سرویس مدیریت کتاب خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)، امیررضا اصنافی، استاد علم اطلاعات و دانششناسی شهید بهشتی: کتابخانهها نهادهایی هستند که ساختار کاری و اداریشان کمی با سازمانهای دیگر متفاوت است. شاید به لحاظ چارت سازمانی، یک کتابخانه تخصصی یا دانشگاهی زیرمجموعه معاونت پژوهشی یک دانشگاه، وزارتخانه یا پژوهشگاه یا کتابخانه ملی زیرمجموعه نهاد ریاست جمهوری و نهاد کتابخانههای عمومی زیرمجموعه وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی باشد، لیکن وقتی به درون مجموعه فعالیتهای آن مینگریم و متمرکز میشویم، خواهیم دید که چقدر ماهیت کار کتابخانهای با یک فرآیند کارمندی اداری متفاوت است.
اساساً جو فعالیت در کتابخانهها، از هر نوعش که باشد، کار برمدار و خدمتمحور است و کتابدار بهدنبال این نیست که مراجعهکننده را سرگردان کند یا در قبال خدمت از او هزینهای بگیرد. میل و رغبت اساسی در کتابخانه، خدمت تا حصول نتیجه است. حال بیاییم از زاویه دیگری به مسئله اداری کتابخانهها نگاه کنیم و آن، جنبه مدیریتی کتابخانههاست. اینکه چه کسی باید مدیر کتابخانه باشد؟ چه کسی واجد شرایط مدیریت در یک کتابخانه است؟ وقتی میگوییم مدیریت کتابخانه، بیشتر منظور مدیریت در کتابخانههای ملی، دانشگاهی و عمومی بهصورت کلان است نه بهعنوان یک کارشناسمسئول کتابخانهها. میدانیم که معمولاً در اکثر دانشگاههای اصلی کشور، گروههای علماطلاعات و دانششناسی وجود دارند. اولین گزینه مدیریت کلان کتابخانه دانشگاهی، یک عضو هیئتعلمی متخصص و برجسته از این گروه است. یعنی فردی که دارای تجربه مدیریت و کار عملی در کتابخانههاست و در عین حال دارای دانش تخصصی و نظری در این زمینه است؛ البته که این شرایط و ویژگیها کافی نیست.
اخلاقمدار بودن، داشتن برنامه مدون، برگزاری جلسات منظم با کتابداران، تعامل گسترده و سازنده با مدیران بالادستی، توجه به وضعیت معیشتی کارکنان ازجمله ویژگیهای دیگر یک مدیر کتابخانه دانشگاهی است. اما اگر در یک دانشگاه، گروه علم اطلاعات و دانششناسی وجود نداشت، تکلیف چیست؟ در این صورت باید فردی مدیر این کتابخانه شود که حداقل سابقه آشنایی با کتابخانه و محیط آن را داشته باشد، سابقه فعالیت فرهنگی داشته باشد و حداقل عضو کتابخانه عمومی نزدیک محل سکونت خود باشد تا بداند محیط کتابخانه چه محیطی است! لیکن این فرد باید یک متخصص ارشد از میان کتابداران کتابخانه را بهعنوان معاون خود منصوب کند تا در اموری که در آن سررشته ندارد، معاون بتواند به رتق و فتق مسائل و امور کتابخانه بپردازد.
به نظر می رسد تکلیف کتابخانه دانشگاهی روشن شد! حال ببینیم کتابخانه ملی چطور؟ سالهاست که کتابخانه ملی کشور ما، یک مدیر و رئیس کتابدار نداشته است. هرچند معاون کتابخانه همواره از متخصصان و استادان باسابقه رشته علم اطلاعات و دانششناسی بوده است و صدالبته طی این سالهایی که مدیران غیرکتابدار در راس امور کتابخانه ملی بودهاند هم ساختار کارکنان و کتابداران کتابخانه و هم انجمن کتابداری و اطلاعرسانی و نیز جامعه علمی علم اطلاعات و دانششناسی کشور با او همکاری و همدلی داشتهاند و دست یاری او را فشردهاند. اما باید یک واقعیت را پذیرفت و آن اینکه به هرحال، یک کتابخانهای در قد وقواره کتابخانه ملی، باید سرشار از ایدههای خلاقانه، نو، و برنامههای پیش برنده باشد و نه اینکه، افرادی باشند که تازه باید اصول بدیهی، مقدماتی و اولیه کتابداری و قوانین کتابخانه را بیاموزند! کتابخانه ملی وظیفه گردآوری آثار ملی و حراست و اشاعه آنها را دارد و نیز سیاستگذاری در حوزه استانداردهای کتابخانهای و فردی باید در راس امور این کتابخانه باشد که بتواند در مسیر طراحی برنامههای راهبردی و چندساله کتابخانه کوشا باشد.
با در نظر گرفتن چنین شرایطی، مدیر این کتابخانه باید حداقل از معیارهای زیر برخوردار باشد، تا بتواند تاثیر مثبت در این سازمان و جامعه کتابخانههای کشور بگذارد. مدیر این کتابخانه باید بداند در چه جایگاهی قرار گرفته است. جایگاهی که قبلاً کسانی مثل استاد ایرج افشار بر آن تکیه زده بودند و مایه توسعه و پیشرفت این کتابخانه بودهاند. او باید دانش حداقلی درباره علم اطلاعات و دانششناسی و پیشینه کتابخانه ملی داشته باشد. او باید توانایی تصمیمسازی و پشتیبانی دیپلماسی فرهنگی را داشته باشد. شخصیت کاریزماتیک اجتماعی خود را بهعنوان یک مدیر کتابخانه ملی داشته باشد. باید بتواند جایگاه کتابخانه ملی را در ایران و جهان ارتقا دهد و بتواند در بین وزرا و نیز سایر قوا جایگاه این کتابخانه را برجسته سازد. او باید اصول مدیریتی را بداند، از معاونان متخصص، مجرب و خبره برای پیشبرد اهداف کلان و خُرد مکتوب خود بهره بگیرد. از همه ظرفیتهای کارشناسان سازمان استفاده کند.
توانایی برنامهریزی بلندمدت و کوتاهمدت و آمادگی با بحرانهای پیش رو، را داشته باشد و تلاش کند کتابخانه ملی را در سازمانها و انجمنهای علمی بینالمللی کتابداری جهان مثل ایفلا، ایکا و غیره بهصورت یک عضو فعال نشان دهد. قدرت چانهزنی او بسیار مهم است که بتواند برای دریافت منابع مالی و حمایتهای گوناگون سازمانهای دولتی و خصوصی برای پیشبرد اهداف کتابخانه ملی اقدامات لازم را انجام دهد.
حال، اگر کمی دیگر جزئیتر بنگریم، نهاد کتابخانههای عمومی کشور هم همین وضعیت را دارد. این سازمان نیز نیازمند حضور پُررنگ متخصصان علم اطلاعات و دانششناسی و بهرهمندی از توانمندی آنها برای پیشبرد اهداف فرهنگی این نهاد و متعاقب آن کشور است. کتابخانههای عمومی نبض گردش اطلاعات عملی و فرهنگی، و جریان مدیریت منابع اطلاعات را برای عموم مردم دارند و کتابخانههای ملی بهخصوص آرشیوهای ملی به تدارک استانداردهای اساسی کتابخانهای و حفظ میراث مکتوب کشور میپردازند. به هرحال باید دقیق دید و بررسی کرد تا بتوان بهترین متخصصان برجسته علم اطلاعات و دانششناسی را در راس مدیریت امور کتابخانهای کشور قرار داد؛ زیرا که کتابدار تمدنساز و کتاب، نشانه تمدن جامعه است.
نظرات