به گزارش خبرنگار خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)، کتاب «بهشتی در این حوالی» گزارشی کوتاه از زندگی مرد بزرگی است که با شیوه زیست مومنانه و مدبرانه خود کارنامه پربار و درخور توجهی به یادگار گذاشت. مرد خوش فکر و با درایتی که در طول عمر نسبتاً کوتاه خود بیش از ۳۵ تشکل فرهنگی، آموزشی، تحقیقاتی و سیاسی را طراحی، راهاندازی، هدایت و مدیریت کرد. نصرتالله محمودزاده، با عنوان منتقد در نشست نقد و بررسی کتاب «بهشتی در این حوالی» که چهارشنبه ۷ شهریورماه ۱۴۰۳ در سرای قلم خانه کتاب و ادبیات ایران برگزار شد، گفت: وقتی کتابی را میخوانیم باید ببینیم که کتاب در چه ردیفی از ادبیات قرار میگیرد، آیا نویسنده حرف تازهای برای گفتن دارد؟
وی افزود: این کتاب مستند شخصیتشناسی است و روایات کوتاه دارد، روایت کتاب طولی است. شخصیتهایی که به سراغ آنها برای نوشتن شخصیتشان میرویم یا گمنام هستند و یا مشهور، همه اینها در اینکه چگونه به موضوع بپردازیم، تاثیر دارد. شخصیتهای متفاوتی را انتخاب میکنیم. دنیای شهید بهشتی با علامه طباطبایی متفاوت است. این تنوع میتواند به نویسنده کمک کند. وقتی عکس شهید بهشتی بر روی جلد میآید، توقع خواننده بالا میرود. این شخص در جامعه تاثیرگذار بوده است و نویسنده میخواهد لایههای پنهان او را کندوکاو کند. واژه «بهشت» بر روی جلد هم جنت و هم نام شخص معنی میدهد.
محمودزاده بیان کرد: برای نوشتن یک اثر باید مخاطب را انتخاب کنیم. چرا نوشتن برای ژانر کودک و نوجوان سخت است؟ به سختی میتوانیم این شخصیت را به کودک و نوجوان بشناسانیم. این موضوع در سالهای ۶۱ و ۶۲ مخاطبان زیادی داشت، چون موضوع داغی بود. این سوال ایجاد میشود که چرا او از منافقان دفاع کرده بود؟ در هامبورگ هنوز نام بهشتی را ذکر میکنند و این یک دنیا معنا در خود دارد. شهید بهشتی در خبرگان، در قانون اساسی و… حضور کلیدی دارد. من این کتاب را یک جور میبینم و کسانی که شهید بهشتی را نمیشناسند نوعی دیگر میبینند. در انتخاب کتابهایی با مخاطب خاص اصلاً تیراژ مطرح نیست. نویسنده با ارجاعهایی که در پانوشت کتاب ذکر کرده است، به آگاهی خواننده میافزاید و این نوعی احترام به مخاطب است. در این کتاب معناگرایی بر خاطره غلبه دارد.
این منتقد در ادامه گفت: این سوال پیش میآید که چرا مناظره شهید بهشتی و مصباح یزدی در این کتاب نیامده است؟ پاسخ این است که آدمهای خاص این کتاب را دنبال میکنند، نویسنده باید امانتدار باشد. نویسنده نوشتن از یک شخصیت چند بعدی را انتخاب کرده است، این کار سختی است. هر یک از بحثهای مربوط به شهید بهشتی قابلیت این را دارد که یک کتاب بشود.
محمودزاده افزود: همینطور که به جلو میرویم، نویسنده به خواننده نقطه نشان میدهد، نقطه سرخط. این تلنگری است تا خواننده بهشتیشناسی را دنبال کند. بهشتی یکی از محدود روحانیونی است که تشکیلاتی کار میکند. آیا وجه غالب شهید بهشتی سیاست است، یا عرفان، یا علم مندرج در حوزه یا دانشگاه؟ شرح هر یک از این مباحث، بحثی جدا را میطلبد. این کتاب فقط سرخطها را بیان میکند. البته میشد از دوره نوجوانی کاست و به مراحل پختگی افزود. شهید بهشتی نقشهای متفاوتی دارد که اگر بیشتر شکافته میشد، کارکرد کتاب بهتر بود.
وی بیان کرد: قسمت حاصلخیز شهید بهشتی باید پررنگتر میشد، زیرا امروز به شدت به این قسمت نیازمندیم، شهید بهشتی دنبال سهم نبود. کتاب خلاصه این جمله امام است که «بهشتی یک ملت بود» باید این ملت بودن را باز کنیم. شهید بهشتی چند بعدی مبتنی بر اصولی بود که کوتاه نمیآمد، او حزب باد نبود. محمودزاده در ادامه گفت: چه کسی گفته است کتابهای ما مخاطب جوان ندارد، ما بلد نیستیم با اینها ارتباط برقرار کنیم. سبک نوشتن باید تغییر کند. این کتاب میتواند دستمایه نوشتن بیست کتاب دیگر برای کودک و نوجوان شود.
یکی از رموز موفقیت کتاب تکیه به سبک زندگی است
علیالله سلیمی به عنوان منتقد در ادامه این نشست گفت: از منظر داستانی کتاب روایتهای کوتاه و از تولد تا شهادت شهید بهشتی یعنی صفر تا صد یک زندگی را در بردارد، کتاب بیشتر موضوع محور است. بخشهای نخست کتاب گزارشی از یک زندگی بود و به مرور شیوه زندگی و سیره مطرح میشود. نویسنده بر این موضوع که در مورد این شخصیت آثار زیادی نوشته شده است، واقف است.
وی افزود: شهید بهشتی چهره مشهوری است و از زوایای مختلف در مورد این شهید صحبت شده است. چه چیزی این شیوه زندگی را متمایز کرده است. زمانی که آشناییزدایی میشود، مخالفتها شروع میشود. انگار تقابل تفکر سنتی و الهام گرفته از زندگیهای نوین بوده است. شهید بهشتی دنیادیده بود، او جهانبینی دانشمندان مختلف را دیده بود. واژه مکتب برای شهید بهشتی مهم بود. برای سبک زندگی دینی باید چهارچوب و سیر و سلوک پا بگیرد.
سلیمی بیان کرد: برداشت من از کتاب این است که این شخص از همان ابتدا مفهوم روحانیت را به خارج از ایران میبرد، زمانی که حکومت اسلامی میخواهد در ایران شکل بگیرد و زمانی که در راس چند قوا قرار میگیرد، بسیاری از افراد از ناحیه این شخص احساس خطر میکنند. شهید بهشتی میخواست یک سبک زندگی را پایهگذاری کند. یکی از رموز موفقیت کتاب تکیه به سبک زندگی است.
وی گفت: شهید بهشتی زمانی از میان ما رفت که نطفههای رفتارهای اجتماعی مشغول شکلگیری بود و جابجایی ارزشها داشتیم، خردهروایتها گاهی با هم متفاوتند. اما این برایم سوال بود که مخاطب این کتاب چه سنی است؟ این کتاب مملو از خردهروایت است. اکثر واعظان از بی نهایت خرده روایت استفاده میکنند تا مبحث را به پیش ببرند. کتاب استخراجی از سبک زندگی شهید بهشتی است که همه مستند است.
سلیمی افزود: عباسی اقدم سعی کرده است تا روایت مکتوب مستند سنددار را وارد فرهنگ شفایی کند. او سعی دارد ادبیات فاخر و مکتوب را وارد ادبیات شفاهی کند تا از این به بعد سینه به سینه نقل شود. بدی این شیوه این است به تعداد افرادی که جابجا میشود، فرد به فرد تغییر میکند. انتقال این روایتهای آموزنده میتواند جنبه تعلیمی داشته باشد و راه را برای تاریخ شفاهی هموار کند.
شهید بهشتی به دنبال انسانپروری بود
همچنین محمدعلی عباسی اقدم، مولف کتاب «بهشتی در این حوالی» در این نشست گفت: این کتاب داستان «هجرت» دکتر سیدمحمد حسینی بهشتی به دیار غرب است. قصه حضور و تلاش پنج ساله او در هامبورگ آلمان به عنوان رسول مهربانی است. سفیری که میخواست از شعله فروزان اسلام «قبسی» برگیرد تا جانهای سرد اما مشتاق را گرم و «روشن» کند.
وی افزود: کتاب «بهشتی در این حوالی»، چهارمین دفتر از مجموعه «قلهها به آسمان نزدیکترند»، حکایت دغدغهها، ایدهها و تلاشهای مسئولانه و دلسوزانه دکتر بهشتی قبل و بعد از پیروزی انقلاب اسلامی است. من بعد از ۱۶ سال کار روزنامهنگاری خلائی را در مورد کمبود و نبود معنویت و اخلاق در جامعه احساس کردم. راهکار را در مراجعه به زندگی علما یافتم.
عباسی اقدم بیان کرد: سرگرم تحقیق بودم که این سخن مقام معظم رهبری را به یاد آوردم که جوانان و بسیاری از مردم منش و اخلاق بزرگان را نمیشناسند و لازم است که این کار انجام شود، این انگیزهای برای من بود و سعی کردم کتابهایی را دستمایه کار قرار بدهم که ویژگیهایی مانند سادگی و روانی، کوتاهی و مختصربودن، دقیق و مفیدبودن، ملموس و قابل باوربودن و خالی از اغراق بودن را داشته باشند.
وی در ادامه گفت: بخش عمدهای از پاورقیها نقل قولهایی است از افراد مختلف که با آوردن اینها میخواستم به باورپذیری روایتها کمک کنم. سیر تکوین شخصیت شهید بهشتی در کودکی شکل میگیرد و نشان میدهد چگونه میتوان شهید بهشتی شد. شالوده این فرد با قرآن بزرگ شده است. شهید بهشتی اصلاً چهره سیاسی نیست، هر چند شاید این وجه از او در جامعه پررنگ شده باشد. شهید بهشتی یک چهره آموزشی است. او میخواست ریلگذاری آموزش کشور را تغییر بدهد، او میخواست انسان تربیت کند و چه در خانواده و چه در جامعه به دنبال انسانپروری بود.
نظر شما