به گزارش خبرنگار خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) در اصفهان، سومین نشست علمی جایزه ملی داستان و بازآفرینی با عنوان «اسطوره شخصی و بازآفرینی» به همت حوزه هنری انقلاب اسلامی استان اصفهان عصر پنجشنبه در عمارت سعدی اصفهان برگزار شد.
اسطورهشناس و کارشناس ویژهبرنامه، به تبیین نقش اسطوره شخصی در آفرینش هنری و رابطه اسطوره و بازآفرینی پرداخت و اظهار کرد: وقتی صحبت از اسطوره و آفرینش هنری در میان باشد، باید به دو احتمال توجه داشت؛ اینکه اسطوره «آفرینشی» است یا آفرینش «اسطوره» است که براساس این دو احتمال میتوان بحثهای متفاوتی داشت.
بهمن نامورمطلق افزود: وقتی صحبت از آفرینش جهان، انسان، آثار ادبی و هنری در میان باشد ترکیبات متنوعی بین اسطوره و آفرینش به وجود خواهد آمد؛ چراکه اسطوره محصول تخیل است و اگر بخواهیم معرفت را طبقهبندی کنیم به چهار نوع عقلانی، تجربی، وحیانی و تخیلی خواهیم رسید که در این بین علم محصولی تجربی، فلسفه محصولی عقلانی، مذهب محصولی وحیانی و نیز ادبیات و اسطوره محصولی تخیلی هستند.
تخیل آگاهی ایجاد میکند
وی ادامه داد: در طول تاریخ چالشهای جدی بر سر این چهار مورد وجود داشته و گاهی برخی نظریهپردازان معرفتهای وحیانی و تخیلی را باور نداشتهاند؛ اما باید گفت که این چهار نوع معرفت لازم و ملزوم یکدیگر هستند و به نوعی مکمل هم خواهند بود.
اسطورهشناس و عضو هیئت علمی دانشگاه شهید بهشتی گفت: تخیل میتواند آگاهی ایجاد کند و آفرینش فلسفی و علمی نیز نیازمند تخیل است؛ تا جایی که حتی علوم محض نیز نیازمند تخیل هستند و بدون تخیل نمیتوان نظریههای علمی را مطرح کرد و به نوعی میتوان تخیل را اساس هر نوع آفرینش دانست.
نامورمطلق اضافه کرد: یکی از محصولات تخیل اسطوره است؛ خلاقیت بدون تخیل ممکن نیست و در عصر پست مدرن برای داشتن شهری خلاق باید به آن توجه داشت؛ چراکه تخیل موجب تفاوتهای جوامع بشری خواهد بود؛ البته تفاوت برای مسلمانان نعمت است و همانطور که در قرآن کریم هم به آن اشاره شده تفاوتها موجب شناخت میشوند.
وی اسطوره را نوع خاصی از بیان روایی قلمداد کرد و افزود: هر کلمهای اسطوره نیست و برای اسطوره شدن باید به روایت تبدیل شود و البته زمانی روایت به اسطوره تبدیل خواهد شد که الگو شده و تکثیر شود.
اسطورهها خاموش میشوند
عضو هیئت علمی دانشگاه شهید بهشتی ابراز کرد: اسطورههای میتوانند فعال یا خاموش باشند یا برای همیشه بمیرند؛ بدین معنی که وقتی از یک اسطوره یاد نکنیم خاموش میشود و اگر هیچگاه در طول تاریخ از آن یاد نشود خواهد مرد.
وی تاکید کرد: برای بیان روایی به زبانی غیرمستقیم و لایهدار نیازمندیم تا آن را رمزگذاری کند و به تبع آن به زبان رمزگشا نیازمندیم و بر همین اساس دانش اسطورهشناسی یا متدولوژی در قرن ۱۹ به وجود آمد و با گسترش این دانش نظریهها روزبهروز کاملتر میشود.
نامورمطلق با اشاره به مهمترین نظریه در این رابطه گفت: نظریه روانسنجی بر همین اساس ارائه شد که ساختارگرایی در بخشی از آن مطرح شده و بنا بر آن برای مطالعه آثار ادبی میتوان فقط به متن بسنده کرد و آن را کافی دانست.
وی ادامه داد: برای تحلیل یک هنرمند میتوان در یک پارادایم ساختارگرایانه به مطالعه آثار او پرداخت و طی چهار مرحله به نتیجه رسید که گردآوری و مطالعه همه آثار هنرمند و حذف موارد تکراری، شبکهسازی و تکرار بسامدها، تجلی یک تصویر از نتایج به دست آمده، مطالعه زندگینامه هنرمند برای مقایسه و رسیدن به جواب درست را میتوان شرح کلی این مراحل دانست.
باید نظریهها را شناخت
عضو هیئت علمی دانشگاه شهید بهشتی در بخش دیگری از سخنان خود گفت: برای اینکه بتوانید منتقد خوبی باشید و چالشها را بهطور کامل دریابید، باید نظریهها را بشناسید؛ باید شرایط و متنها را مورد بررسی قرار داد و براساس آن نقد کرد.
وی افزود: هرچه هنرمند به زبان جامعه نزدیکتر باشد ماندگاری بیشتر و هرچه دردهای خود را ابراز کند، ماندگاری کمتری خواهد داشت؛ هنرمند به جامعه خود تعلق دارد و برای ماندگاری و اسطوره شدن باید چند معنا یا چندصدا باشد.
علی عباسی، نشانهشناس و عضو هیئت علمی دانشگاه شهید بهشتی نیز در این نشست در پاسخ به سوالی اظهار کرد: اسطوره، فطرت شما است و اسطورهها براساس نیازها شکل میگیرند که بر همین اساس در طول تاریخ شکلهای اسطوره متفاوت شده است.
وی در تعریف اسطوره از دیدگاه خود گفت: اسطوره تکرار کنش آغازین است به شرطی که آگاه باشید.
نظر شما