به گزارش خبرنگار خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) در شهرکرد، در غزل همایون علیدوستی آمده است:
چشمها دریا شد از معراجِ ناگاهِ رئیسی
هست چون داغِ بهشتی، داغ جانکاه رئیسی
جان شیرین در ره خدمت به محرومان فدا کرد
سیدِ مستضعفان بود آیت الله رئیسی
خستگی را خسته کرد و لحظهای ننشست از پا
آفرین بر عزمِ جزم و جانِ آگاه رئیسی
او شهادت را به جان و دل پذیرا بود از اول
وین شهادت بود تنها مرگ دلخواه رئیسی
پهنۀ هفت آسمان را زیرِ پایِ دل نهادند
یاوران پاکباز و جمعِ همراه رئیسی
اتفاق ورزقان بر ما بسی تلخ است آری
تلختر از آن وداعِ روی چون ماه رئیسی
باید از خود بگذرد با نیّت خدمت به مردم
هر که میخواهد گذارد پای در راه رئیسی
نظر شما