به گزارش خبرنگار خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) در بندرعباس، با هدف والای حفظ فرهنگ سرزمین ایران، به کوشش و پژوهش ۲۶ نفر از دانشآموزان نوجوان سراسر کشور ساکن در هرمزگان، ضرب المثلهای کمتر شنید شده را به مدیریت پروانه ماندگاری مولف و مدرس کارگاههای داستان نویسی با مشاوره مصطفی رحماندوست پدر شعر کودک ایران و علی رضایی از پیشکسوتان و پژوهشگران حوزه فرهنگ و مؤلفان هرمزگانی جمع آوری کردند.
این مجموعه در دو بخش ضربالمثلها و قصهها طراحی شده است. در بخش آغازین کتاب، ضربالمثلها به زبان فارسی محاورهای و بومی اقوام مختلف، با ذکر معنی و روایتگر لحاظ شدهاند. بخش پایانی نیز مربوط به قصهها است که ۱۲ نوجوان به ثبت و ضبط قصههای کهن به زبان نوجوان پسند پرداختهاند.
در بخش نخست پرنیا امیری، محمد حسین قاسمی، مائده قاسمی، مریم باغستانی، گلنار متولی زاهد، روشا سوبری، فاطمه زهرا کریمی، آرتین برخوردارزده، ثنا لطفی زاده، سدنا سباغ، محمد آل زهی (سُدیس)، یکتا نوروزیان، نیوشا کمال نادیان، نازنین زهرا دسینه، معصومه شمس، کیان میرزاپور، کانی قلخانی، فاطیما امینیپور، پرنیان آزاد، شادی کریمی، دیبا آقاجانی، باران روهنده، پرهام ماندگاری، زهرا پرمر و پرنیا کشاورز بیش از ۲۶۰ ضرب المثل را از سراسر ایران با معنا و راوی ذکر کردهاند.
در بخش دوم نیز پرنیا امیری قصه «پیرزن غرغرو»، محمدحسین قاسمی «نان کباب یا سیلک چرب؟»، مائده قاسمی «چهاردهمی»، فاطمه دهقانی «شاخ جادو»، سدنا سباغ «عقد دختر پادشاه و جوان فقیر»، رُز دشتی «کارگر دروغگو» و «کلاغ حریص»، ثنا لطفی زاده «شهر پادشاه»، باران روهنده «بز و میش»، ساره خانه داری «توبه مرد گناهکار»، دیبا آقاجانی «احمد و شاهدخت»، و نیوشا کمال نادیان قصه «ملا مسیح» را نگاشتهاند.
نمونه ضرب المثل:
بندری: چادر نِنه رو سَر دُختِشِن.
مادر الگوی دخترش است.
تُرکی: قورخان گوزه چوب دوشه ر.
از هر چه بترسی، سرت می یاد.
اصفهانی: کلاه گذاشت سرش، حاج عبدالقادر شد.
کسی که یه مقامی بهش رسیده و فکر میکنه خیلی آدم بزرگی شده در صورتی که مقامش چیز خاصی نیست.
شیرازی: تیر تیزک کاشتُم قاتُق نونُم بشه، نَم دونسَم قاتل جونُم میشه.
به کسی خوبی میکنی و از اون هم توقع خوبی داری ولی از طرفش زیان میبینی.
گیلکی: کُردُ کلُه نازَ دهی دوشاب پوله یقه گیره.
نازشو هر چه بیشتر بکشیم، روش زیادتر میشه.
بلوچی: اشتر ببو دور بچارهر مبو سرمپ مچاز.
شتر باش دور ببین.
نمونه قصه (بز و میش)
یه بزی بود و یه میشی، با هم دوست بودند. بز به میش گفت: بریم یه خونه درست کنیم برای زمستون که باد و بارون و سرما هست. میش گفت: پشم دارم، دنبه دارم، بارون بهار چه غم دارم؟
دوباره بز به میش گفت: بریم یه خونه درست کنیم که برق و غرش و باد و بارون هست و سردمون میشه. باز هم میش به پشم و دنبش مغرور بود و گفت: پشم دارم، دنبه دارم، بارون بهار چه غم دارم؟؟
بز برای خودش خانه درست کرد. اما میش درست نکرد.
روز و روزگار گذشت. باران خیلی زیادی آمد. بز که خانه داشت، داخلش نشست، اما میش...
به گزارش ایبنا، کتاب «ضربالمثلها و قصههای بومی ایران» به قلم جمعی از دانشآموزان به اهتمام پروانه ماندگاری، به همت نشر امینان، با شمارگان ۱۱۰۰ نسخه، در قطع رُقعی و به قیمت ۶۰ هزارتومان در ۸۰ صفحه سال ۱۴۰۲ چاپ و منتشر شد.
نظر شما