پنجشنبه ۱۲ مهر ۱۴۰۳ - ۱۹:۴۲
شعر نوعی فرهنگ پارفت است

عابدین پاپی، شاعر و منتقد ادبی گفت: شعر نوعی فرهنگ پارفت است یعنی مدام رفت و آمد می‌کند.

عابدین پاپی در گفت‌وگو با خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا شعر را نوعی «فرهنگِ پارفت» تلقی و عنوان کرد: شعر می‌تواند یک شورش شورانگیز و حتی شوربرانگیز باشد که از ذهن و درونیّات فلسفی- منطقی و عرفانی شاعر نشئت می‌گیرد. به سهولت هرکسی نمی‌تواند شعر بگوید و کاری بس دشوار است که فی‌البداهه و گاهی به صورت ارتجال در ذهن و اندیشه‌ورزی شاعرِ خلاق جرقه می‌زند. شعر نوعی فرهنگ پارفت است یعنی مدام در رفت و آمد بوده و هست. ما نمی‌توانیم گذشته خودمان که میراث حال و یادگار آیندگان است را در شعر فراموش کنیم همچنان که سایر ملل چنین کاری را نکرده‌اند و این همبستگی زمان خود می‌تواند سنتزی فرآرونده را در شعر ایجاد کند.

وی تاکید کرد: اغلب اشعاری که ریشه در بنیاد متون ادبی ما دارند از زبان استوار و مستحکم‌تری برخوردار شده‌اند و حتی تصاویر نیز، بکرتر و مصوّرتر به ذهن مخاطب منتقل و تداعی می‌شوند. باید پلی را بین دنیای مدرن و پُست مدرن بزنیم و از خصیصه‌های دنیای سُنت نیز بهره‌مند شویم تا که یک آمدِ بی‌بدیل را با زبانی نوآور به دست آوریم. به معانی و اعتقاداتی توجه کنیم که درشعر دیروز وجود دارد اما به آن توجه نشده و به مفاهیمی درامروز التفات کنیم که به‌تنهایی نمی‌توانند شاهکار باشند بلکه نیاز به کمک چه از لحاظ زبان و چه از حیثِ فرهنگ و آر و افکار به گذشته و آینده دارند.

این نظریه‌پرداز ادبی همچنین گفت: درشعر امروز، متن یک بحث است و توجه به فرامتن مبحث دیگری است که شعر ما را از لحاظ زیرساخت ادبی و حتی علمی مستحکم‌تر می‌کند. شما وقتی شعری را مطالعه می‌کنید باید تجارب و سلایق روحی و علایق رفتاری خودتان را درآن شعر ملاحظه کنید و یا که این شعر نوعی حسِ نوستالژی و یا حس مدرن را به شما درحال یا حتی گذشته انتقال دهد که این مهم تنها با «فرهنگ پارفت» شکل و شمایل می‌گیرد.

وی گفت: شعر، تولیدی اجتماعی و هنری است و مبانی و بانی آن مسلماً شاعرخلاق و نوآور است که تجارب وسیعی را در بطن جامعه و طبیعت مشاهده و احساس کرده است. اصولاً یک رابطه تنگاتنگ بین زندگی، حیات و مرگ است و شعر نیز چون تولیدی اجتماعی است و با شاعر ارتباط عمیق دارد از این قضیه مستثنی نیست. به نظرمی رسد هر تولید ادبی چه شعر و چه رمان و داستان مانند انسان یک زندگی، یک حیات و مرگ دارد و به طور حتم این سه ویژگی و خصیصه را حتماً طی می‌کند. به عنوان مثال ممکن است یک شعر آغاز خوبی داشته باشد اما حیات و زیست‌مندی‌اش آن چنان خوب نباشد و مرگی نزدیک‌تر را به خود احساس کند. اغلب شاعرانی که شعرشان جاودان شده از یک منظومه فکری قابلِ توجه و جامع الاطراف بهره‌مند شده‌اند و سوای از این مهم شعرشان قدرت و حدّت تعمیم‌پذیری را درجامعه داشته است؛ شعری که با جامعه حرکت می‌کند و گفت و گوی آن با گذشته، حال و آینده قطع نمی‌شود شعری است مانا که زندگی و حیاتش مفید است و مرگ درقابوس آن رخنه نخواهد کرد.

این نویسنده و شاعر با اشاره به اینکه اخیراً سه کتاب جدید از وی منتشر شده، توضیح داد: این کتاب‌ها شامل یک کتاب با نام: «نوشتن نام مستعار من است.» و دو کتاب شعر است. «نوشتن نام مستعار من است» از سه بخش تشکیل شده که بخش نخست، گفت‌آورد است. این گفت‌آوردها همان گُفت‌وگوهایی است که درچند سال اخیر با من درحوزه ادبیات و شعر شده است.

وی درباره کتاب‌های شعر جدیدش نیز گفت: کتاب «سرما سَرِما را گرم می‌کند» با کتاب «مثل یک مثالِ ساده که رنج می‌کشد» مضمونی دردمند دارند که روح و روان جامعه امروز را در قالب شعر بیان می‌کنند. من در این دو مجموعه سعی کرده‌ام از کلماتی در شعرم استفاده کنم که با درد جامعه کلافی عمیق خورده‌اند و اصولاً زبان شعر را کلماتی تشکیل می‌دهند که شاعر تعیین می‌کند.

برچسب‌ها

نظرات

  • نظرات منتشر شده: 1
  • نظرات در صف انتشار: 0
  • نظرات غیرقابل انتشار: 1
  • بهمن IR ۱۶:۱۰ - ۱۴۰۳/۰۷/۱۵
    سلام اینجور به نظرم آمد که شعر یک تور است ماهی هایی را به دام خود می کشد ولی خود خودش است ابتدا با تعداد اندکی به چشم درون شاعر بروز و ظهور می کند همان جور که محسوس گردیده همانجور هم از محیط دیده خارج می رود آنچه باقی می ماند کلماتی ست بر کاغذ یا تایپ شده در گوشی .

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها