به گزارش خبرنگار خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) در بندرعباس، تاسوعا قابل توصیف نیست. صحرای کربلا هم به عنوان شاهد واقعه سوزناک این روز نتوانست آن را آنگونه که بود بیان کند. تاسوعا را در آئینه ادبیات شاعران آئینی استان ولایتمدار و انقلابی هرمزگان به تصویر کشیدهایم.
مهدی رستگاری - شاعر آئینی:
شگفتا از درونم چشمههای اشک میجوشد
اگر چه داغ تو همواره در این سینه جا دارد
ولی این سینه امشب سوزشی بیانتها دارد
هلال ماه نو در آسمان تیره دنیا
حکایت از نزول درد و اندوه و بلا دارد
سیاهی محرم را به تن پوشیدم و دیدم
نظام آفرینش در چنین ماهی عزا دارد
نمیدانم چرا نبض زمان در لحظههای من
حکایتهای بی پایانی از جور و جفا دارد
شگفتا از درونم چشمههای اشک میجوشد
که این اندوه ریشه در غمی بیانتها دارد
تسلایی بجوی از حضرت مهدی (عج) برای خود
کجا درمان کسی بر دردهای بی دوا دارد
ولیعصر (عج) ما در سوگ بی تاب است و در غیبت
نگاه اشک آلودی به سوی کربلا دارد.
حیدر رضائی گشوئیه- شاعر آئینی:
چرا از تن جدا میبینمت سر؟
چرا از تن جدا میبینمت سر؟
عطش شرمنده از زخم تنت سر
فرات از حسرتش با خود چنین گفت
دلِ خواهر شک است از دیدنت سر
تمامِ واژگان مست از تحیر
امان از لحظهی بوسیدنت سر
عجیب آن بوسه زیبا شد ز زینب
به رگهای ِ بریده از تنت سر
شگفتا آنکه زیبا دید خواهر
به روی نیزه قرآن خواندنت سر
از آن ظلمِ پر از آشوب و آتش
نماند اندر بدن پیراهنت سر
شکست از تو کمر داغِ برادر
چه سنگین آمد آن غم خوردنت سر
شکست از غم تمام جانِ دلها
از آن آلاله ها بخشیدنت سر
دعا کن خواهرت زینب نبیند
فراز نیزه ها چرخیدنت سر.
نظر شما