پنجشنبه ۳ خرداد ۱۴۰۳ - ۰۸:۴۷
پایان باز اغلب در داستان‌های شخصیت‌محور شکل می‌گیرد

فریبا چلبی‌یانی، نویسنده، گفت: معمولاً انتخاب پایان باز در داستان‌های شخصیت‌محور و داستان‌هایی که امر مکاشفه را در شخصیت داستانی ایجاد می‌کند، شکل می‌گیرد و در برخی از آثار پایان‌بندی‌ها به قدری قوی اعمال می‌شوند که به درگیری ذهنی خواننده با متن منجر می‌شود.

فریبا چلبی یانی در گفت‌وگو با خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا در توضیح پایان‌بندی و مباحث مطرح در این حوزه، عنوان کرد: پایان همانند آغاز یک داستان مهم است، زیرا پایان، آخرین عبارات داستان را با خود حمل می‌کند. در واقع پایان داستان به خواننده نشان می‌دهد که وقتی شما دنیای داستان را پشت سر می‌گذارید چگونه با پایان یافتن آن به دنیای واقعی بازمی‌گردید، چه احساسی پیدا می‌کنید، چه درس‌هایی را از آن می‌آموزید و در زندگی خود می‌گنجانید و آیا با همین پایان بی‌صبرانه منتظر آثار بعدی نویسنده خواهید بو؟ این همان نکته مهم ادامه ارتباط خواننده با نویسنده است؛ اینکه چگونه یک پایان داستان خوب و به‌جا می‌تواند ارتباط دامنه‌دار و کلیدی مابین مخاطب با نویسنده را مانا نگه دارد.

نویسنده کتاب «زنانی که زنده‌اند» ادامه داد: صحبت در مورد پایان‌بندی و مباحث مطرح در مورد آن در حیطه یک گفت‌وگو نمی‌گنجد و مستلزم سال‌ها تحقیقات گسترده در این زمینه است که متاسفانه مباحث مربوط به پایان‌بندی داستان نسبت به آغاز داستان و حتی میانه داستان به مراتب کم بوده و تحقیقات و مقالات قابل‌توجه و موردی در ایران چندان منسجم انجام نشده است، درحالی‌که پایان‌بندی خود به تنهایی می‌تواند یکی از موارد اصلی و مورد بحث در حوزه نقد ادبی قرار گیرد. مباحث موردنظر در زمینه پایان‌بندی داستان را می‌توان هم با توجه به ژانر داستان (ژانر عشقی، تراژیک، معمایی_جنایی، مبهم، علمی_تخیلی و …) و هم براساس پیرنگ (پیرنگ بسته، پیرنگ باز و ضد پیرنگ) مورد بررسی قرار داد. به عنوان نمونه یک پایان‌بندی کلاسیک چه تفاوت‌هایی با پایان‌بندی داستان مدرن، پلیسی معمایی وعلمی تخیلی دارد که مستلزم بحث‌های دامنه‌داری است.

وی درباره عناصری که غالباً از سوی نویسندگان برای نگارش پایان‌بندی مورداستفاده قرار می‌گیرد، گفت: برای پایان‌بندی یک داستان، نویسنده می‌تواند از عناصری از جمله صحنه، فضا، شخصیت، صدا، رنگ، نور، تعلیق، کشمکش و تکرار بهره بگیرد و تمام اینها بستگی دارد که داستان حادثه‌محور باشد و یا شخصیت‌محور و با توجه به تم و موضوع چقدر می‌تواند از عناصر موجود در داستان برای پایان‌بندی استفاده کند. برای نمونه در مورد تکرار در یکی از مقالات خارجی به این نمونه برخوردم که خواندنش می‌تواند برای ادامه بحثمان سودمند باشد؛ نویسنده می‌تواند از عنصر تکرار برای تاکید برای پایان داستانش استفاده کند چراکه تکرار در خود قدرتی دارد که به صورت ابزاری در پایان داستان مورد استفاده قرار گیرد مثل یک زنگ برای پایان عمل می‌کند. به این مثال توجه کنید: «پاهای او سبک و چابک است. او هرگز نمی‌خوابد. او می‌گوید که هرگز نمی‌میرد. او در نور و سایه می‌رقصد و مورد علاقه‌اش است. او هرگز نمی‌خوابد، قاضی. او می‌رقصد. می‌رقصد. او می‌گوید که هرگز نمی‌میرد.» (کورک مک کارتی، مریدین خون / منبع از سایت چگونه یک داستان را پایان دهیم، نویسنده: فیجا کالاگان)

چلبی یانی افزود: پایان باز (open ending) اصطلاحی است که با ظهور جریان مدرن مورد توجه قرار گرفت و در امتداد جریان پست مدرن نیز ادامه یافت. اگر بخواهیم بیشتر توضیح دهیم در الگوی پایان‌بندی باز، نویسنده سعی دارد با به کار بستن تکنیک‌هایی از جمله ابهام، تعلیق و ارائه پرسش روایت داستانی را ناتمام رها کند و فضایی تأویل‌پذیر را به خواننده ارائه دهد تا بنا به دریافت خود پایان داستان را تاویل و تفسیر کند. «پایان باز» بیشتر با پایان‌های مبهم و نامعلوم و یا پایان متکثر و چند گزینه یا چند گانه روایت می‌شوند. انتخاب پایان باز معمولاً در داستان‌های شخصیت‌محور و داستان‌هایی که امر مکاشفه را در شخصیت داستانی ایجاد می‌کند، شکل می‌گیرد. و در برخی از آثار این پایان‌بندی‌ها به قدری قوی اعمال می‌شوند که به درگیری ذهنی خواننده با متن منجر می‌شود. به نظر من سوژه، عناصر داستانی و نوع ژانر از جمله عواملی هستند که پایان باز را برای یک داستان انتخاب می‌کنند و نویسنده را نیز مجاب به ارائه این شگرد افسون‌گر می‌کند.

وی در پاسخ به این پرسش که «آیا منطقی است که دریافت معنای داستان به این شکل، صرفاً بر عهده مخاطب باشد؟»، اظهار کرد: نمی‌توان نظری قطعی داد که منطقی است یا نه اما می‌توان گفت چرا منطقی نباشد. وقتی مخاطب در تعبیر و تفسیر پایان یک اثر شرکت می‌کند و ذهنش را به چالش می‌کشد و بهتر است بدانیم که آثاری که پایان‌باز دارند به نوعی هم مخاطب را در تاویل متن شرکت می‌دهند و هم در رابطه با پایان‌بندی اثر نیز مخاطب را در تعلیق و انتظار نگه می‌دارند و آن اینست که کدام تاویل به اثر بیشتر می‌خورد و با آن همسو است. البته قضیه پایان‌های باز (چند گزینه) کمی فرق می‌کند. چراکه در این شیوه نویسنده پیش فرض‌هایی به خواننده می‌دهد و غیرمستقیم چند پایان نسبتاً مشخص را به خواننده ارائه می‌دهد که مخاطب مختار است برحسب حس وحال داستان و منطق خود با یکی همذات‌پنداری کند. در این مورد نویسنده و مخاطب هر دو با همفکری هم اثری را به پایان می‌رسانند.

این نویسنده درباره سهم نویسنده در نگارش پایان‌بندی، گفت: در پایان‌های بسته (آثارکلاسیک) در کل پایان‌بندی به عهده‌ی نویسنده است و سهم بیشتری دارد اما در پایان باز (آثار مدرن و پست مدرن) سهم نویسنده از پایان باز همان تأویلی است که از اثر دارد و در این مورد با خوانندگانش سهیم است.

چلبی‌یانی تاکید کرد: برای آنکه میزان موفقیت نویسنده‌هایی که امروزه در چنین فضایی می‌نویسند، سنجیده شود باید دراین‌باره تحقیق کرد و آثار مدرن و پست مدرنیستی ایرانی را مورد نقد و بررسی قرار داد و با استفاده از مصداق، کیس و عوامل دیگری از جمله استقبال منتقدان و خوانندگان از این‌گونه آثار به موفقیت یا عدم موفقیتشان اشاره کرد. چراکه اگر در جهان خارج از ایران آثار مدرن موفق اعلام شده‌اند براساس تحقیقات و نتایجی بوده که محققان به‌دست آورده‌اند و آن را منتشر کرده‌اند. در خاتمه صرفاً می‌توانم بر حسب مطالعات وسیعی که در حیطه‌ی مجموعه داستان و رمان ایرانی و نویسندگان ایرانی (داخل و خارج از کشور) دارم بگویم که آثار مدرن و پست‌مدرن در حال رشد و تعالی است و حتی در این زمینه آثار شاخصی داریم که در آینده بیشتر خوانده خواهند شد و راه به سمت ماندگاری خواهند یافت.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها