سرویس فرهنگ مقاومت خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)؛ سردار حسین علایی جنگ ضمن تسلیت شهادت سید ابراهیم رئیسی، حسین امیرعبداللهیان، وزیر امور خارجه، محمدعلی آلهاشم، امام جمعه تبریز و مالک رحمتی، استاندار آذربایجان شرقی به همراه سردار سید مهدی موسوی، فرمانده یگان حفاظت رئیسجمهور، سرهنگ سید طاهر مصطفوی، خلبان، سرهنگ محسن دریانوش، کمک خلبان و سرگرد بهروز قدیمی، مهندس پرواز و تبریک سوم خرداد، سالروز آزادسازی خرمشهر گفت: اصولاً در همه کشورها نیروهای مسلح شکل میگیرد تا از بروز جنگها جلوگیری کنند. لذا وظیفه نخست نیروهای مسلح جلوگیری کردن از وقوع جنگ است. تجربه بشری نشان داده هر گاه کشوری دارای قدرت نظامی کافی در برابر تهدید متصور نباشد، جنگ رخ میدهد. خیلیها امروز درباره این موضوع بحث میکنند که چرا صدام تصمیم گرفت با ایران بجنگد به این نکته اشاره میکنند که تصور صدام بر این بود بر اثر پیروزی انقلاب اسلامی و تغییر و تحولات در نظام حاکم از نظام شاهنشاهی به نظام جمهوری اسلامی قدرت دفاعی ایران تضعیف شده است. بنابراین بهترین زمان برای اعلان جنگ است.
او افزود: به همین دلیل میگویند که اگر تصور صدام بر این نبود که قدرت ایران کاهش پیدا کرده است، جنگ ایران و عراق درنمیگرفت. این حرف تا حد زیادی با شواهد تاریخی انطباق دارد. میگویند در سال ۱۳۵۸ وقتی ابراهیم یزدی، وزیرامورخارجه دولت موقت برای شرکت در کنفرانس غیرمتعهدها به کوبا رفت، در آنجا از نماینده عراق در سازمان ملل درخواست میکند با صدام، رئیسجمهور عراق دیداری داشته باشد.
این استاد دانشگاه اظهار کرد: هدف از این دیدار بررسی چرایی حملات متعدد عراق به مرزهای ایران و بمباران پاسگاههای مرزی بود. ابراهیم یزدی سعی داشت با دیدار صدام این مساله را حل کند. این اتفاق مربوط به یکسال قبل از آغاز جنگ ایران و عراق است. صلاح عمرالعلی، از بنیانگذاران حزب بعث در تلویزیون الجزیره این موضوع را به صورت کامل گفته و ابراهیم یزدی هم در خاطراتش نوشته است.
حسین علایی گفت: وقتی صلاح عمرالعلی و یزدی صحبت میکنند و موضوع تمام میشود. یزدی تصور میکند حرفهایش به شکلی بود که توانست صدام را قانع کند تا از این کارها و تصوراتش درباره ایران دست بردارد. چون حرفهای دیپلماتیکی که صدام زده و توافقی که با ابراهیم یزدی کرده بود که هیئت مشترکی درست تا این موضوع بررسی شود. آن طرف پرده خیلی جالب است چون وقتی یزدی از جلسه بیرون میآید، نماینده عراق در سازمان ملل که واسطه این دیدار بود، بعد از اتمام جلسه خیلی خوشحال بود، چون این تصور را داشت که توانسته از یک جنگ پیشگیری کند و تنش میان روابط ایران و عراق را بگیرد، اما صدام به او میخندد و میگوید تو چند سال است که دیپلمات هستی؟ او پاسخ میدهد تقریباً ۱۰ سال. صدام به او میگوید تو هنوز دیپلماسی یاد نگرفتی و هنوز سیاستمدار نشدی و نمیدانی اوضاع از چه قرار است!
او ادامه داد: صدام میگوید ما یک فرصت تاریخی پیدا کردیم که از این فرصت تاریخی باید استفاده کنیم. چنین فرصتهایی هر صد سال یکبار ممکن است بروز پیدا کند. این مساله خیلی مهم است، یعنی تصور صدام از ضعف قدرت نظامی در ایران عامل اصلی جنگ بود. آنچه که خود عراقیها به آن معترفند. بنابراین نیروهای مسلح در همه کشورها برای پدید نیامدن جنگ به وجود میآیند نه برای جنگیدن. البته یاد میگیرند که چگونه بجنگند در برابر تجاوز، اما اصولاً برای شکل نگرفتن جنگ به وجود میآیند.
این پژوهشگر و تحلیلگر جنگ عنوان کرد: فلسفه اینکه نیروهای مسلح هراز چندگاهی مانور انجام میدهند و توان نظامی خودشان را به نمایش میگذارند که بقیه کشورها تسلیحات، نیروها و آمادگی و ظرفیتشان را ببینند، برای اینکه کشورهای تهدید را به این نتیجه برسانند که با این کشور نباید جنگید. لذا فسلفه مانورها غیر از تمرین این است که طرف مقابل را به این موضوع جلب کنند که هوس جنگ نکند. بنابراین نیروهای مسلح باید به شکلی عمل کنند که باعث جنگ نشوند. چنانچه در قرآن هم آمده که شما کاری کنید که دشمن هوس جنگ با شما را نکند.
نظر شما