شنبه ۹ تیر ۱۴۰۳ - ۰۸:۰۰
توسعه فضاهای شهری ادبیات اقلیمی را به حاشیه رانده است

علی الله سلیمی، نویسنده عنوان کرد: توسعه فضاها و زندگی‌های شهری به‌ویژه در شهرهای بزرگ و کلان‌شهرها در دهه‌های اخیر به تدریج از تحرک و جنب و جوش در مناطق دوردست و روستایی کم کرد و این مناطق را به مرور از دایره توجه نویسندگان به حاشیه راند.

سرویس ادبیات خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) - ادبیات اقلیمی گونه‌ای از ادبیات است که زائیده‌ی شرایط اقلیمی و جغرافیایی است. نوعی از ادبیات که مختص مناطق جغرافیایی دور از مرکز باشد و باید از جغرافیای طبیعی (کوه، جنگل و رود) گویش محلی و اصطلاحات منطقه‌ای، آیین و رسوم، جشن‌ها و اعیاد، مراسم ازدواج و خاک‌سپاری، زبان، تاریخ، جغرافیای انسانی و مذهب یک منطقه سرچشمه گرفته باشد؛ بنابراین ادبیاتی را می‌توان اقلیمی به شمار آورد که مشخصه‌ها و ویژگی‌های مربوط به محیط، آداب و رسوم، پوشاک، طرز تفکر و احساسات منطقه مورد نظر در آن متجلی باشد.

ادبیات اقلیمی در ایران دارای چند شاخه اساسی از جمله ادبیات اقلیمی جنوب (مکتب خوزستان)، ادبیات اقلیمی شمال ایران (مکتب گیلان)، ادبیات اقلیمی اصفهان (مکتب اصفهان) و ادبیات اقلیمی خراسان (مکتب خراسان) و ادبیات روستایی است و یادآوری این نکته ضروری است که غالباً این مکتب‌ها در حوزه ادبیات داستانی معنا می‌یابند. احمد محمود، منیرو روانی‌پور، غلام‌حسین ساعدی، محمدرضا صفدری نمایندگان مکتب خوزستان، بهرام صادقی و هوشنگ گلشیری پیروان مکتب اصفهان، اکبر رادی و محمود طیاری نمایندگان مکتب گیلان و محمود دولت‌آبادی بزرگترین نماینده مکتب خراسان هستند و در حوزه ادبیات اقلیمی بسیاری از نویسندگان معاصر هستند که آثارشان در حوزه مکتب خاصی نیست اما ادبیات اقلیمی و بومی محسوب می‌شود.

علی الله سلیمی نویسنده کتاب‌های «زنی شبیه حوا»، رمان «تب خشکسالی» «زمستان و چله‌ها»، «قطعه‌ای از آسمان»، «باد برگ‌ها را سمت دره‌ها می‌برد» و «طاهر کردستان» که خود متولد روستایی از اطراف شهرستان خدابنده زنجان است آثاری در اقلیم آن منطقه دارد. بر همین اساس گفت‌وگویی داشتیم با این نویسنده در خصوص چالش‌ها و ویژگی‌های ادبیات اقلیمی که در ادامه می‌خوانید.

چرا ادبیات اقلیمی ایران کم شده است؟

ادبیات اقلیمی در ایران فراز و نشیب‌های متعددی داشته که اوج آن را می‌توان در آثار ادبی نویسندگان دهه چهل دید که بسیاری از آنها به موضوعات خاص مناطق مختلف ایران به‌ویژه بافت‌های روستایی توجه نشان داده و بستر آثارشان از نظر جغرافیایی اقلیم‌های چندگانه شمال، جنوب، شرق و مناطق مرکزی کشورمان را شامل می‌شد؛ البته در تاریخ ادبیات کشورمان از هر یک از این مناطق جغرافیایی به عنوان یک مکتب یاد می‌شود؛ مانند مکاتب خوزستان، گیلان، خراسان و اصفهان که در کنار ادبیات روستایی هرکدام هویت جداگانه‌ای دارند؛ با نویسندگان و آثاری خاص که منحصر به اقلیم خاص همان مناطق جغرافیایی هستند. این نوع ادبیات در دهه‌های بعد به‌مرور کم‌فروغ شد و با رشد ادبیات شهری و آپارتمانی به‌نوعی به حاشیه رانده شد. از دلایل مهم این رویکرد، توسعه فضاها و زندگی‌های شهری به‌ویژه در شهرهای بزرگ و کلان‌شهرها در دهه‌های اخیر است که به تدریج از تحرک و جنب و جوش در مناطق دوردست و روستایی کم کرد و این مناطق را به‌مرور از دایره توجه نویسندگان به حاشیه راند. یکنواختی در زندگی شهری باعث شده کمتر نویسنده‌ای به محیط‌های اقلیمی و جغرافیاهای مختلف توجه کند اما با این حال نویسنده‌هایی داریم که در این حیطه کار کردند.

بارزترین ویژگی ادبیات اقلیمی را چه می‌دانید؟

از ویژگی‌های بارز ادبیات اقلیمی می‌توان به ظرفیت‌های بومی این نوع ادبیات اشاره کرد که در آن شرایط و موقعیت اقلیمی و جغرافیایی به‌شدت برجسته است. عناصر اصلی و تشکیل‌دهنده این ادبیات بر شاخص‌های اقلیمی و جغرافیایی مناطقی خاص تأکید ویژه‌ای دارد تا جایی که اغلب تحولات اثر ادبی تحت تاثیر محیط جغرافیایی است و به بیان دیگر، محیط بر رفتاری‌ها و واکنش‌های انسانی تاثیرگذار است.

آیا ادبیات اقلیمی امتیازهایی بر سایر آثار ادبی دارد؟

امتیاز یک اثر ادبی اقلیمی در نشان دادن تاثیرهای محیطی در جغرافیایی خاص بر رفتار و کردار شخصیت‌های داستانی در یک اثر ادبی است. این نوع ادبیات در مواردی کارکرد مردم‌شناسی هم دارد و می‌تواند منبع قابل اعتنای برای محققان و پژوهشگران در شناخت جوامع انسانی در محیط های جغرافیایی خاص باشد.

چشم‌انداز ادبیات روستایی و اقلیمی ایران را چگونه می‌دانید؟

با توجه به توسعه امر نوشتن و خلق آثار ادبی در گوشه و کنار کشور، که در چهار گوشه ایرانِ بزرگ نویسندگان مستعد و مطرحی در حال خلق آثار ادبی هستند، چشم‌انداز ادبیات اقلیمی و روستایی هم در کشور ما روشن و امیدوارکننده است، چرا که اغلب نویسندگان در استان‌ها و مناطق مختلف کشور معمولاً نوشتن از محیط جغرافیایی محل زیست خود را در اولویت کاری خود در حوزه نوشتن قرار می‌دهند و این مسئله می‌تواند به رونق این ادبیات در آینده کمک کند.

راز توفیق یک نویسنده ادبیات اقلیمی چیست؟

یکی از رازهای توفیق هر نویسنده‌ای که می‌خواهد در حوزه ادبیات اقلیمی کار و خلق اثر کند، آشنایی با محیط و جغرافیای خاص منطقه‌ای است که وقایع اثر ادبی در آن محیط اتفاق می‌افتد. هر چقدر این آشنایی بیشتر باشد، کیفیت اثر از لحاظ ویژگی‌های اقلیمی هم بهتر خواهد بود؛ البته تحقیق و پژوهش میدانی یا کتابخانه‌ای هم می‌تواند به این امر کمک کند. در مجموع، نویسنده‌ای در نوشتن آثاری در حوزه ادبیات اقلیمی موفق است که شناخت جامع و نسبتاً همه جانبه‌ای از محیط جغرافیایی اثر داشته باشد و بر اساس ویژگی‌های محیطی و اقلیمی یک منطقه خاص، اثر ادبی خود را طراحی و اجرا کند.

آثاری که در حوزه ادبیات اقلیمی کارکردید را معرفی می‌کنید؟

داستان‌های کوتاه کتاب «زنی شبیه حوا» و رمان «تب خشکسالی» من در ردیف آثار ادبیات اقلیمی قرار می‌گیرد. محیط جغرافیایی این آثار، مناطق و بافت‌های روستایی در محدوده جغرافیایی ولایت خمسه استان زنجان است که ویژگی‌های محیطی خاص خود را دارد. همچنین از نظر مردم‌شناسی، این منطقه ویژگی‌های خاصی دارد که نمونه‌هایی از آن در داستان‌های این دو کتاب منعکس شده است. کتاب «تب خشک‌سالی»، داستانی با موضوع تغییرات اقلیمی و رابطه انسان و طبیعت دارد؛ در پی خشک‌سالی طولانی‌مدت، ساکنان یک منطقه روستایی در شمال‌غرب ایران (ولایات خمسه) به فروش زمین‌های کشاورزی و مهاجرت به شهرهای اطراف روی می‌آورند و در این میان، عده‌ای با سوءاستفاده از موقعیت درمانده روستاییان، زمین‌های آنها را با کمترین قیمت می‌خرند و در این راه رقابت پنهان و پیدا بین آن‌ها شکل می‌گیرد که باعث برخی تنش‌ها در بین روستاییان می‌شود. در بطن ماجراها، «فَخی» مرد جوانی است که نه زمین دارد و نه حتّی پول خرید زمین؛ اما در کشاکش روستاییان و خریداران زمین، بین آن‌ها قرار می‌گیرد و به‌نوعی پایش به بازی مرگ‌باری که در جریان است، باز می‌شود.

.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها