سرویس کودک و نوجوان خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) - فاطمه خداوردی: سیوپنجمین دوره نمایشگاه بینالمللی کتاب تهران نزدیک است. احتمالاً پدرها و مادرها در اینروزها صحبت زیادی درباره نمایشگاه کتاب شنیدهاند و آنهایی که قبلاً تجربه شرکت در نمایشگاه را داشتهاند مشتاق فرارسیدن روزهای برگزاری آن هستند؛ اما در این میان، خانوادههایی هم هستند که تجربه حضور در نمایشگاه کتاب تهران را نداشته و حالا کودکی دارند که آینده او در دستان آنهاست. آیا شما مکان و زمانی بهتر از نمایشگاه کتاب تهران سراغ دارید که کودکان در آن با دنیای کتابها راحتتر و بهتر آشنا شوند و کودکان کتابخوان دیگر را هم ببینند؟ اصلاً چرا باید این دغدغه را داشته باشیم که کودکمان با کتاب و کتاب خواندن انس بگیرد؟
تصور کنید اگر کودکی روزی ١۴٠ تا ٢٢٨ کلمه قصه بشنود، تا زمان ورود به مهد کودک حدود ١.۴ میلیون کلمه بیشتر از کودکان دیگر شنیده است. این مسئله، تأثیر بسیار زیادی بر دایره لغات و توانایی خواندن کودک خواهد گذاشت. همچنین کودکانی که در سالهای قبل از مدرسه با کتاب پیوندی عمیق دارند، در دوران تحصیل موفقتر میشوند و در بزرگسالی هم این خصلت در آنان ماندگار خواهد بود؛ اما تقویت این ویژگی در فرزندان، نیاز به تلاش و آگاهی دارد.
علاوهبر حالوهوای عمومی اینروزها که با نمایشگاه کتاب تهران آمیخته شده است، امروز روز جهانی کتاب هم هست! به نظر شما چگونه میتوانیم کودکان را به کتاب خواندن علاقهمند کنیم؟ برای رسیدن به این منظور در ادامه چند راهکار به شما پیشنهاد میدهیم؛
- تا قبل از دوسالگی، از کتابهای تصویری، پارچهای و حمام استفاده کنید.
فرزند شما در این سن به تصویر بیشتر از کلمات علاقه دارد و بیشتر از آنکه منتظر شنیدن قصه باشد، دوست دارد با کتاب به عنوان یک وسیله بازی سرگرم شود. بنابراین تصاویر رنگی از حیوانات و آدمها میتواند چند دقیقه او را خیره کند. او بدون اینکه از عملش آگاهی زیادی داشته باشد، از والدینش برای وقت گذراندن با کتاب تقلید میکند. بهتر است تا قبل از یکسالگی، کتابهای غیرکاغذی در اختیار فرزندتان بگذارید تا با آنها سرگرم شود و حتی ناآگاهانه با کتاب انس بگیرد. بازی او با کتابهای کاغذی ممکن است به بریدن دست و فاصله گرفتن از کتاب منجر شود. گذشته از این، ورق زدن کتابهای پارچهای و پلاستیکی برای فرزند شما آسانتر است و به همین دلیل، زمان طولانیتری را برای وقت گذراندن با کتاب صرف میکند.
- به سراغ شعر یا داستانهای آهنگین بروید.
بچههای مهد کودک عاشق شنیدن داستانها در قالب شعر هستند، گرچه هنوز عاشق دیدن تصاویر هستند؛ اما منتظر شنیدن قصه تصویرهایی که میبینند هم هستند. اگر فرزندی دو تا چهارساله دارید، کتابهایی را که نوشته کم و آهنگین دارد برایش انتخاب کنید و سراغ داستانهایی بروید که حدس زدن روال و پایان آنها دشوار نیست. فرزندان در این سنین دوست دارند تصاویر کتاب را مشاهده کنند تا شخصیتها و فضای داستان را در ذهنشان بهتر تجسم کنند. آنها وقتی قصهها را در قالب شعر میشنوند، بهتر آنها را به خاطر میسپارند و حتی در خواندن کتاب همراه شما میشوند.
- برای آوردن کتابها به زندگی واقعی تلاش کنید.
در صورت امکان مطالبی را که در کتابها خواندهاید در زندگی واقعی با فرزندانتان تجربه کنید یا فعالیت و دستورزیهایی مبتنی بر آن داستان انجام دهید.
- در همه جای خانه کتاب قرار دهید.
تا جایی که میتوانید محیط اطراف فرزندانتان را با کتاب پر کنید؛ این موضوع باعث خواهد شد تا فرزندانی که هیچگونه علاقهای به کتاب ندارند با دیدن عناوین گوناگون کتابها علاقهمند به مطالعه یکی از آنها شوند. محل قرار دادن کتابها حتی میتواند روی صندلی عقب خودروی شما باشد. قفسه کتابخانه منزل را قفل نکنید و اجازه دهید تا بچهها کتابها را لمس کنند و هرجایی میخواهند با خود ببرند. اگر میخواهید کودکتان عاشق کتابهایش باشد برای او یک کتابخانه شخصی بسازید.
- بلند بخوانید حتی زمانی که فرزندتان توجه نمیکند.
خواندن با صدای بلند به رشد اجتماعی و آموزش کودک کمک میکند؛ به علاوه بچهها خوب خواندن را نیز یاد میگیرند.
- باهم به کتابفروشی و کتابخانهها بروید.
وقتی باهم در کتابفروشی هستید اجازه دهید کودکتان آزادانه در بخش کودکان قدم بزند و دست به اکتشافات مختلف بزند. از او بخواهید کتاب موردعلاقهاش را برگزیند. خود او انتخاب کند و تصمیم بگیرد. این حس را به او القا کنید که در حال تبدیلشدن به یک کتابخوان است و بگذارید علایق خاص خودش را دنبال کند. بعد از خرید یک کتاب حواسمان باشد که مجبور کردن کودکان برای اتمام یک کتاب و خرید کتاب بعدی، کار صحیحی نیست. کودکان باید هر طور که میخواهند کتاب بخوانند و با آن ارتباط برقرار کنند.
- سوال بپرسید.
پرسش از کودکان باعث افزایش درک و بینش آنها میشود؛ این موضوع سبب باز شدن دروازههای جدید در ذهن فرزندتان میشود. از او بپرسید شخصیت محبوب او کیست؟ به نظر او در آینده چه اتفاقاتی رخ خواهد داد؟ اگر او به جای شخصیت داستان بود چه کار می کرد؟ و سوالاتی دیگر.
- در روزهای سخت به سوی کتابهایتان بروید.
با هر شور و شوق و اتفاقی که در زندگی فرزندانتان رخ میدهد یک کتاب به فهرست کتابهای او اضافه کنید. اگر در مدرسه با دوستانش دعوا کرد کتابی در مورد دوست و دوستیابی برایش بخرید، اگر به مدرسه جدیدی رفت باز هم یک کتاب دیگر؛ اینگونه به او آموزش میدهید که چگونه در روزهای سخت یا روزهایی که غمگین است با کتاب و کتابخوانی خوشحال شود و کتاب را همیشه یار و یاور خود بداند.
- ایجاد یک روال کتاب خواندن.
زمان خاصی را در هر روز «برای مثال قبل از خواب» برای خواندن تعیین کنید تا کودکان به خواندن به عنوان یک عادت مطلوب عادت کنند.
- با او بخوانید نه برای او!
وقتی که خودتان قصد خواندن کتاب یا مجلهای را دارید کتابهای او را هم در مقابلش قرار دهید تا به تقلید از شما به سراغ آنها برود. بچهها بیشتر از آنکه از حرفهای شما درس بگیرند با الگوبرداری از رفتارهای شما به شخصیت خود شکل میدهند.
- خسته نشوید.
اگر کودکتان در هفته بارها از شما میخواهد که یک کتاب را بخوانید برای منصرف کردنش تلاش نکنید. مهم نیست که چندبار داستان را شنیده است؛ شما میتوانید هزارانبار کتاب موردنظر را برایش بخوانید تا جایی که تکتک سطرهای داستان را از بَر شود؛ اما اجازه ندهید خواندن کتابهای تکراری فرصت شروع کردن کتابهای تازه را از شما بگیرد؛ برای مثال میتوانید داستان کوتاه تازهای را قبل یا بعد از خواندن کتاب دوستداشتنی او برایش بخوانید.
- به کلمات دست بزنید.
وقتی حین کتاب خواندن انگشتتان را زیر کلمات حرکت میدهید، به کودکتان میگویید که این نشانههای بامزه در ظاهر بیمعنا، مفهومی دارند و همان جملات زیبایی هستند که به گوش او میرسند. شما با چنین کاری ولع او به خواندن در سالهای آینده را بیشتر کرده و او را به این کار علاقهمند میکنید.
راههای ایجاد دوستی مابین بچهها و کتابها بسیار است؛ اما با استفاده از روشهایی که در این یادداشت به آن اشاره کردیم، میتوانید کودکان را به خواندن علاقهمند کنید و آنها را در مسیر تبدیل شدن به خوانندههای فعال و علاقهمند همراهی کنید.
نظر شما