دوشنبه ۱۴ خرداد ۱۴۰۳ - ۱۵:۲۸
یاد امام در وصایای شهدا و در لحظه لحظه جنگ

نگاهی به چند وصیت‌نامه شهدا نشان می‌دهد که یاد امام خمینی(ره)در لحظه لحظه جنگ جاری و ساری بود.

به گزارش خبرنگار خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا چهارده خرداد سالروز ارتحال امام خمینی (ره)، بنیانگذار انقلاب اسلامی است. به مناسبت این روز وصایای برخی از شهدا را ورق زدیم و حال و روز رزمندگان را طی جنگ رصد کردیم که چطور دلبستگی به امام باعث در جبهه جنگ با صدام حاضر شوند و از جان خود برای ارزش نهادن به سخن امام و حفظ وطن گذشتند. آنچه در این گزارش نقل شده برشی از وصایای و حال روز رزمندگان در کتاب «شمیم جماران» گردآوری و تدوین حسین کاجی در انتشارات دارالهدی است.

مهدی باکری، فرمانده لشگر ۳۱ عاشورا

او متولد سال ۱۳۳۴ در میاندوآب بود. در عملیات بدر سال ۶۳ در ۱۵ بهمن به شهادت رسید، اما پیکرش هیچ‌گاه پیدا نشد. صفیه مدرس، همسر شهید مهدی باکری که ۴ سال در کنار او زندگی کرد، درباره این شهید مفقودالاجسد می‌گوید: «شیفته امام بود. تکلیف کرد که صحبت‌های امام را برایش ضبط کنم و اگر نشد روزنامه‌اش را بگیرم. آن‌قدر برایش مهم بود که اگر این کار را نمی‌کردم از من ناراحت می‌شد. سخنان کوتاه امام را می‌نوشت، به دیوار اتاق می‌زد. می‌گفت: «سخنان امام الهام گرفته از آیات الهیه، باید جلوی چشممون باشه تا همیشه اونها رو ببینیم و یادمون نره.»

شهید سید حمید هاشمی

شهید سید حمید هاشمی که بخشی از روایت او در روزنامه جمهوری چاپ شده بود، یکی از دلباختگان امام که در جبهه شلمچه پیامی برای ایشان می‌نویسد و به نماینده یکی از علما می‌دهد که در منطقه حضور دارد تا به دست امام برساند. سید حمید لحظاتی بعد (۲۷/۱۰/۱۳۶۵) به شهادت می‌رسد. او چنین می‌نویسد: «خواهشمند است به امام عزیز پیام حقیر را برسانید امام جان ای کاش مقداری از خاک زیر نعلین شما را پس از شهادتم بر چهره خونینم می‌پاشیدند تا در روز قیامت در نزد خداوند افتخار نماییم که خاک زیر پای امام بوده‌ام.»

شهید عباس بابایی

صدیقه (ملیحه) حکمت، همسر شهید عباس بابایی درباره ارادت همسرش به امام نوشت: «هنوز درجه‌اش سروانی بود. آن روز دیدم خیلی سرحال است. صورتش از خوشحالی گل انداخته بود. پرسیدم: «چیه خوشحالی؟» گفت: «امروز با عزیزترین کس دنیا دیدار دارم.» دیدار با امام چنان شور و حالی بهش داده بود که تا لحظه شهادت شده بود، سرمایه عمرش. همیشه یک روز را شیرین‌ترین روز زندگی‌اش می‌دانست: «روز دیدار با امام».

حسن آقاسی‌زاده شعرباف

شهید حسن آقاسی‌زاده شعرباف، معاون فنی مهندسی قرارگاه خاتم‌الانبیا بود. او پیش از انقلاب برای تحصیل به کانادا رفته بود. سه ماه تعطیلات دانشگاه به جای اینکه بیاید ایران، رفته بود پاریس برای زیارت امام. یک ماه و نیم شده بود جزو محافظان امام، بعد از تعطیلات می‌خواسته بیاید ایران که امام فرموده بودند: «نه پسرم شما برگردید و بروید درستان را ادامه دهید تا در آینده بتوانید به مردم خدمت کنید.» او یک راست برگشت دانشگاه بود کانادا سر درس و دانشگاه.»

شهید حجت‌السلام سید باقر علمی

جواد حضرت دوست شهید روایت می‌کند: «ایامی بود که امام تاکید کرده بودند هر کسی قدرت رفتن به جبهه دارد اقدام کند. خواسته بودند که جبهه‌ها پر شود سید باقر از قم آمد قزوین و از من خواست که با هم برویم منطقه. چون کار داشتم، گفتم «باشه فردا». اما سید گفت: «من یه روز هم نمی‌تونم صبر کنم.» همان روز رفت منطقه. چند روز بعد توی خط دیدمش. قصد اقامت کرده بود فهمیدم روزه است. پرسیدم: «واسه چی روزه گرفتی؟» جواب داد: «من برای اینکه برای اومدن به جبهه آنقدر کوتاهی کردم تا امام مجبور شد برای حضورم پیام بده شرمنده هستم. حالا می‌خوام عوض استراحت‌های پشت جبهه خودم رو تنبیه کنم. این روزه جبران تاخیر حضور من.»

شهید محمدحسن مرادی

کلام نورانی حضرت به گونه‌ای در قلوب رزمندگان اسلام تاثیر می‌گذاشت که جوانی ۱۶ ساله در سرمای کوه‌های سر به فلک کشیده کردستان دست به قلم عشق می‌برد و عشق به ولایت را این‌چنین برای نسل‌های آینده یادگار میگذاردتا در گیر و دار زندگی دنیایی، یادمان باشد رمز موفقیت شهدا در چه بود: «اگر کلام امام در تو اثر نکرد، با قلبت وداع کن: برادران بسیج خسته نمی‌شوند. قرآن کریم می‌فرماید: «کسی که از یاد و پرستش من اعراض کند ولو هر چه داشته باشد در زندگی تحت فشار بسر می‌برند.»

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها