سرویس ادبیات خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) - فاطمه هجری، پژوهشگر ادبی: قصر / حصر یکی از مباحث مهم در علم معانی است. قصر / حصر را اثبات حکم یا صفتی برای کسی یا چیزی به نحو انحصار دانستهاند و این انحصار در شکل ابتدایی و اولیه با انواع ادات قصر / حصر همراه است. مشهورترین ادات قصر را تنها، غیر، جز، بس، همین، مگر، اِلا و فقط گفتهاند. این ادات در دیوان پروین، بیشتر، تنها، غیر، جز و بس هستند.
ابیات زیر از پروین اعتصامی ادات مذکور را دربردارند:
از خون جگر، نافه پروراندن / تنها هنر آهوی تتار است
***
چه خواهم داشت، غیر از ناله و آه / چه خواهم کرد با این عمر کوتاه
***
جز گرد نکوئی مگرد هرگز / نیکی است که پاینده در جهان است
***
سند به دست سیه روزگار ظلم، بس است / صحیفهای که در آن، ثبت اشک و آه کنند
قصر / حصر در متون ادبی با آوردن ادات قصر / حصر یا بیذکر آنها انجام میپذیرد. درواقع، آوردن ادات قصر / حصر اجباری نیست و در صورت ذکر نکردنِ ادات، تأکید، اغراق و تخییل بیشتر است. کتب بلاغی روشهایی را برشمردهاند که با آن شاعر بدون ذکر ادات میتواند به قصر / حصر بپردازد. تکرار، تقدیم و ذکر ضمیر منفصل در ابتدای جمله از روشهای مشهورِ قصر / حصر بدون ذکر ادات هستند.
ذکر ادات در دیوان پروین با روشهایی گوناگون انجام گرفته است. در ادامه به شایعترین آنها اشاره شده است:
تقدیم
گاه جمله از صورت دستورمند آن خارج میشود و در این حالت معمولاً تقدیم و تأخیری در ارکان و عناصر جمله انجام میپذیرد. یکی از اغراض این تقدیم و تأخیر قصر / حصر است و فراوانترین نوع قصر / حصر بدون وجود ادات در اشعار پروین اعتصامی، تقدیم است. پروین در اشعار زیر مسند را بر مسندالیه مقدم داشته است:
خجلت است، این شاخۀ بیبار تو / عبرت است، این برگ ناهموار تو
***
شد روان از کوچهای تاریک و تنگ / تا کند با حیلهدستی چند رنگ
***
داد به هر یک، هنر و پرتوی / آنکه دُر و گهر و اشک آفرید
***
ذکر ضمیر منفصل در ابتدای جمله
میدانیم که در فارسی ذکر شناسه تعیینکننده شخص نهاد است و در این حالت، بهویژه اگر نهاد ضمیر باشد، دیگر نیازی به بیان نهادِ جدا نیست؛ بنابراین ذکر ضمیر را به عنوان نهادِ جدا در ابتدای جمله میتوان نشانی از قصر / حصر دانست؛ مانند نمونههای زیر در دیوان پروین اعتصامی:
من همیبینم بهشت اندر بهشت / تو چه میبینی به غیر از خاک و خشت
***
تو ای سالیان خفته، بگشای چشمی / تو ای گمشده، بازجو کاروان را
***
تو کیمیای بزرگی بجوی، بیخبران / بهل که قصه ز خاصیت گیاه کنند
برخی نویسندگان کتب بلاغی نیز در جملاتی که الگوهای «مراست»، «تراست» و «او راست» و نظایر اینها به کار رفته باشند، احتمال قصر دادهاند. این نوع از قصر / حصر نیز در دیوان پروین به کار رفته است:
سنگینی خراج به ما عرصه تنگ کرد / گندم تراست حاصل ما غیر کاه نیست
در باغ و مرغزار مکن هیچگه درنگ / میدان سعی و کار شما راست بعد ازین
تکرار
گاه برخی واژگان دوبار یا بیشتر در بیتی به کار رفته و سبب زیباتر و مؤثرتر شدن متن شدهاند. در اساس تکرار جنبه هنری دارد و از فنون بلاغی به شمار میآید و برخی کتب بلاغت به پارهای جنبههای هنری تکرار اشاره کردهاند. یکی از جهات هنری تکرار را
میتوان قصر / حصر برشمرد که در ادامه ابیاتی از دیوان پروین انتخاب شدهاند که قصر / حصر در آنها حاصل تکرار است:
من همیبینم جلال اندر جلال / تو چه میبینی، بجز وهم و خیال
***
خودرأی مینباش که خودرأیی / راند از بهشت آدم و حوا را
***
همنشین چون تویی بودن خطاست / راست گفتی آنچه گفتی، راست راست
در ابیات زیر افزون بر آنکه شاهد تکرار واژگان هستیم، مفهوم مصراع اول، به نوعی، در مصراع دوم تکرار شده است:
جز گرد نکوئی مگرد هرگز / نیکی است که پاینده در جهان است
***
روح گرفتار و به فکر فرار / فکر همین است گرفتار را
گاه پروین برای برجستهتر ساختن قصر از رویکردهایی بهره گرفته است، به این معنا که در ابیاتی قصر / حصر به یکی از روشهایی که برشمردیم (تکرار، تقدیم و ذکر ضمیر فصل در ابتدای جمله) روی داده و با بهکاررفتن شگردی دیگر این قصر / حصر برجستهتر و شدیدتر شده است.
در این نوشته دو رویکرد از روشهای برجستهسازیِ قصر / حصر برشمرده میشود: نخست، همراهشدن قصر / حصر با پرسشی هنری (بلاغی) و دیگر همراهشدن دو روش قصرساز با هم.
همراه شدن قصر / حصر با پرسشی هنری (بلاغی)
گاه قصر / حصر با پرسشی هنری (بلاغی) همراه میشود. این امر تأکید بر قصر / حصر را میرساند و برجسته ساختنِ قصر / حصر را به دنبال دارد. پرسش هنری (بلاغی) پرسشی است، برخلاف پرسشهای معمول و زبانی که خواست از آن آگاهشدن نیست؛ پرسشگر نمیپرسد که بداند و درواقع، انگیزهای زیباشناختی پرسشگر را وادار به پرسیدن میکند؛ بنابراین این پرسش همواره بیپاسخ میماند. پرسش هنری (بلاغی) نشانی از حال و هنجاری روانی در پرسشگر دارد و میتواند نشانه شگفتی، هشدار، نکوهش، دریغ، امر، نهی و دیگر احساسات انسانی باشد.
در مثالهای زیر به ترتیب قصر با ادات غیر، جز و بس با پرسشهایی هنری (بلاغی) دربردارنه مفاهیمی چون دریغ، نهی و هشدار همراه شدهاند:
چه خواهم داشت، غیر از ناله و آه؟ / چه خواهم کرد با این عمر کوتاه؟
زین همه خواری که بینی زآفتاب و خاک و باد / چیست مزدت جز نکوش یا عتاب ای رنجبر؟
***
همنشینان تو خارانند و بس / گل چه ارزد پیش تو ای بوالهوس؟
همراه شدن دو روش قصرساز با هم
گاه در اشعار پروین اعتصامی دو روش قصرساز با یکدیگر و در بیتی به کار رفتهاند. این امر تأکید شاعر بر قصر / حصر را میرساند و آن انحصار را شدیدتر و مؤثرتر در ذهن مخاطب میسازد.
در اشعار زیر به ترتیب در بیت اول ضمیر فصل «تو» با همراهی «جز» و در بیت دوم و سوم تکرار («سرگشته» و «رها») و تقدیم (مسند در مصراع اول هر دو بیت) نشان همراهی دو قصرساز با هم هستند:
تو جز در بوستان، جولان نکردی / نظر چون من بدین زندان نکردی
***
سرگشتهام چو گوی، ز روزی که زادهام / سرگشته دیدهاید که او را نه سر، نه پاست
رهائیت باید، رها کن جهان را / نگهدار ز آلودگی پاک جان را
نظر شما