به گزارش خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) در ایلام، کیومرث مرادیمهر شاعر فقید دهلرانی، غزلی عاشورایی سروده بود که آن را با هم زمزمه میکنیم.
اجازه داد معلم، که از عمو بنویسم
دو بار آب، من از روی دست او بنویسم
عمو که دست ندارد که آب را بنگارد
مگر ز روی دو چشمش، دو تا سبو بنویسم
تراش خورده دو دستش، قلمتر از قلم من
دو آبشار ز خون را من از چه رو بنویسم؟
اجازه داد معلم، مداد را نتراشم
که تیزتر نشود تا که از گلو بنویسم
اجازه داد از این پس که دستهای عمو را
به لفظ آب بخوانم، به لحن جو بنویسم
ولی چگونه بخواند، گلوی بغض گرفته؟
مگر به لال بگریم، به های و هو بنویسم.
نظر شما