان مثال در نهاد کتابخانههای عمومی کشور خرید کتاب بهصورت متمرکز انجام میشود و در واقع از ستاد و از طرف مدیریت منابع نهاد کتابخانههای عمومی برای همه کتابخانههای کشور ازجمله کتابخانه یک روستا در سیستان و بلوچستان کتاب خریداری و ارسال میشود. حالا اگر چارچوبها نیز بعضاً برای اجرای گزاره هر خوانندهای کتابش و هر کتابی خوانندهاش، یاری نمیکند کتابدار میتواند از میان منابع موجود خودش بهترین اثر را به کاربر معرفی کند و باز هم تلاش کند خواننده و کتاب متناسب را به هم برساند.
- میدانیم تامین کتاب دارای چارچوبهایی است؛ این رویکردها با قانون «هر خوانندهای کتابش و هر کتابی خوانندهاش» قابل جمع است؟
هنگامی یک سیاست کلی برای خرید متمرکز کتاب وجود دارد و این سیاست با تغییر مدیران بازهم دچار تغییر میشود که به نظر میرسد موجب کاهش اقبال نسبت به کتابخانههای عمومی میشود. البته به جز این موصوع، باید به موضوع دسترسی به کتاب و کتابخانه نیز در سطح شهر توجه کرد. البته از آن طرف نیز باید در همه مناطق کتابخانه وجود داشته باشدتا افراد بتوانند به آن مراجعه کنند. براساس استاندارد کتابخانههای عمومی باید یک تناسبی میان جمعیت خدمتگیرنده و فضا و سرانه مطالعه در کشور وجود دارد که باید براساس آن عمل کرد. حالا فرض کنید، یکپنجم کشور به کتابخانه دسترسی دارند در این وضعیت، مسئولان باید شرایط را طوری فراهم کنند تا منابع مورد نیاز و دلخواه این کاربران در کتابخانه وجود داشته باشد؛ چراکه اگر این گروه نیز دوبار به کتابخانه مراجعه کنند و کتاب مورد نظرشان در آنجا نباشد، دیگر به سراغ آن کتابخانه نمیروند. کتابخانههایهای عمومی باید سلیقه اکثریت جامعه را تامین کنند و بر همین اساس به سراغ خرید پرفروشترین کتابها و پردرخواستترین امانتها از سوی کاربران بروند. کاری که البته کم و بیش در کتابخانههای عمومی انجام میشود.
- توجه به اینکه هر کتابی خوانندهاش را میخواهد و هر خواننده ای باید کتاب مورد نظرش را پیدا کند؛ چه زیر ساختهایی لازم دارد؟
برای تحقق این هدف باید در مجموعهسازی کتابخانهها قطعاً نیاز مخاطبان را در نظر گرفت. برای این منظور باید به بازار چاپ و نشر کتاب نیز توجه داشت. این بازار، خودش نشان میدهد در چه زمینهای مخاطبان مشتاق خرید کتاب هستند؛ البته این اشتیاق در سنین مختلف نیز قابل رصد است.
- توجه به اینکه هر کتابی خوانندهاش را میخواهد و هر خوانندهای باید کتاب مورد نظرش را پیدا کند چقدر در بهبود بازار نشر کتاب و میزان فروش آثار تاثیرگذار است؟ توجه به این گزاره در هنگام تولید کتاب و در زمان ترویج کتاب چه مزیتهایی را برای بازار نشر و کتاب به همراه دارد؟
کاهش اتلاف منابع؛ مزیت مهم توجه صنعت چاپ و نشر، به قانون هر کتابی خوانندهاش و هر خوانندهای کتابش به حساب میآید؛ زیرا ممکن است ناشران کتابهای زیادی منتشر کنند، با تصور اینکه اینکه کتابها خریدار پیدا میکنند اما در عمل این کتابها مشتری پیدا نمیکنند یا ممکن است کتابهایی منتشر شود و حتی در قفسههای کتابخانه قرار بگیرد و ناشر حتی سود ناشی از فروش کتاب را هم ببرد اما در عمل آن کتابها ازسوی جامعه استقبال نشود و کاربران آن را به امانت نبردند. کتابهای بدون مخاطب علاوه بر اینکه فضایی را اشغال میکنند و هزینهای را نیز از نظر مصرف کاغذ و چاپ و غیره هدر، میدهند موجب میشود کتاب بهتری که میتوانست تولید و در اختیار افراد قرار بگیرد از دسترس آنها خارج کند؛ علاوه بر این اگر معتقدیم که کتاب یک رسانه مهم، لذتبخش و اثرگذار است و میتواند اوقات فراغت مردم را به بهترین نحوه پُر کند یا اینکه کتاب وسیلهای برای توسعه آگاهی و شغلی افراد است. باید متناسب با مخاطبان تولید شود تا در بازار نشر و در بخش امانت کتاب نیز موفقیتهای بیشتری به دست آورد.
- در گزاره هر کتابی خوانندهاش تاکید بر توجه به خواننده است و در بند هر خوانندهای کتابش، تاکید بر کتاب است. درباره تمایزهای این دو بند و اینکه هر بند با وجود سادگی معنا چه وجه تمایزی برای مخاطبان، روایت میکند، توصیح دهید؟
در بند اول رانگاناتان بر روی سازماندهی کتاب و منابع اطلاعاتی تاکید میشود؛ یعنی وقتی کتابی چاپ میشود، آن اثر از طریق کتابخانه ملی شناسنامه دریافت میکند و بعد از دریافت شابک اطلاعات این کتاب در نرمافزارهای کتابخانهای و مراکز اطلاعاتی قرار میگیرد. این ثبت اطلاعات در نرم افزارهای کتابخانهای یا کتابفروشیها با داشتن اطلاعات دستهبندی شده و مشخص موجب میشود، کتاب راحتتر در دسترس مخاطبان و کاربران قرار بگیرد. در واقع مجموعه فرآیندهایی که روی کتاب انجام میشود تا دسترسپذیری بیشتری داشته باشد، موجب میشود، کتاب خوانندهاش را راحتتر پیدا کند. در همین زمینه کتاب «ترویج کتاب» که با دو تن از همکارانم نوشتم، دقیقاً به موصوع رسیدن کتاب به دست مخاطب و خوانندهاش اشاره میکند. بحثمان در این کتاب؛ معرفی کتاب نبود، بلکه دقیقاً شناساندن، فراگرفتن و در واقع ترویج کتاب است و مخاطب اصلی این کتاب نیز نویسندگان، ناشران، کتابفروشان و همه فعالان حوزه تبلیغ و معرفی کتاب است و مجموعهای از عوامل و تجربههای ایرانی و جهانی را که قابلیت اجرایی برای ترویج کتاب را دارند، در این کتاب آورده شده است. یکی از مواردی که در این کتاب برای شناساندن کتاب اشاره شده، استفاده از رایانههای تصویری و ویدئویی برای تبلیغ کتاب است مانند تولید پیشپرده کتاب مانند آنونسهایی که برای یک فیلم سینمایی پیش از تهیه نسخه اصلی و اکران آن تهیه میشود. در واقع استفاده از شیوههای معرفی کتاب موجب میشود هر کتابی خواننده اش را راحتتر پیدا کند.
نظر شما