به گزارش خبرنگار خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)، محمدحسین موسیپور، نماینده ولی فقیه و رییس شورای هماهنگی تبلیغات اسلامی در مراسم رونمایی از کتاب «رضای انقلاب» که دوشنبه ۱۷ اردیبهشت ۱۴۰۳ در حوزه هنری برگزار شد، گفت: تشکر از حوزه هنری و مجموعه دستاندرکاران که در نگاهداشت خاطرات حاجآقا مطلبی تلاش کردند. این نکوداشتها کار بسیار نکویی است، چنین کارهایی میتواند جریانساز باشد.
وی افزود: جریانهای فکری از یک حادثه و شخصیت شکل میگیرد و چنین اقداماتی دارای اهمیت است. مسلماً چهرههای دیگری هم هستند که حوزه هنری باید به سراغ آنها برود و این گنجینهها را بشناساند. در تولید محتوا کارهای خوبی انجام گرفته و در جایگاه مطلوبی هستیم. نقص ما در فرآوری و نمادها و نمودهاست. همانطور که در کانیها و محصولات معدنی اگر فرآوری نکنیم، تاثیرگذار نخواهد بود، در چهرههای فرهنگی هم همینگونه است.
موسیپور بیان کرد: ما صد میلیارد دلار هدررفت انرژی داریم. اندکی بهرهوری در حوزه انرژی مشکلات ما را حل میکند. ۹۲ درصد از منابع آبی صرف کشاورزی میشود و ۸ درصد در شرب و صنعت مصرف میشود. اگر ده درصد بهرهوری در آب داشته باشیم، تنش آبی حل خواهد شد. همانگونه که به تولید اهمیت میدهیم باید به بهرهوری هم اهمیت بدهیم. چهرههای عظیم فرهنگی اگر داشته باشیم اما فقط بگوییم و بشنویم و در جامعه آثاری نبینیم، این یک نقص است.
وی در ادامه گفت: باید بتوانیم چهرههای فرهنگی را بشناسانیم و در جامعه جاری و ساری کنیم. اگر بخواهم در مورد حاجآقا مطلبی یک عبارت خلاصه و جامع عرض کنم باید بگویم که او در عمر پربرکت خود مصداق آیه ۳۲ سوره حج است. مفسرین معتقدند که این آیه عمومیت دارد. از اقامه صوم و صیام و مسجد و امربهمعروف و جهاد همه شعائر اسلامی است. این آیه میگوید: کسی که در بزرگداشت شعائر الهی بکوشد نشانه تقوی قلب اوست. عمرش بیانگر تفسیر این آیه است. آشنایی من با او به دهه هفتاد برمیگردد.
موسیپور افزود: قلب سلیم نشانههایی دارد. او در تبعیت و پذیرش و کنش اداری چنان تسلیم بود که دیگران از او درس میگرفتند که این نشان از قلب سلیم او دارد. سه ویژگی شاخص حاج آقا مطلبی صراحت، صداقت و شجاعت است. سلامت نفس او همراه با تبعیت از ولی فقیه است. در بحث ولایت با احدی شوخی ندارد. با استحکام به دفاع از مواضع رهبری میپرداخت. انشاالله خداوند عمرشان را طولانی بفرماید و الگوی ما باشند.
او یک الگوی به تمام معنا و یک امام جماعت موفق است
همچنین در این مراسم رونمایی حجتالاسلام سعید فخرزاده گفت: میخواستیم کار نوشتن کتاب به حوزه واگذار شود. من قبل از نوشتن کتاب با حاج آقا مطلبی آشنا بودم. تاریخ شفاهی حوزه را که شروع کردیم باز سرنخ به حاجآقا مطلبی میرسید. همیشه راهپیمایی از مسجد ابوذر تا میدان آزادی یکی از محورهای اصلی بود و من با نقش حاج آقا مطلبی در منطقه و جریان انقلاب آشنا بودم.
وی افزود: مصاحبهها در اختیار ما قرار گرفت. پرونده ساواک او مطالعه شد. یکسری سوال مطرح شد، باید دامنه ۷۰ سال فعالیت فرهنگی حاج آقا مطلبی را مطرح میکردیم، او سریع از سوالها رد میشد اما با مطرح کردن پرسشی دیگر اطلاعات بیشتر و جزییات بهتری از مطالب بیان میشد. در تدوین مطالب به گویش حاجآقا مطلبی دست نزدیم، ویرایش ادبی نکردیم و در متن کتاب لحن حاج آقا تغییر نکرده و حفظ شده است.
فخرزاده بیان کرد: کتاب در هفت فصل نوشته شده است. از زندگی او شروع میشود. در فصل دوم به حوزه اصفهان و سپس به حوزه قم، مبارزات نهضت پانزده خرداد و… پرداخته شده است. چیزهایی در این کتاب بیان شده است که منحصر به فرد است. جریان منبرها، قبل از تهران وارد مسجد ابوذر و دستگیری و زندان و بعد از انقلاب در مسجد اولین کاری که میکنند، راهاندازی کتابخانه است و انتهای خاطره نیز با راهاندازی حوزه علمیه به پایان رسید.
وی در ادامه گفت: البته جلد دوم این کتاب نیز باید تدوین شود و همه کسانی که با حاجآقا در ارتباط بودند خاطراتشان را بیان کنند. او یک الگوی به تمام معنا و یک امام جماعت موفق است. او یک جریان بزرگ را شروع کرد که میتواند به عنوان یک دستاورد باشد. خداوند به ما توفیق بدهد که از این کارها انجام بدهیم.
خواندید و بلدید ولی چرا عمل نمیکنید!
در ادامه این مراسم حجتالاسلام رضا مطلبی گفت: خدا میداند که من خودم را قابل نمیدانم و نمیدانستم و نخواهم دانست. از این تقدیراتی که شما درباره من دارید، من کوچکتر از آن هستم که شما عزیزان و بزرگان و سروران اینگونه جمع شوید. ولی یک توصیه به شما دارم و آن اینکه بیایید مسجدی شویم. گاهی با دوستان خودم جلسه داشتیم، میگویند حالا نماز را رها کنید وقت جلسه است، وقت مهمانی است و… عزیزان تنها افتخار ما این است که کشور ما شیعه مولا امیرالمومنین علی (ع) است. خواندید و بلدید ولی چرا عمل نمیکنید، نمیدانم.
وی افزود: به قول استادمان آیتالله مرعشی نجفی تعبیرش این بود. آخر چه بیلی به کمر ما خورده است. حال میخواهم عرض کنم که چه بیلی به کمرمان خورده است که مسجدها خالی است و چرا خالی است. اگر من مقصرم، مرا عوض کنید. تا کسی بیاید که بتواند شما را اداره کند. چرا شما شرکت نمیکنید؟ من همینطور که گفته شد، از روزی که از قم آمدم، که خدا شهید محلاتی و امام جمارانی را رحمت کند. من از قم به جهاتی خسته شده بودم و به دلیل اینکه با بزرگان زیادی آشنا بودم فقط تهران را برای زندگی انتخاب کردم. مدت یک سال و اندی زندانی بودم. با آقایان طالقانی، هاشمی رفسنجانی، منتظری و… هم اتاق و هم بند بودم که ای کاش زندان من تمام نمیشد. بعد از یک سال و اندی شماها در زندان را باز کردید و من آزاد شدم. ای کاش یک روزی شما مردم به آن روز برگردید. مردم من اینها را میخواهم. خدا میداند آن روزهای شروع پیروزی مسجد ابوذر جا نداشت و خیابان از جمعیت پر بود. ولی امروز چه بیلی به کمر ما خورده است؟ چرا تا این حد به دنیا چسبیدهایم؟
با هر که صحبت میکنم که وضع زندگیاش چگونه است؟ او مینالد. امیدوارم از این حالت خارج شویم و به جایگاه اصلی خودمان برگردیم و مقداری مساجدمان را با حضور خودمان ترمیم و آباد کنیم.
نظر شما