به گزارش خبرنگار خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)، کتاب «چالشهای تاریخی»، سی و پنجمین اثر پر فروش نمایشگاه بینالمللی کتاب تهران از سوی انتشارات دفتر مطالعات و تدوین تاریخ ایران به چاپ دوم رسید و اکنون با شمارگان دو هزار نسخه در دسترس متقاضیان قرار دارد.
«چالشهای تاریخی» که به هشت چالش مهم تاریخ کشورمان از باستان تاکنون به صورت دو سویه میپردازد، حجمی نزدیک به ۹۰۰ صفحه دارد. بهکارگیری شیوهای نو در پرداختن به تاریخ بهویژه موضوعات پرچالش در این اثر، میتواند موجب وفاق اجتماعی مورد انتظار از نگاههای مشترک به تاریخ شود.
در این کتاب درباره انقلاب مشروطه نکتههای جالبی آمده است که به برخی از آنها اشاره میکنیم. بخش دوم این کتاب با عنوان «مشروطه به غارت رفته» است که در این فصل به [انجمنهای سری و انقلابیگری؟!] رهیافت «سوپر مشروطهخواهان»! مسلح به استبداد نو به «چهره دوگانه تقیزاده» پرداخته شده است. در این بخش از کتاب میخوانیم: در مورد عملکرد افرادی چون تقیزاده و حیدرخان عمواوغلی که به قول متواتر مورخان در دوران نهضت مشروطیت، جزء سردمداران انجمنهای مخفی بودند که راهبردشان ترور و حذف فیزیکی بود، ابتدا میبایست مطالبات نهضت مشروطه و شرایط زمانی یعنی بستر آن را مورد توجه قرار داد.
همزمان با به ضعف گراییدن سلسله قاجار، به ویژه بعد از شکست ایران در جنگ با روسیه تزاری، دوران امتیازدهی به بیگانگانی که میخواستند جای پایی در این مرز و بوم داشته باشند، آغاز شد. اعطای فرصتهایی به بیگانه که استقلال ایرانیان را به مخاطره میانداخت، مقاومتهای مردمی را به دنبال داشت و بعضاً شاه قاجار را به اعلام ابطال امتیازات اعطا شده وادار میکرد. این دغدغه بزرگ همراه با برخی عقبافتادگیها، اساس شکلگیری زمزمه مطالبهای مردمی با این مضمون شد که اگر قدرت شاه و دربار مشروط و کشور دارای قانون اساسی شود و آحاد جامعه از طریق نمایندگان خود بتواند در اتخاذ تصمیمات کلان نقش ایفا کنند، هم راه سلطهطلبی بیگانه سد خواهد شد و هم پیشرفت کشور سرعت خواهد گرفت؛ بنابراین همانگونه که از نام نهضت مشروطیت به روشنی دریافت میشود، ایرانیان در این خیزش به دنبال انضباطبخشی به قدرت پادشاه و دربار بودند، نه انقلاب و براندازی سلطنت. از جمله دلایل عمده در این امر مسدود نبودن راه تعامل بین راس و قاعده هرم قدرت بود؛ به عبارت دیگر چون امکان اصلاح وجود داشت، دلیلی برای انقلاب نبود.
زمانی ملتی به ضرورت دگرگونی بنیادین میرسد که امکان هیچگونه مفاهمهای برای اداره بهتر جامعه وجود نداشته باشد، حال آنکه قبل از مشروطه، شاه به خواست مردم در جنبش تنباکو و… اعتبار خویش را به کرات زیرپا گذاشته و قراردادهایی با امضای خود را منتفی کرده بود. دلیل اینگونه کرنشها در برابر اراده ملت آن بود که پادشاهان قاجار برکشیده بیگانه نبودند؛ لذا برای روابط خود با ملت اهمیت قائل بودند. به فرهنگ و عقاید مردم حتی به ظاهر هم که شده احترام میگذاشتند، به ولیعهد قبل از رسیدن به پادشاهی خط خوش فارسی، فن بلاغت، آداب و سنن مردم را به خوبی میآموختند تا به این وسیله داشتههای ملت را محترم شمارند. مطالبات مردم در نهضت مشروطه نیز در چنین بستری با کمترین هزینه مورد قبول پادشاه واقع شد؛ این ناشی از همان عدم انسداد راه تعامل دوجانبه بود. اصلاحطلبان تیزبین و پایبند به مصالح ملی در چارچوب مطالبهای منطقی و مسالمتآمیز توانستند شاه را به تغییراتی در نوع حکومتداری وادار کنند. با این واقعنگری و فهم شرایط، از یک سو تحولی عظیم در عرصه سیاستورزی کشور صورت میگرفت و قدرت ملی تقویت میشد و از سوی دیگر بیگانه (روس و انگلیس) که خواب تقسیم ایران را میدید، به اهداف شوم خویش نمیرسید. اما در این میان عدهای به نام «سوپر مشروطهخواه» راه بر هم زدن تعاملات داخلی را در پیش گرفتند و به نام انقلابی دوآتشه در میان صفوف مردم خشونتورزی را ترویج کردند. حتی با روند قانونمندی امور توسط مجلس برآمده از نهضت مشروطه به مقابله برخاستند و هدفمندانه جامعه را به هرج و مرج فاجعهآمیز کشاندند.
ابتدا پس از صدور فرمان مشروطه، سازمانی به نام «کمیته انقلاب» شکل گرفت که تقیزاده عضو آن بود و اولین اقدام آن تهیه سلاح و آموزش نظامی بود. عبدالحسین تیمورتاش ملقب به «سردار معظم خراسانی» (که بعدها وزیر دربار رضاخان شد)، اسدالله خان ابوالفتحزاده و ابراهیم خان منشیزاده کسانی بودند که مسئولیت آموزش نظامی را بر عهده داشتند (تاریخ انقلاب مشروطیت ایران، کتاب دوم، ص ۴۱۹) این تشکل، برنامه و هدف براندازی را به وضوح دنبال میکرد و در پی ایجاد انجمنهای متعدد مسلح بود.
به گزارش «کتاب آبی» دستکم صد انجمن در تهران شکل گرفت که مهمترین آنها انجمن آذربایجان به ریاست سید حسن تقیزاده بود (کتاب آبی، به کوشش احمد بشیری، جلد ۱، نشر نو، تهران، ۱۳۶۳، ص ۱۶۵)
یکی دیگر از مهمترین انجمنهای این دوره که بسیار تندرو به حساب میآمد و اکثر اعضای آن به مشی ترور روی آوردند و بدین منظور کمیتههایی تشکیل دادند، انجمن بینالطلوعین بود. تقیزاده در این انجمن نیز که بعداً برخی از اعضایش کمیته مجازات را تشکیل دادند، عضو بود. احتشامالسلطنه- دومین رئیس مجلس شورای ملی بعد از پیروزی نهضت مشروطه- در خاطراتش این انجمنها را اینگونه توصیف میکند: «این انجمنها وظایف قانونی مجلس را برعهده گرفته بودند و اعتنایی به نهاد قانونگذاری نداشتند و از این جمله بود انجمن ایالتی تبریز که خود را مجلس شورای آذربایجان مینامید و مشکلات روزمره فراوانی تولید میکرد» (خاطرات احتشامالسلطنه، به کوشش سیدمحمدمهدی موسوی، انتشارات زوار، تهران ۱۳۶۶، ص ۵۹۴) یا طباطبایی در مجلس اول به صراحت خاطرنشان کرد: «انجمن تبریز از حدود اختیارات خود تجاوز کرده و به کارهای ناروا پرداخته و باید دانست که در ایران جز یک مجلس شورای ملی، مقام دیگری نیست که صلاحیت اینگونه مداخلات را داشته باشد و اگر کار به این منوال پیش برود، مملکت دچار هرج و مرج خواهد شد.» (تاریخ انقلاب مشروطیت ایران، ص ۴۱۱)
در این میان، تقیزاده علاوه بر دفاع از نقض اصول مشروطه در خارج از مجلس، از توسل به سرکوب با مشت آهنین حتی در داخل مجلس نیز دفاع میکند: «این مجلس از راههای عادی نمیتواند داخل کار شود، بلکه باید به یک قوه فوقالعاده و پنجه آهنینی مملکت را اصلاح نماید… چطور محمدعلی پاشا در مصر و ناپلئون در فرانسه کردند.» (مذاکرات مجلس شورای ملی، دوره اول، ۱۵ ربیعالثانی ۱۳۲۶ ق، ص ۵۵۰) بر این اساس بدون آنکه اختلافی بین شاه و مجلس رخ داده باشد، در ادامه خودسریهای انجمنها برای بی ثباتسازی اوضاع سیاسی و اجتماعی، خبر رسید به سوی کالسکه شاه که عازم دوشانتپه بود، نارنجک دستساز پرتاب شده است.
در این کتاب نگارنده پس از شرح بیشتری مینویسد: آیا میتوان خیانت بارز و روشن تقیزاده به ملت ایران را با این توجیه که او «آلت فعل» بوده است، نه تنها پاک کرد بلکه وی را از زمینهسازان نهضت ملی شدن صنعت نفت جا زد؟ قطعاً پاسخ منفی است. آیا تاریخ میتواند «سرپاس مختاری» را که جلادی کمنظیر بود، با این توجیه که وی آلت فعل رضاخان بوده است، ببخشد و در مقام تکریم وی در استادی ویولونزنی برآید؟ پاسخ همه این پرسشها منفی است؛ زیرا این افراد را نمیتوان صرفاً با فعالیتهای دوران بازنشستگیشان ارزیابی کرد. تقیزاده کارنامهای دارد که به این سهولت نمیتوان به کمرنگ کردن آن مبادرت ورزید، کما اینکه انگلیس در ایران سابقهای دارد که کارگزارانش را به راحتی نمیتوان آراست.
نظر شما