به گزارش خبرنگار خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)؛ کتاب «تاریخ ناتمام جنگ ایران و عراق؛ ایمان، قدرت، آتش و سپاه پاسداران ایران» با حضور حسین علایی استاد سابق دانشگاه تهران، محمد درودیان پژوهشگر جنگ، محمد ملکی مترجم و غلامرضا عزیزی سندشناس و پژوهشگر تاریخ شفاهی جنگ، سهشنبه سوم مهر در مرکز پژوهشهای علمی و مطالعات استراتژیک خاورمیانه برگزار شد.
محمد ملکی، مترجم کتاب گفت: من سی مرداد ۱۳۵۹ در دهلران متولد شدم و کودکیام در جنگ در یک شهر مرزی سپری شد در حالی که پدر و برادرانم در جنگ حضور داشتند. برای من جنگ موضوعی است که هنوز در زندگی ما جریان دارد و من آن را با پوست و گوشتم لمس کردم و موضوع جذاب کتاب باعث شد که سراغ ترجمه آن بروم.
او افزود: مولف و پژوهشگر کتاب «تاریخ ناتمام جنگ ایران و عراق؛ ایمان، قدرت، آتش و سپاه پاسداران ایران» مدعی است که کتاب را با تکیه بر اسناد سپاه نوشته است و به ویژه درباره پایان جنگ که معتقد است باز هم با مراجعه به اسناد منتشر شده در پژوهشهای مرکز تحقیقات و اسناد جنگ آن را بررسی و تحلیل کرده است. امروز برای بحث درباره این موضوع در خدمت پژوهشگران و تحلیلگران جنگ هستیم تا آنها صحت ادعای این مولف را بررسی کنند.
سردار حسین علایی گفت: ابتدا همدردی میکنیم با مردم عزیز لبنان که دیروز مورد حمله وحشیانه اسرائیل قرار گرفتند. در این حمله صدها نفر شهید، هزار نفر مجروح و دهها هزار نفر هم آواره شدند. امیدواریم خداوند به این مردم مقاوم صبر بدهد.
او افزود: در هفته دفاع مقدس هستیم به روح پاک همه شهدای جنگ درود میفرستیم و همچنین امام خمینی که با رهبری خودشان توانستند جنگ را مدیریت کنند که تمامیت ارضی ایران حفظ شود. یکی از کارهایی که امام انجام داد، موضوع همین کتاب است. اگر امام توسعه قدرت ملی را در دستور کار قرار نمیداد، ما سپاه پاسداران را به عنوان یک قدرت اصلی ساخته شده از سوی خود ایرانیان را نداشتیم. سپاهی که با ایده و نیروی داخلی و ملی ایران بدون بهرهگیری از خارجیان تشکیل شد که در تاریخ مدرن ایران سابقه نداشت.
این فرمانده سابق نیروی دریایی سپاه بیان کرد: سپاسگزارم از مترجم و نشر تاریخ ایران که کتاب را ترجمه و منتشر کردند. شاید بتوان گفت این اولین کتابی است که ترجمه شده و تولد و نقش سپاه در دوران جنگ را بر اساس دیدگاه یک محقق خارجی با تکیه بر اسناد معتبر برگرفته از مرکز اسناد و تحقیقات سپاه تالیف شده است. برای ما که سپاه را میشناسیم و جنگ و همه حوادث را یا دیدیم، شنیدیم یا مطالعه کردیم تقریباً مطالب کتاب برایمان تازگی ندارد.
سردار علایی گفت: کتاب از این لحاظ قابل بحث است که یک محقق آمریکایی کتاب را با تکیه بر اسناد مرکز تحقیقات و اسناد سپاه تالیف کرده، هم جالب هم دارای اهمیت است. اما چند نکته درباره محتوا و شکل کتاب میتوان گفت. نمیدانم محقق کتاب به ایران سفر کرده یا خیر؟ اما به نظرم او به ایران سفر نکرده و تنها با مطالعه منابع تحقیق کتاب را انجام داده است. او حس و برداشت خودش را از سپاه در کتاب انعکاس داده، به طوری که نقش و مواضع سپاه را در مراحل مختلف جنگ را منعکس کرده است.
او ادامه داد: به هر حال با مطالعه کتاب این حس و برداشت برای من به وجود نیامد که مولف در کتاب بگوید سپاه در جنگ در حوزه نظامی متولد شد و به مرور در دل جنگ بزرگ شد، توان نظامی خود را افزایش داد و قدرت طرحریزی عملیات پیدا کرد و میداندار میدان جنگ شد. ضمن اینکه رشد سپاه در جنگ طبیعی بود که اتفاق افتاد. لذا رشدی نبود که برای آن برنامهریزی شود و بر اساس برنامهریزی پیش برود، بلکه نیاز جنگ سپاه را توسعه و آن را به عنوان محور فرماندهی و میداندار عملیات جنگ قرار داد. این مسئله مهمی است که درباره سپاه وجود دارد.
استاد دانشگاه تهران اظهار کرد: علت اینکه سپاه به این رشد و قدرت دست پیدا کرد، دیدگاه امام خمینی (ره) بود. در کتاب به این موضوع خیلی پرداخته نشده است. هر چند برخی مسائل را از دیدگاه امام نقل کرده، اما به این مسئله که دیدگاه امام باعث رشد و توسعه سپاه شد، نپرداخته است. حالا چرا میگویم دیدگاه امام باعث توسعه و افزایش قدرت سپاه شد؟ مهمترین نگاهی که امام به جنگ داشت، نگاه دینی و اسلامی بود. در نگاه دینی و اسلامی دفاع منحصر به نیروهای مسلح نیست. دفاع بر همه آحاد ملتی که مورد تجاوز قرار گرفته، واجب است.
سردار علایی گفت: البته برای برخی افراد واجب عینی است، لذا این نگاه امام، در توسعه قدرت ملی نظامی ایران که سپاه باشد، تاثیر تعیین کننده داشت. امام حضور افراد داوطلب در جبهههای جنگ را به یک بستر واقعی توسعه قدرت در ایران تبدیل کرد. اگر جنگهای مختلف را مطالعه کنیم خواهیم دید که همیشه نیروی داوطلب در جنگها بوده، آنچه که من درباره جنگهای ایران طی تاریخ مطالعه کردم یا جنگهایی که در جهان روی داده، آن تاثیر تعیینکننده نیروهای داوطلب در جبهههای جنگ را مشاهده نکردم. از این رو، یکی از علل قدرت یافتن ما در جنگ با توجه به تحریمهای همه جانبه تسلیحاتی، سیاسی و سایر حوزهها، حضور نیروهای داوطلب بود. اتفاقاً عراق هم سعی میکرد روی نیروهای داوطلب تمرکز تبلیغاتی منفی بگذارد. برای مثال عراق همیشه دو نکته را درباره جنگ عنوان میکرد؛ ابتدا میگفت که ایران جوانان و نوجوانان را در جنگ به کار میگیرد و میخواست بگوید که این کار را به اجبار میکند.
او افزود: در حالی که نوجوانها هم در جنگ حضور داشتند و جوانان هم فراوان بودند، اما آنها حضورشان داوطلبانه بود. آنها با علاقه و انگیزه در جنگ حضور پیدا میکردند و این انگیزه باعث شده بود که ما موفقیت و پیروزی را به دست بیاوریم. مسئله دیگری که همیشه عراق روی آن تبلیغ منفی میکرد این بود که ایران امواج انسانی را به کار میگیرد. به این شکل که قدرت برتر ایرانیها در جبهههای جنگ و عملیاتها توپ و تانکشان نیست که درست هم میگفت اما او این نکته را علیه ما به کار میگرفت که ایرانیها برای جان انسان ارزشی قائل نیستند! اما به این نکته توجه نداشت که ایران هیچ عملیاتی را مگر با تدبیر و طرحریزی دقیق و مطالعه شده، انجام نداد و با اطلاعات دقیق میدانی که از جبهههای جنگ و از مواضع ارتش عراق به دست میآورد که این نکته خیلی مهمی است. بنابراین چون مولف از راه دور به تحقیق درباره سپاه پرداخته، چنین نکات ظریفی را که ما میدانیم نه مطلع بوده نه حس کرده است.
نظر شما