دوشنبه ۱۲ شهریور ۱۴۰۳ - ۱۶:۲۷
«زنان تنگستانی»؛ رزمندگان بی‌نشان رئیسعلی دلواری / اوج استعمارستیزی زنان جنوب در حماسه لرده جلوه کرد

بوشهر – سیدقاسم یاحسینی، مورخ جنوبی با اشاره به اینکه «زنان تنگستانی»، رزمندگان بی‌نشان رئیسعلی دلواری در جبهه‌های نبرد علیه استعمار انگلیس بودند، تاکید کرد: اما اوج استعمارستیزی زنان جنوبی را در کوه‌های گیسکان می‌بینیم که با دلاوری ۱۰ زن لرده‌ای در برابر نیروهای انبوه انگلیسی آفریده شد.

سرویس استان‌های خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) - الهام بهروزی: «پایتخت مقاومت» عنوانی است که در سال‌های اخیر به‌دلیل سابقه ۵۰۰ ساله بوشهر در استعمارستیزی و ایستادگی در برابر نیروهای انگلیسی و متهاجم در جریان نهضت رئیسعلی دلواری، جنگ جهانی اول و سال‌های بعد از آن، به این استان داده شده است.

بی‌شک سلحشوری‌ها و دلاورمردی‌های رئیسعلی دلواری و همرزمانش نظیر زائرخضرخان اهرمی، شیخ حسین‌خان چاهکوتاهی، خالوحسین بردخونی، غضنفرالسطنه دشتستانی و… در شکست مفتضحانه نیروهای متخاصم انگلیسی‌ها، نقطه روشن و افتخارآمیزی در تاریخ ایران است که هرگز از حافظه جمعی مردم این سرزمین زدودنی نیست اما در روایت و تاریخ‌نگاری نهضت رئیسعلی دلواری در جنوب ایران در دوران قاجار، نیمه پنهانی وجود دارد که از قلم تاریخ‌نگاران مذکر آن روزگار افتاده است و تنها تلویحاً در پاره‌ای از موارد در حاشیه‌پردازی‌ها به آن اشاره شده است. این نیمه پنهان تاریخی، همان حضور و نقش‌آفرینی زنان تنگستانی و جنوبی در استعمارستیزی در جریان جنگ جهانی اول و جنبش جنوب است.

این در حالی است که طبق تاریخ شفاهی و به گواه راویان نهضت رئیسعلی دلواری که اکنون بسیاری از آن‌ها در قید حیات نیستند و همچنین مورخان معاصر جنوبی، زنان رد پای پررنگی در جریان مقاومت و استعمارستیزی داشته‌اند. به عقیده سیدقاسم حسینی، مورخ جنوبی، «زنان تنگستانی و پشت‌کوهی، رزمندگان بی‌نشان رئیسعلی در جبهه‌های نبرد علیه استعمار انگلیس بوده‌اند که علاوه بر نقشی که داشتند، حتی برخی در سنگرهای نبرد علیه نیروهای انگلیسی مبارزه کرده و مجروح شده‌اند.» این‌ها واقعیت‌هایی است که متاسفانه در متون تاریخی آن دوره نیامده است.

۱۲ شهریور؛ روز ملی مبارزه با استعمار انگلیس را که به‌مناسبت سالروز شهادت رئیسعلی دلواری در تقویم رسمی کشور نامگذاری شده است، بهانه‌ای قرار دادیم تا در گفت‌وگو با سیدقاسم یاحسینی، به واکاوی نقش زنان تنگستانی و دیگر شیرزنان حماسه‌آفرین جنوبی به‌خصوص زنان لرده‌ای در استعمارستیزی و حوزه مقاومت جنوب کشور بپردازیم.

- چرا با وجود حضور زنان تنگستانی و جنوبی در مبارزات ضداستعماری، کمتر ردی از آن‌ها در کتاب‌های تاریخی و منابع مکتوب دیده می‌شود؟

بله؛ این یک واقعیت است که منابع ما در باب نقش زنان جنوب ایران و استان امروزی بوشهر بسیار محدود و کم است تا جایی که در مقطعی هیچ سند و مدرکی درباره حضور زنان در جنگ و مقاومت نداریم؛ اما شکی نیست که به‌طور جسته و گریخته در ۵۰۰ سال مقاومت ضداستعماری در استان بوشهر که اختصاصی تاریخ این دیار است، زنان و دختران نیز حضوری هر چند کمرنگ داشته‌اند، اما اینکه چرا این حضور دیده یا پررنگ نشده است؟! واضح‌ترین پاسخ به این سوال، این است که تاریخ‌نگاری ما همواره تاریخ‌نگاری مذکر بوده است و زنان در آن نقش‌های حاشیه‌ای داشته‌اند که آن هم نیز چندان دیده نمی‌شده است.

-آیا همین مذکرنویسی‌ها و در حاشیه بودن زنان باعث شد که با تمرکز بیشتری به سمت مستندنگاری و تاریخ‌نگاری تاریخ زنان جنوبی به‌ویژه نقش‌آفرینی آن‌ها در جنبش‌ها و مبارزات ضداستعماری بروید؟

قطعاً. در ۳۰ سال اخیر، یکی از دغدغه‌های فکری و پژوهشی‌ام همین نقش زنان در کنش‌های اجتماعی و مقاومت‌های ضداستعماری بوده است، که در این باره مطالبی در حد «هیچ» مربوط به قبل از صفویه پیدا کردم اما خوشبختانه به طور جسته و گریخته اطلاعاتی از دوران زندیه و قاجاریه در باب حضور زنان در تحولات اجتماعی به دست آوردم.

- آیا با داستان جالبی هم در باب زنان در جریان مقاومت جنوب دست یافتید؟

بله؛ انصافاً داستان‌های زیبایی در حین کندوکاوهایم در این حوزه به‌دست آوردم. یکی از زیباترین قصه‌ها برمی‌گردد به دومین هجوم انگلیس به بوشهر در سال ۱۸۵۶ میلادی (برابر ۱۲۷۳ قمری) که آن هم رفتار معنادار دختر باقرخان تنگستانی با خواستگارش است. در جنگ ریشهر که احمدخان تنگستانی فرزند باقرخان پس از نبردی قهرمانانه به شهادت رسید، خواهر وی به رسم زمانه لباس کبودرنگ (آبی نیلی) به نشانه عزاداری پوشید و چون محمدخان دشتی در جنگ ریشهر شرکت نکرده بود، این دختر دلیر و وفادار تن به ازدواج با خان بزرگ دشتی نداد و تا آخر عمر مجرد ماند. این رفتار شاید یک رفتار «شخصی» باشد اما به هر حال بازتابی از تحولات تاریخ نظامی و سیاسی جنوب ایران و در مورد ما تنگستان است.

-قصه‌ای جالب بود! زنان تنگستانی در نهضت رئیسعلی دلواری کنش‌های موثر دیگری هم داشته‌اند؟

ببینید منابع موجود نشان می‌دهد زنان تنگستانی در خلال سه تا چهار سال مقاومت ضداستعماری در جنوب ایران علیه انگلیس نقش پررنگی ایفا کردند؛ از پخت نان و بسته‌بندی غذا (بیشتر نان و پنیر و خرما) گرفته تا دوختن جامه رزم، پرستاری از مجروحان و بیماران، کمک در پشت جبهه و حتی حضور در صحنه نبرد و سنگر.

بر اساس مطالعات متاخر، زنان تنگستانی و پشت‌کوهی در خلال نهضت رئیسعلی دلواری عهده‌دار لجستیک و تدارکات بودند و از روستاهایی نظیر «تنگ زرد» و… برای رزمندگان درگیر نبرد با انگلیس، نان تیری، خرما، پنیر و… تهیه کرده و از طریق مردانشان و در موارد نادری خودشان از روستا به پشت جبهه ارسال می‌کردند؛ تاریخی کاملاً ناشناخته و حتی بدون نام هیچ زنی!

همچنین من در کتاب‌های خودم و آقای مرتضی کرمی در «زنان تنگستانش» آورده‌ایم که زنان در جنگ دلوار نه تنها قطارهای فشنگ‌های مجاهدان را پر می‌کردند و به مجروحان می‌رسیدند، بلکه چند نفر از آن‌ها دوشادوش رئیسعلی دلواری در سنگر نبرد با نیروهای مهاجم انگلیس درگیر شده، حتی اخیراً از پیرمردی شنیدم که یکی از آن‌ها از ناحیه شانه تیر خورده و زخمی می‌شود. افزون بر این، یکی از زنان شجاع دلواری با اسب بین سنگر مجاهدان و اردوگاه زنان و بچه‌ها که در منطقه «بوجیکا» ی فعلی واقع شده بود، در رفت و آمد بوده‌، پیام‌های رئیسعلی دلواری را به زنان می‌رسانده است. در همین باب، آقای احمدی، دوست هنرمندم نمایشنامه بسیار جذابی در این باره نوشت که اجرای آن در بوشهر و دلوار با استقبال خوبی مواجه شد.

«زنان تنگستانی»؛ رزمندگان بی‌نشان رئیسعلی دلواری / اوج استعمارستیزی زنان جنوب در حماسه لرده جلوه کرد

-به‌جز دلوار، در مناطق دیگری که سرداران جنوبی در حال جنگ علیه امپریالیسم انگلیس بودند، زنان نقشی را پذیرا بوده‌اند؟

بله؛ در جنگ هولناک نیروهای تنگستانی با انگلیس در منطقه «کوه کُوزی» ما شاهد حضور زنان پا برهنه‌ای هستیم که برای شوهران و برادرانشان آبرسانی کرده و اجساد پرشمار شهدا را به پشت صحنه منتقل می‌کردند؛ اما به باور من، اوج حضور زنان در نهضت ضداستعماری جنوب ایران در آخرین روزهای جنگ جهانی اول، در کوه‌های گیسکان و روستای لرده خودنمایی می‌کند. جایی که ۱۰ زن قهرمان که خوشبختانه نام آنان برای اولین بار در کتاب زنده‌یاد سروش اتابک‌زاده آمده است (همسر رئیس حسن، مادر مشهدی علی لرده‌ای، همسر رئیس ملک، مادر حاجی و فرهاد (که در جریان مبارزه شهید شدند)، خواهر حاجی و فرهاد، همسر کربلایی علی، مادر حسین لرده‌ای، خواهر کربلایی نظام لرده‌ای و همسر رئیس غلامعلی) تفنگ بر دست گرفته و در جنگ نابرابر و قهرمانانه ده‌ها نفر را از سربازان هندی و انگلیسی به خاک و خون کشیدند و کارنامه‌ای آفریدند که امروزه به حماسه زنان لرده مشهور شده است.

- حماسه زنان لرده اما با همه اهمیتی که دارد، همچنان در متون تاریخی ما چنانکه باید و شاید با نگاهی موشکافانه برای نسل امروز به ویژه زنان و دختران امروزی بازنمایی نشده است؟ چرا؟

تا حدودی در یکی دو دهه کنونی آثاری در این زمینه پدید آمده است. خود من هم در ۲۰ سال اخیر در یکی دو اثر به این نبرد پرداخته‌ام اما بهار امسال خوشبختانه فرصتی دست داد تا با نگاهی همه‌جانبه و انتقادی، ابعاد مختلف این نبرد تاریخی را بررسی کرده و کتابی به نام «نبرد لرده» بنگارم که امیدوارم در نیمه دوم سال جاری به حله طبع آراسته گردد.

رمز پیروزی ۱۰ زن لرده‌ای در کوه‌های گیسکان در برابر نیروهای انبوه و چندین برابری انگلیسی را در چه می‌دانید؟

بی‌شک زیرکی، شجاعت و توکل این زنان را رمز پیروزی آن‌ها می‌دانم. در خلال نبرد، روایت شده که برخی از زنان لرده‌ای برای ایجاد رعب و وحشت میان نیروهای مهاجم انگلیسی در فضای کوهستان با صدای بلند «کل» می‌زدند که در واقع نوع ابتدایی «جنگ روانی» به شمار می‌رود. ای بسا همین کل‌زدن‌های زنان رعب در میان سپاه خصم انداخته باشد. در این میان دختر نوجوان ۱۵- ۱۶ ساله‌ای به نام «جهان» به تنهایی و فقط با یک تکه سنگ مغز دو سرباز مهاجم انگلیسی را متلاشی کرده و تفنگ‌های آن‌ها را گرفته و به سوی سپاه خصم شروع به تیراندازی کرده است. جالب آنکه قبر این زن در حال حاضر در قبرستان عمومی برازجان واقع شده است و تنها قبری است که ما از آن زنان قهرمان سراغ داریم (جا دارد که مسئولان بوشهری و دشتستانی مقبره این زن قهرمان را که در خلال سال‌های ۱۳۵۲ به بعد فوت کرده، مورد توجه قرار داده و به‌عنوان نماد زنان قهرمان لرده بازسازی و نمادسازی کنند، بسان همان کار پسندیده‌ای که در زمینه بازسازی مقبره شهدای جنگ تحمیل کرده‌اند.

-روایت شده که شیرزنان جنوبی ظاهراً علاوه بر حماسه‌آفرینی در نهضت رئیسعلی دلواری و جنگ جهانی اول، در جنبش‌های دیگری هم حضور داشتند؟

به نکته خوبی اشاره کردید. به گزارش مورخان و بر اساس مطالعات اخیری که به همت یکی از محققان غربی انجام شده، زنان بوشهری در شورش‌ها و جنبش‌های اجتماعی بوشهر نقشی پررنگ ایفا کرده‌اند؛ اما چنانکه باید و شاید مورخان محلی به آن چندان توجه نکردند، از جمله آن‌ها می‌توان به حضور زنان در شورش نان در بوشهر و همچنین نقش‌آفرینی آن‌ها در پشتیبانی از شوهرانشان در ماجرای تاسیس گمرکات نوین در بوشهر از سوی بلژیکی‌ها اشاره کرد. این در حالی است که در آن دوران ساختار مردسالارانه چنان متصلب بود که اگر طبیبی مرد می‌خواست بر بالین زن بیماری حضور پیدا و او را معاینه کند، با واکنش خصمانه روبه‌رو می‌شد.

-زنان این دیار در دوران انقلاب و سال‌های دفاع مقدس هم با مقاومت و زیستن در زیر بمباران دشمن باز نقش‌آفرینی کردند، این‌گونه نیست؟

البته همین‌طور است. ما در خلال انقلاب اسلامی و جنگ تحمیلی چندین زن شهید داریم. این‌جا لازم است که به نقش تازه‌ای از زنان در حوزه مقاومت اشاره کنم که شامل ایمان قوی آن‌ها می‌شود. در سال‌های دفاع مقدس که خبرنگار یکی از نشریات کشوری بودم، در بوشهر به هنگام اعزام نیروها به جبهه، کمک‌های مردمی و استقبال از پیکر شهدای جبهه‌های نبرد، شاهد صحنه‌های تکان‌دهنده‌ای بودم که باید وقت کرده و این‌ها را برای ثبت در صحنه‌های تاریخ بنویسم. خواهران و زنان شهید چندی را سراغ دارم که هنگام شنیدن خبر شهادت برادر یا شوهرانشان نماز شکر خوانده و شیرینی پخش می‌کردند. مادری سراغ دارم که سه فرزندش شهید شد و افسوس می‌خورد ای کاش چهار پسر داشت تا آن را نیز فدای ایران می‌کرد. همچنین دلیرزنی را می‌شناسم که با دستان لرزان خودش پیکر پاره پاره فرزندش را در دل خاک گذاشت و تنها خواسته‌ای که از فرزند خود داشت، شفاعت در روز جزا بود. این روحیه را در کمتر زنی می‌توان دید ولی من در دوران جنگ در زنان آزاده جنوبی با چشمان خود دیدم.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها