سرویس ادبیات خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) - احسان عباسلو، نویسنده و منتقد ادبی: پیرامون عملکرد معاونت امور فرهنگی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در این چند سال اخیر می شود به برخی نکات اشاره کرد و در نهایت تصمیم گرفت که نمره قبولی به این معاونت داده شود یا خیر. قاعدتاً در انجام چنین امری ابتدا بایست بر روی شرح وظایف معاونت و سپس بر زیرمجموعههای این معاونت همچون دفتر توسعه کتاب و کتابخوانی، دفتر امور چاپ و نشر، اداره کل مجامع، تشکلها و فعالیتهای فرهنگی، دفتر مطالعات و برنامهریزی فرهنگی و همچنین موسسهای مانند خانه کتاب و ادبیات متمرکز شد و عملکرد این موسسه و دفاتر را از نظر گذراند تا بتوان به یک داوری دقیق و عادلانه و کارشناسی رسید.
اصلیترین زیر مجموعههای این معاونت دفتر توسعه کتابوکتابخوانی و نیز خانه کتاب و ادبیات هستند. مسئولیت دفتر توسعه کتاب و کتابخوانی یا همان اداره کتاب معروف، ممیزی و صدور مجوز انتشار کتاب است. جدای از بحث نشر و صدور مجوز نشر و رسیدگی به کار ناشرین. طبق گفته وزیر ارشاد تنها دو درصد کتابهای ثبت شده در سیستم ارشاد در سال گذشته (۱۴۰۲) با ممیزی روبرو بودهاند که آنها هم در نهایت به چاپ رسیدهاند. این سخن یعنی باید پذیرفت عملاً کتابی غیرمجاز شناخته نشده است. همین که کتابی غیرمجاز نشده یک امتیاز محسوب میشود چرا که در دورهای و سالی نبوده که چنین موردی به ثبت برسد و تمام کتابها مجوز چاپ دریافت کنند. حتی در دوره خود اصلاحات هم کتابهایی بودند که غیرمجاز میشدند. چنین سخنی در صورت صحت، دستاورد قابل اعتنایی برای دولت سیزدهم است. این مهم در زیرمجموعه معاونت فرهنگی محقق شده و لذا از نقاط مثبت در عملکرد این معاونت است. البته صحت و سقم این مدعا را باید از زبان ناشران شنید که البته اگر جز این هم بود تا این زمان شاهد اظهار نظر بودیم..
آمار چاپ ۱۱۵ هزار کتاب در سال ۱۴۰۲ در برابر حدود ۹۹ هزار کتاب در سال ۱۴۰۱ یک روند افزایشی را به رخ میکشد در حالی که در سال ۱۴۰۰ این میزان ۱۲ درصد نسبت به سال ۱۴۰۱ بیشتر بوده است. البته در سال ۱۴۰۱ تعداد آثار چاپ اولی کمی بیش از ۷۱ هزار و در سال ۱۴۰۲ کمی بیش از ۶۱ هزار جلد بوده است؛ گرچه در کشور ما تفسیر آمار و ارقام ادعایی همیشه جای بحث داشته اما چون فعلاً دغدغه خاطر بیشتر از آمار نشر متوجه قیمت کتاب است از این اعداد استقبال میکنیم و آن را حاصل تلاش مسئولین معاونت فرهنگی میدانیم.
اما در بحث نمایشگاه کتاب ما شاهد کارنامه درخشانی نبودهایم. جدای از بحث همیشگی مکان نمایشگاه که به واقع شهر آفتاب مکان مناسبی برای نمایشگاه کتاب نیست و صرف نظر از آمارهای موجود، یک حضور مستقیم شخصی در محیط نمایشگاه چنین نشان میداد که بیشتر حاضرین، نمایندگان دولتی هستند و معاونت کماکان نتوانسته نظر مساعد حجم وسیعی از ناشرین و موسسات و نهادهای خصوصی را جهت شرکت در نمایشگاه جلب کند. این در حالی است که سیاستها بهخصوص سیاستهای حمایتی به گونهای اتخاذ و اجرا میشدند که ناشر مقولات سیاسی را در امر تجارت و فروش دخیل نکند البته منظور سیاستهای قهری نیست بلکه سیاستهای اجرایی و فرآیندی است به طوری که ناشر به این نتیجه برسد که عدم حضورش در نمایشگاه موجبات ضرر اقتصادی عظیمی برای وی خواهد شد. مسئه ناشر باید اقتصادی باشد تا سیاسی و حضور در نمایشگاه باید آن چنان فرصت عظیمی برای ناشر باشد که تحت هیچ شرایطی از آن چشمپوشی نکند. از سویی از فضای خالی و خلوت نمایشگاه میشد استفاده بهینه ای کرد و با کمک انجمنها و موسسات خصوصی فعالیتهای نمایشگاهی را پررنگتر کرد. موسساتی که دارای عضو هستند و برنامه های فرهنگیشان میتواند تحرکات خوبی در حوزه فرهنگ ایجاد کند. نمونه اینها کانون بانوی فرهنگ است که تشکلی کاملاً زنانه بوده و میتوانست و میتواند در ایام نمایشگاه نمود خوبی به صورت مستقیم داشته باشد نه به صورت مستتر در دل نهادها و مراکز دیگر.
وعده خودکفایی در کاغذ هم بر گردن دولت بعد افتاد به این ترتیب که وزیر در آخرین سخنرانیهای خود اظهارداشته تا دو سال دیگر تولید کاغذ کشور از مرز ۳۰۰ هزار تن فراتر می رود. حال توپ در زمین دولت بعدی افتاده و باید دید آیا واقعاً زمینه و مقدمات برای این امر میسر بوده و دوسال دیگر این خودکفایی محقق میشود یا فقط ارائه یک کارنامه به ظاهر مثبت بوده و وعدهای که محقق نشدنش بر گردن دولت بعدی خواهد افتاد. بماند که طبق ادعای وزیر ارشاد در زمان کسب رای مثبت از مجلس برای صدارت، قرار بود این خودکفایی در طول تصدیگری خود وی انجام شود یعنی حداقل بایست تا اوایل سال آینده محقق میشد.اگر چنین مقدماتی واقعاً با همین وضعیت هم وجود داشته باشد باز نمره قابل قبولی به نظر در این زمینه برای دولت سیزدهم و در همین راستا برای معاونت امور فرهنگی محسوب میشود. البته این مهم صرفاً در راستای فعالیتها و عملکرد این معاونت نیست لیکن از آنجا که امر کاغذ اصلیترین نیاز نشراست و نتیجه امر به هر جهت به این معاونت باز میگردد، میشود گفت معاونت امور فرهنگی از سیاستگذاران و پیگیران اصلی این ایده میتوانسته باشد و حتماً هم بوده است.
البته ناتوانی در کنترل قیمت کتاب و خارج شدن کتاب از سبد کالاهای فرهنگی بسیاری از خانوادهها مسئولیتی بوده که معاونت امور فرهنگی هم باید نسبت به حل و فصل آن طرح خاص و ویژهای را تهیه و تدوین میکرد. تحت شرایط فعلی اقتصادی نمیشود انتظار داشت دهکهای پایین جامعه بهایی برابر ۲۰۰ هزارتومان یا بیشتر برای یک کتاب بپردازند. متاسفانه توجه چندانی به بحث قیمت کتاب نشد و راهکارهایی که کماکان بتوانند کتاب را در دست کتابخوانان حفظ کنند اندیشیده نشدند. اما در جایی که کارنامه معاونت با یک تجدیدی روبرو است بحث جوایز مهمی همچون کتاب سال و جایزه جلال آل احمد است. در این موضع، عملکرد درخشانی را شاهد نبوده ایم و دوره اخیر جایزه جلال با افت کیفی فراوانی روبرو بود که البته یک دلیل اسامی افرادی بود که در قالب و قامت هیئت علمی نتوانستند به این جایزه اعتبار لازم را ببخشند. صرف نظر از میزان نقدی یک جایزه که میتواند برای نویسنده مهم و تاثیرگذار باشد، اعتبار یک جایزه است که موجب میشود تا قلم وی هم به اعتبار برسد. اعتبار یک جایزه نیز به واسطه بنیانگذاران آن، برگزار کنندگان آن، هیئت علمی و هیئت داوران آن است که به دست میآید و در خارج از کشور گاه جوایزی دیده میشوند که از لحاظ میزان مالی در سطح اندکی هستند اما چون جایزه دارای اعتبار است با اقبال فراوانی روبرو میشود چرا که وثوق و اعتبار داوران و جایزه باعث میشود که قلم یک نویسنده دیده شود.
با توجه به اینکه کمی فضای قهر و دلگیری در میان نویسندگان و دولت وجود داشت اتفاقاً بایست از چهرههایی به عنوان هیئت علمی و داور استفاده میشد که بتوانند این فضا را شکسته و کمی حس دوستی و نزدیکی را بیشتر کنند و لااقل ادبیات بهانهای برای بازگشت به سمت یکدیگر بشود؛ جوایزی که به طور یکطرفه به ایده های خاصی داده شود نمیتواند جنبه ملی پیدا کند. یک جایزه ملی همچون جایزه کتاب سال باید معیارهای ملی هم داشته باشد. در اجرا هم باید چنین نکتهای مورد لحاظ قرارگیرد تا جایزه به اعتبار لازم خود برسد.
در جنبه اعطای درجه هنری به نویسندگان، معاونت امور فرهنگی نمره مردودی گرفته است. در طی این چند سال به نظر هیچ جلسهای برای اعطای این درجه به نویسندگان تشکیل نشده است و اگر هم شده همین عدم اطلاعرسانی بزرگترین ضعف و علتی میتواند باشد که باز هم به معاونت نمره منفی بدهیم. از خاموشترین عملکردهای این معاونت یکی همین عملکرد شورای اعطای درجه بود. فراموش نکنیم که انگیزه نوشتن برای یک نویسنده بسیار مهم است و چنین درجاتی میتوانند انگیزههای لازم را در نویسنده ایجاد یا تقویت کنند تا به سمت کار فاخر و فخیم برود. حتی صحبت رسانهای در این خصوص هم میتواند مهم و تاثیرگذار باشد و خاموش کردن چراغ چنین امید و انگیزههایی طبیعی است که میل به نوشتن را هم کساد کند.
از دیگر دفاتری که بسیار خاموش عمل کردند دفتر مجامع و تشکلهای فرهنگی بوده است. وقتی مدیری مسئولیتی میپذیرد یعنی تابع شرایط موجود و با علم به آنها این مسئولیت را پذیرفته نه اینکه شرایط بهانهای برای کارنکردن بشوند..جز حضوری کمرنگ در جایزه جهانی کتاب سال، ما فعالیت خاصی از این دفتر ندیدهایم.
دفتر مطالعات و برنامهریزی فرهنگی از دیگر زیرمجموعههای معاونت است که از نامش مشخص است باید چه کند. شاید هم ریشه اصلی ضعفهای معاونت در این دفتر بوده که بقیه دفاتر کارکرد چشمگیری نداشتهاند. من نمیتوانم بپذیرم دفتری که نامش برنامهریزی فرهنگی است نسبت به عملکرد دفاتر و موسسات دیگر بیتفاوت باشد و نخواهد در امورات آنها دخالت کند. اگر بنا به نام این دفتر، مسئولیت برنامهریزی فرهنگی با آن است، پس باید برای کل معاونت هم برنامههایی تدوین و تهیه میشد تا در طول این چند سال عملکرد معاونت امور فرهنگی را پررنگتر و کیفیتر کنند. در شرح وظایف معاونت، هفت مورد سیاستگذاری و ۱۵ مورد برنامهریزی دیده شده که قاعدتاً نمیشود این موارد از دامنه شرح وظایف این دفتر هم بیرون باشند. اما کاش این دفتر اعلام میکردکه کدام یک از سیاستها و برنامهها و طرحها از دل کارشناسیهای این دفتر بیرون آمدهاند. حال این سیاستگذاریها و برنامهریزیها جدای از آن تدوین و نظارت و تعیین و شناسایی و غیره است که در شرح وظایف معاونت امور فرهنگی دیده میشودو شاید هم نام این دفتر برخلاف ظاهر تفسیر و تعبیر دیگری دارد که این وظایف را از خود بیرون میبیند اگر چنین است که به نظر باید نشست و از نو شرح وظایف معاونت را نوشت.
از بزرگترین مشکلات موجود برای اهل قلم رعایت و تعهد به همین شرح وظیفه خودشان است یعنی تعیین و تدوین ضوابط مربوط به حمایت از مصنفان، مؤلفان، مترجمان، ویراستاران، تصویرگران واهل قلم اما در این حمایت ها هرگز یک قرارداد تیپ و مرجع که بتواند در برخی مفاد و بندهای خود از حقوق اهالی قلم دفاع کند تهیه و معرفی نشده است..حال نه تنها این مورد رعایت نشده بلکه در دعاوی حقوقی بین ناشر و نویسنده / مترجم، ارشاد در بسیاری موارد خود را کنار کشیده و این در حالی است که یک دفتر حقوقی حل اختلاف در این معاونت تشکیل شده تا چنین اختلافاتی را حل و فصل کند.
در حوزه ادبیات برخی فعالیتهای استانی معاونت قابل اعتنا هستند. برگزاری دورههای آموزشی در استانها و اصولاً انجام هر فعالیتی در استانها بهخصوص استانهای محروم برای شناسایی و کشف استعدادها و قابلیتها کاری مورد تائید است که گرچه دیر اما به هر حال از سوی این معاوت به تحقق رسیده است.
برگزاری نشستهای حوزه کتاب از اقدامات مثبت معاونت امور فرهنگی بوده و بحث اطلاعرسانی حوزه کتاب با استفاده از خبرگزاری کتاب و کیفیت عملکرد این خبرگزاری نمره قابل قبولی داشته است.
فعالیت های بین المللی در حوزه کتاب اما همچنان پاشنه آشیل عملکرد این معاونت است. گرچه بخشی از این امر برعهده سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی افتاده و فقط مدیریت نمایشگاه های خارج از کشور است که معاونت امور فرهنگی مستقیم در آنها ایفای نقش میکند اما در این بخش همان روزمرگیها رعایت شدهاند و اتفاق خاصی به نسبت گذشته شکل نگرفته است.
در مجموع با در نظر گرفتن سابقه اجرایی معاونت امور فرهنگی ارشاد در چنین جایگاه و مقام بزرگی و با توجه به شرایط خاصی که کشور ناخواسته در سال های اخیر درگیر آنها شد، میشود به کارنامه مثبتی از معاونت امور فرهنگی رسید و به آن نمره قبولی داد؛ همچون دورههای دیگر که در آنها نقاط ضعف و قوت در همه جا بوده و هست، این دوره هم نقاط ضعف و قوت خود را داشته اما در کل تحت جمیع شرایط باید به ارزیابی یک عملکرد نشست.
شاید استفاده از افراد تخصصیتر و در عین حال دلسوز در برخی مناصب و یا لااقل به عنوان بازوهای مشورتی در برخی دفاتر و موسسات، میتوانست کمک بیشتری به این معاونت کند. باید نشست و دولت بعد را نظاره کرد تا بهتر و بیشتر به کیفیت عملکرد دولت فعلی رسید.
نظر شما