به گزارش خبرنگار خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)، «خون‌برگ» ۵۰ شعر از عباس کیقبادی را در مضمون‌های مختلف شامل می‌شود.

از جمله عنوان اشعار این کتاب می‌توان به «بال می‌زد کبوتری در باد»، «تا گره واکردی از لب‌های خود گل ریختی»، «حرفی بزن که شعله بریزی به جان من»، «از سیلی امواج اگر ترسید ماهی ز پیچ‌وتاب می‌افتد»، «به رودخانه مواج پیکر تو رسیدم»، «چنان مستی که عکس ماه افتاده است در جامش»، «با دل من داغ گرم صحبتی دیرینه بود»، «از آسمان سخن آن نگاه روشن رفت»، «رسیده جان به لبم فرصت نثار مگیر»، «زمان ایستاده است پشت چراغ» و «این روزها حال و روزم» اشاره کرد.

این حرف‌ها که زمزمه من به گوش توست

افشای رازهای نگاه خموش توست

مهتاب نیست در شب بی‌تاب برکه‌ام

این بازتاب پیکر آیینه‌پوش توست

از چارسو تمام جهان را که بنگری

جغرافیای روسری چارگوش توست

رسوای خاص و عامم و شرمنده‌ام عزیز

بدنامی من است که باری به دوش توست

دریای مهربان من این ناخدا هنوز

محتاج تازیانه خشم و خروش توست

انتشارات گفتمان معاصر اخیراً این کتاب را در ۱۱۰ صفحه و با قیمت ۱۵۰ هزار تومان عرضه کرده است.