سرویس تاریخ و سیاست خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) - آناهید خزیر: تهران، پایتختی است که امروزه مشهور به ترافیک، آلودگی صوتی و هوای آلوده شده است اما روزگاری مردم در این شهر بزرگ، بهدور از ترافیک و دود ماشینها و آسمانخراشهای سر به فلک کشیده زندگی میکردند. معماری و تزیینات خانهها به گونهای بود که احساس آرامش و راحتی برای صاحبخانه داشت. خانههای تاریخی تهران با آن معماری سنتی و تزئینات ویژه کاشیکاری، آینهکاری، گچبری و حوضهای فیروزهای خود، از جمله مهمترین جاذبههای گردشگری پایتخت بهحساب میروند. برخی از این عمارتها که تعدادشان هم کم نیست امروزه تحت حفاظت میراثفرهنگی هستند و تبدیل به موزه شدهاند تا همگان بتوانند از آنها دیدن کنند و در تاریخ به گذشته سفر کنند. بسیاری از این خانههای تاریخی دیدنی هنوز هم در تهران پابرجا هستند و امروزه تبدیل به موزه شدهاند. این در حالی است که بسیاری از ما تهرانیها درست این خانههای شگفتانگیز را نمیشناسیم و ندیدهایم.
خانه پدری جلال آلاحمد یکی از همین خانههای تاریخی است که در خیابان خیام، کوچه کارکن اساسی (گذر قلی سابق) واقع شده و از بناهای تاریخی متعلق به دوره احمد شاه است و مرحوم آیتالله حاج سید احمد طالقانی (آل احمد) یکی از علمای معروف و متنفذ تهران و پیش نماز مساجد پاچنار و لباسچی، از سال ۱۳۱۰ شمسی تا پایان عمر خود در این خانه به سر برده و فرزندانی چون جلال و شمس آل احمد را در این خانه تربیت کرده است.
محبوبه کاظمی دولابی، توسعهگر فرهنگی خانه پدری جلالآل احمد از سال ۱۳۹۹ مسئولیت مرمت و احیا خانه پدری جلال آل احمد را در قراردادی با صندوق احیا و بهرهبرداری از بناهای تاریخی و فرهنگی به عهده گرفته است، او کارش را سرمایهگذاری و بهرهبرداری اقتصادی نمیداند، بلکه معتقد است واژه سرمایهگذارِ بنای تاریخی برای کسانی که در خانههای تاریخی کارهای فرهنگی میکنند واژه مناسبی نیست. به این افراد باید بگویند توسعهگر فرهنگی. به مناسبت ۱۴ مهر روز تهران با وی درباره روند مرمت و بهرهبرداری خانه پدری جلال خانه و فعالیتی که اکنون پس از بازسازی در این خانه در حال انجام است، گفتوگویی انجام دادهایم که در ادامه میخوانید:
خانم کاظمی در ابتدا درباره عملیات و روند مرمت و بهرهبرداری خانه پدری جلال اطلاعاتی را ارائه دهید؟
سال ۱۳۹۶ یک بار آمده و اینجا را دیده بودم و دوست داشتم من اینجا را مرمت کنم. خودم از دوران نوجوانی به جلال و آثارش علاقه داشتم ولی آنجا شرایطش جوری نبود که من بخواهم کار کنم. ولی سال ۹۹ شرایط تغییر کرد و کاربریها درست شد و کاربری فرهنگی هنری پذیرایی و آیینی به آن دادند. کاربری که من هم دوست داشتم و با کاری که من میکردم مطابقت داشت، همان سال در مزایده صندوق احیا بناهای تاریخی شرکت کرده و برنده شدیم.
۲۸ اردیبهشت ۱۴۰۰ خانه پدری جلال آل احمد در شرایطی به من تحویل داده شد که پاتوق معتادان و از زباله پُر بود و به مانند کوهی از زباله به چشم میخورد، همان اول سه نیسان زباله بیرون بردیم و تا امروز ۲۰۰ نیسان زباله و نخاله وجود داشت که بیرون بردیم. اینجا قبلاً اقامتگاه معتادان بود، بدون خشونت اما به سختی آنها را بیرون کردیم، آنها بیماران جامعه محسوب میشوند. اینجا خانه امیر چلچله (مواد فروش) بود. میراث فرهنگی آنها را بیرون کرد. چند بار در ورودی شکسته شد و ما هر بار تعمیر کردیم. حدود ۱۵ تا ۲۰ معتاد در این خانه بودند. معتادان وقتی سرما بود درهای اینجا را میکندند و آتش میزدند تا گرم شوند. هر چه سوزاندنی بود سوزانده بودند، هر آنچه که بردنی بود برده بودند، هر آنچه کندنی بود کنده بودند.
مرمت خانه پدری جلال آلاحمد با چه هدفی انجام شده است؟
نگاه ما کاسبکارانه نیست، دیدگاه ما این است که خانه به شکل اصلی برگردد، به همین دلیل فکر میکنم واژه سرمایهگذار بنای تاریخی واژه مناسبی برای کسانی که در خانههای تاریخی کارهای فرهنگی میکنند نیست. به نظرم باید بگویند توسعهگر فرهنگی چون کاری که افرادی مثل ما انجام میدهند توسعهگری فرهنگی است. بین نوع سرمایهگذاری باید تفاوت گذاشت، همانطور که برخی کار فرهنگی انجام میدهند و برخی کار اقتصادی؛ پس سرمایهها هم فرق میکند کسی که سرمایه فرهنگی میگذارد با کسی که کار اقتصادی انجام میدهد تفاوت دارد. سرمایهای که برای جایی مثل خانه پدر جلال میگذارید اگر نگاه اقتصادی و سرمایهگذاری داشته باشید اصلاً توجیه ندارد. چه توجیهی است برای کسی که میخواهد سرمایهگذاری اقتصادی داشته باشد و میتواند کنار همین خانه یک ملک بخرد و بیشتر هم بفروشد چرا باید خانه میراثی را مرمت کند.
ما با کسبه محل صحبت کردیم تا با کمک هنرمندان به کمک شهرداری و وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و وزارت میراث فرهنگی این خیابان را به جاذبه فرهنگی و هنری وبه خیابان هنر تبدیل کنیم، این کار به امنیت محل و کوچه کمک زیادی میکند. کسبه موافقت کردهاند؛ هنرمندان میتوانند کرکرههای مغازهها را رنگآمیزی کنند و طرحهایی بکشند و سر و ته کوچه یک کیوسک نیروی انتظامی قرار گیرد. طرح آن را به شهرداری دادهایم. اینجا به عنوان نماد شهری هم معرفی میشود. این کوچه تاریک است و شاید کسی برای بار دوم اینجا نیاید ولی میتوان کرکره مغازهها مثل بوم نقاشی شود نورپردازی هم میتوان کرد. شهرداری اعلام موافقت کرد که در نورپردازی کمک کند، حتی روی کرکرهها نور بیفتد که در شبها هم بتوان نقاشیهای کرکرهها را دید. با توجه به اینکه کوچه باریک است میخواستیم با کمک کسبه گلدان دیواری بگذاریم، کسبه موافقت کردهاند.
چه شیوهای را برای طرح احیای خانه پدری جلالآل احمد در نظر داشتید؟ یا بهتر بگویم مرمت خانه بر چه مبنایی انجام شد؟
مشاوران ما با توجه به دسته نوشتهها و یادداشتهای که وجود داشته از گفتوگوهای بین افراد خانواده یا عکسها، نوشتهای از دل یک کتاب درآمده یا نامهها و صحبتهای میان جلال و مادرش سعی کردند روایت تاریخی از این خانه بیرون بیاورند و طرح احیا را ارائه کنند. محمد حسین دانایی و سید مهدی آل احمد که ۲۰ سال در این خانه زندگی کردهاند به ما خیلی کمک کردند. به عنوان مثال سیدمهدی به ما میگفت که کجاها چه لایههایی را برداریم یا کجا سقف ضعیفی دارد یا لولهها کجا پوشانده شده است.
وقتی درها سمباده خورد و لایههای آن برداشته شد ما به رنگ اصلی درهای خانه رسیدیم که فیرزهای مایل به سبز بود این رنگ سال ۱۳۱۰ به درها زده شده بود، البته برخی از درها قهوهای بوده و یک سری درها که لایه کرم و قهوهای داشته روی هم بودند، هر بار رنگ روی رنگ خورده ولی وقتی سمباده شد متوجه رنگ اصلی در شدیم. از رنگی که کمی از آن مانده است.
خانواده جلال به ما قول دادهاند که از عکسهای قدیم خانه به ما بدهند تا براساس آن مرمتها انجام شود؛ همه تلاش ما این است که خانه به شکل همان دوران مرمت و احیا شود. به همین دلیل حساسیتهای زیادی داریم درحالی که میشد خیلی سریعتر این خانه را مرمت و احیا کرد تا به زمان بهرهبرداری رسید، به همین دلیل ریزهکاریهای زیادی را در خانه میبینید.
برخی از بخشهای این خانه مانند طاقچهها از زیر لایههای زیرین و سیمان شده دیوارها بیرون آمد. ما با دقت تمام لایه گچی و سیمانی را برداشتیم آجرها نمایان شده و بعد آجر را تمیز کرده و یا اگر آجری آسیب دیده بود، آن را برعکس گذاشتیم، تلاش شد تا این آجرها سر جای خود بماند؛ برخی آجرهایی که دیگر کاربری ندارد و یا خراب هستند نگه داشتیم تا در کف استفاده شود یا اینکه روی آنها بخشی از خانه را نقاشی کنیم و به عنوان هدیهای از طرف خانه بدهیم.
خیلی جاهای این خانه را سیمان کرده بودند تا جلوی نمِ خانه را بگیرند. این خانه سه لایه پوست انداخته است. این خانه جزو نادرترین خانههایی است که بادگیر داشته است و میخواهیم بادگیر را هم احیا کنیم؛ هنوز سالم است. برای لایهبرداری نمیتوانستیم ضربههای محکم بزنیم چون برخی جاها سست بود. نم این خانه خیلی زیاد بود. به همین دلیل برخی جاها را سیمان کرده بودند سیمانی که اصلاً کنده نمیشد و باید ظریف کاری انجام میشد که به مرحله بهرهبرداری برسد.
برگردیم به اکنون که خانه به بهرهبرداری رسیده و تقریبن آماده فعالیت شده است. در خبرها به برگزاری کارگاه محله خانه موزه پدری جلال آل احمد اشاره شده بود. این کارگاه با چه اهدافی برگزار شد و چه تاثیری برای خانه موزه داشت؟
کارگاه محله خانه موزه پدری جلالآل احمد با اهداف متعددی برگزار شد. یکی از اهداف اصلی این کارگاه، ایجاد فضایی برای تبادل نظر و گفتوگو میان افراد محله و شنیدن خاطرات آنان از خانه پدری جلال آل احمد و احیاناً از آقا سید احمد طالقانی و یا جلالآل احمد بود. این کارگاه برای ثبت خاطرات شفاهی افراد شرکت کننده با عنوان دید و بازدید در این بنا، قبل از افتتاح آن و همچنین جذب علاقهمندان به ادبیات و تاریخ فرهنگی ایران طراحی شده بود. برگزاری این قبیل رویدادهای فرهنگی در خانه موزه میتواند به حفظ و نگهداری میراث ادبی و تاریخی خانه پدری جلالآل احمد کمک کند و موجب ارتقاء جایگاه خانه موزه به عنوان یک مرکز فرهنگی در جامعه شود. همچنین افزایش بازدیدکنندگان، جذب علاقهمندان جدید به فرهنگ و ادبیات و تقویت ارتباطات اجتماعی در محله را به همراه داشته باشد.
خانه موزه برای اینکه به یک فضای فیزیکی و یک بستر زنده از تاریخ و خاطرات مردم محله تبدیل شود چه مسیری را باید طی کند؟
شناسایی تاریخچه محله و شخصیتهای تأثیرگذار آن، جمعآوری خاطرات و داستانهای محله از ساکنان و بازدیدکنندگان یکی از راهکارهای آن است. ایجاد فضایی جذاب و تعاملی که بتواند داستانها و آثار را به بهترین شکل نمایش دهد. استفاده از نمایشگاههای دائمی و موقت، و همچنین فضاهای تعاملی برای بازدیدکنندگان با برگزاری کارگاهها، سمینارها، و برنامههای فرهنگی که به تاریخ و فرهنگ محله پرداخته و افراد را به مشارکت دعوت کند بسیار تأثیرگذار است. در کل همکاری با ساکنان محله، هنرمندان، نویسندگان و پژوهشگران برای ایجاد برنامههای مشترک و جذب مشارکتهای محلی از اهدافی است که برای آن تلاش میکنیم تا بتوانیم خانه موزه را به یک مرکز زنده فرهنگی تبدیل کنیم، که نه تنها تاریخ را حفظ کند، بلکه به عنوان یک بستر برای تعاملات اجتماعی و فرهنگی عمل کند و میراث را برای نسل آینده به یادگار بگذارد.
تدوین تاریخ شفاهی محله به شناخت خانه موزه پدری جلال آل احمد (آقا سید احمد طالقانی) کمک بسیاری میکند. آیا برای تدوین تاریخ شفاهی از افراد متخصص نیز بهره گرفتهاید؟
با توجه به اینکه برای تدوین تاریخ شفاهی محله و شناخت بهتر خانه موزه پدری جلالآل احمد همکاری با افراد متخصص بسیار مؤثر است لذا در این راستا، در تیم پژوهش خانه موزه، برنامههایی از قبیل شناسایی متخصصان و مصاحبه با افراد کلیدی که اطلاعات ارزشمندی درباره جلال آل احمد و خانوادهاش و یا خانه و محله دارند در حال تدوین است. همین کارگاه دید و بازدید، قدمی در این راستا و برای شناسایی افراد در محل بود. برای ثبت و ضبط این اطلاعات نیز احتیاج به تجهیزاتی داریم که پس از اولویتهای مرمت، باید تهیه شوند تا بتوانیم دادههای جمعآوری شده را تبیین و تدوین آنها به صورت متن، کتاب یا مستند که بتواند به عنوان منبع معتبر مورد استفاده قرار گیرد در اختیار علاقهمندان قرار دهیم.
اهمیت توجه به تدوین در تاریخ شفاهی محله به ماهیت اطلاعات محلی، ساختار آن و ماهیت اطلاعات تاریخ شفاهی بستگی دارد. در تدوین تاریخ شفاهی به شیوههای گردآوری آن هم توجه شده است؟
این موضوع برای ما به عنوان یک پژوهش مطرح شد و از آنجا که توجه به تدوین تاریخ شفاهی محله به ماهیت اطلاعات محلی و ساختار آن بستگی دارد، در این راستا، ما با توجه به امکانات و شرایط موجودمان و سختیهایی که در رفت و آمد در محل داریم و همچنین مسائل متعدد مربوط به مرمت و احیاء به عنوان یک خانه موزه، در این باره از شیوههای مختلفی استفاده میکنیم؛ از جمله شیوههای گردآوری اطلاعات، از طریق مصاحبههای عمیق، تشکیل گروههای کانونی برای بحث و تبادل نظر و برگزاری رویدادهای مرتبط، و استفاده از منابع ثانویه مانند بررسی متون و کتابها، عکسها و دیگر منابع موجود. همچنین به ماهیت اطلاعات محلی با توجه به تنوع فرهنگی و تجربیات افراد محل توجه داریم.
اطلاعاتی که در کارگاه محله خانه موزه پدری جلال آل احمد برگزار شد چقدر قابلیت مکتوب شدن داشت؟
کارگاههایی مانند کارگاه محله خانه موزه پدری جلالآل احمد معمولاً فرصتهای ارزشمندی برای گردآوری اطلاعات و تجارب محلی فراهم میکنند. قابلیت مکتوب شدن اطلاعات این نوع کارگاهها هم به چند عامل بستگی دارد که از آن جمله میتوان به غنای محتوایی و تنوع روایتها اشاره کرد. البته کیفیت ثبت اطلاعات و ساختاردهی اطلاعات نیز اهمیت زیادی در مکتوب شدن اطلاعات جمع آوری شده دارد که نیازمند زمان بیشتری است.
آیا به چاپ کتاب تاریخ شفاهی محله خانه موزه پدری جلال آلاحمد هم فکر کردهاید؟
بله. به چاپ کتابهای دیگری هم فکر کردهایم. چاپ کتاب تاریخ شفاهی محله خانه موزه پدری جلال آلاحمد میتواند، منبع بسیار جذاب و ارزشمندی برای حفظ و انتقال تجربیات، خاطرات و روایتهای افراد محله باشد و به غنای فرهنگی و تاریخی منطقه بیفزاید.
نظر شما